وقتی ستون نویس می گوید ترسیده: لحظه ای تحریک آمیز برای فرهنگ سینما و تلویزیون

وقتی ستون نویس می گوید ترسیده: لحظه ای تحریک آمیز برای فرهنگ سینما و تلویزیون

0 نظرات ترانه علوی

10 دقیقه

وقتی ستون‌نویس می‌گوید ترسیده: لحظه‌ای تحریک‌آمیز برای فرهنگ سینما و تلویزیون

وقتی جرمی کلارکسون — آن صدای رک، گاهی جنجال‌برانگیز که اشتهای نسل‌ها به نمایش‌های خودرو را در Top Gear شکل داد و بعد از گاراژها به کشاورزی در Clarkson's Farm رفت — نوشت که پس از تیراندازی مرگبار به فعال چارلی کرک «واقعاً از اینکه ستون‌نویس یک روزنامه باشد می‌ترسد»، این پیام گفت‌وگویی گسترده‌تر به‌راه انداخت که فراتر از مطبوعات گسترده می‌شود. برای خوانندگان نقد فیلم و تلویزیون، فیلم‌سازان و بازیگران و هر کسی که نبردهای فرهنگی در هنر را دنبال می‌کند، این رخداد سؤالات فوری‌ای مطرح می‌کند: خالقان چگونه میان تحریک‌گری و ایمنی تعادل برقرار می‌کنند، نقش ستون‌نویسان نظر در اکوسیستم نقد فرهنگی چیست و تهدید یا تصور خشونت سیاسی چگونه بر روایت‌هایی که روی صفحه می‌بینیم تأثیر می‌گذارد؟

از بررسی خودرو تا جنگ‌های فرهنگی: زندگی دوگانه کلارکسون

شخصیت عمومی کلارکسون مطالعه‌ای از تضادهاست که برای مخاطبان سینما و تلویزیون جذاب است: مجری بزرگ‌منش و نمایشی که طنزش بر اغراق و تحریک استوار است و ستون‌نویسی که برای روزنامه‌هایی مانند The Sun و The Sunday Times نوشته‌های عمدتاً مقابله‌ای دارد. او به‌خاطر نقدهای خودرو و برنامه‌های پُرشور تلویزیونی‌اش و همچنین جنجال‌هایی که گاهی پس از قلمش به‌وجود آمده مشهور است. این دوگانگی الگوی تکرارشونده‌ای در فرهنگ صفحه‌نمایش را بازتاب می‌دهد، جایی که سازندگانی که صدایی جسورانه در فضای عمومی می‌سازند — مانند مایکل مور در مستند یا کوئنتین تارانتینو در سینمای مؤلف — هم مخاطبان وفادار و هم واکنش‌های شدید را برمی‌انگیزند.

به‌جای آنکه دیدگاه کلارکسون را یک گزارش رسانه‌ای منطقه‌ای بدانیم، طرفداران فیلم و سریال می‌توانند آن را بخشی از روند بزرگ‌تری ببینند: کوچک‌تر شدن فضای امن برای نقد فرهنگی خوش‌قلم در روزنامه‌ها، پلتفرم‌های پخش و شبکه‌ها. وقتی ستون‌نویسی که میلیون‌ها بیننده تلویزیونی هم دارد می‌گوید می‌ترسد، نشانه‌ای است که مباحث مربوط به آزادی بیان، ایمنی عمومی و مسئولیت تحریریه به جوامع خلاق نیز سرایت کرده است.

مقایسه‌ها در سینما و تلویزیون: تحریک‌گری بر پرده

سینما و تلویزیون مدت‌هاست با مرز میان آزادی هنری و مسئولیت اجتماعی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. کارگردانانی مانند تارانتینو و مارتین اسکورسیزی به‌خاطر انتخاب‌های زیبایی‌شناختی‌شان حتی وقتی بینندگان اذیت می‌شوند پشتیبانی شده‌اند، در حالی که مستندسازانی مانند مایکل مور با ترکیب مداخله‌گری و سرگرمی جنجال برانگیخته‌اند. در تلویزیون، ستیریسیست‌هایی مثل کریس موریس یا برنامه‌هایی مانند Black Mirror اثر چارلی بروکر عمداً لبه‌های سلیقه و خشم را واکاوی می‌کنند تا نکات اجتماعی را برجسته سازند.

سبک کلارکسون — رک، اغراق‌آمیز و گاهی تصویری خشونت‌آمیز — شباهت‌هایی با آن سنت تحریک‌گری دارد که در رسانه‌ها وجود دارد. واکنش صنعت به چنین صداهایی متفاوت است: برخی پلتفرم‌ها حمایتی تحریری را تقویت می‌کنند و برخی دیگر برای حفظ امنیت برند فاصله می‌گیرند. برای سرویس‌های پخش و شبکه‌هایی که فیلم و مجموعه مستند سفارش می‌دهند، این محاسبه پیچیده‌تر شده چون استودیوها باید واکنش عمومی، فشار تبلیغ‌دهندگان و ایمنی مشارکت‌کنندگان را بسنجند.

زمینهٔ صنعتی: چه چیزهایی باید برای سازندگان مهم باشد

صنعت رسانه در حال حرکت در سه جریان هم‌پوشان است: افزایش چرخه‌های خشم در شبکه‌های اجتماعی، حساسیت فزاینده نسبت به تهدیدهای خشونت سیاسی و یک بازنگری گسترده درباره پاسخ‌دهی و مسئولیت. برای فیلم‌سازان و شو رانرها، پیامدها عملی است. جشنواره‌ها و پخش‌کنندگان باید برای سازندگان و سخنرانان روبه‌روی عموم امنیت در نظر بگیرند. استودیوها و شرکت‌های تولید هنگام جذب چهره‌های جنجالی برای پروژه‌هایی که نیاز به تورهای مطبوعاتی یا حضور عمومی دارند، به‌طور فزاینده‌ای ریسک را ارزیابی می‌کنند.

از منظر تحریری، نشریات و سرویس‌های استریم نیز در حال بازتعریف چگونگی بستر دادن به صداهای جنجال‌برانگیز هستند. ستونی که با یک یادداشت تحریک‌آمیز می‌تواند مخاطب را جابه‌جا کند، هم می‌تواند دارایی باشد و هم بدهی برای ناشر. برای منتقدان فیلم که به‌طور مشابه در پلتفرم‌های عمومی — از چاپ گرفته تا پادکست و یوتیوب — حضور دارند، مرز میان نقد و تحریک نادرست به‌ندرت روشن است و وقتی خشم عمومی شدید است، میزان ریسک بالاتر به‌نظر می‌آید.

بازخورد هواداران و شبکه‌های اجتماعی: خشم، دفاع و حباب بازتابی

شبکه‌های اجتماعی واکنش‌ها را اغلب در شکل‌های افراطی بزرگ‌نمایی می‌کنند. برخی از طرفداری کلارکسون دفاع کردند و سخنان او را طنزی تاریک یا کنایه‌آمیز خواندند و به سابقه شوخی‌های اغراق‌آمیز او اشاره کردند؛ دیگران خاطرنشان کردند که ستون‌هایش قبلاً از تصاویر خشونت‌آمیز بهره برده‌اند و همین انتخاب‌های بیانی ادعای او درباره ترس را پیچیده می‌کند. شدت واکنش‌ها — از محکومیت خشمگین تا دفاع پرشور — بازتاب این است که چگونه طرفداران فیلم و تلویزیون می‌توانند تبدیل به قبایل سیاسی شوند و به نظرات خارج از صفحه خالقان به‌عنوان داستانی در یک مجموعه واکنش دهند.

پشت تیترها: جنجال‌ها و عذرخواهی‌های گذشته

تاریخچه ستون‌ها و اظهارنظرهای جنجالی کلارکسون به‌خوبی مستندسازی شده است. او پیش از این پس از مطالب و گفته‌هایی که برای بسیاری از خوانندگان خطوط قرمز را رد کرده بودند عذرخواهی کرده است. آن اپیزودها همچنان اهمیت دارند چون نحوه تفسیر مخاطبان از اظهارنظر جدید او درباره ترس را شکل می‌دهند. برای فیلم‌سازان و فیلمنامه‌نویسان، این یک عبرت درباره تشدید بلاغی است: چیزی که با هدف جلب توجه به‌عنوان تاکتیک شوک آغاز می‌شود، بعداً می‌تواند برای تردید در صداقت یا ادعای ایمنی خالق مورد استفاده قرار گیرد.

دیدگاه متخصص: نگاه یک منتقد سینما

«لحظه کلارکسون نمادی از تقاطع فرهنگ صفحه‌نمایش و اظهار نظر رسانه‌ای است»، می‌گوید آنا کوواچ، منتقد فیلم. «برای فیلم‌سازان و منتقدان، این یادآوری است که شخصیت‌های عمومی‌ که بر پایه تحریک ساخته شده‌اند هم می‌توانند از آزادی خلاق محافظت کنند و هم آن را در معرض خطر قرار دهند. هنرمندان باید هزینه‌های بلندمدت برندسازی مبتنی بر شوک را بسنجند.»

تأثیر فرهنگی: آزادی بیان، ایمنی و آزادی هنری

مباحثه اصلی بر سر ارزش‌های متقابل است: حفظ آزادی بیان در هنر و نقد در حالی که ایمنی افراد عمومی و جوامعی که تحت تأثیر قرار می‌گیرند تضمین شود. روایت‌های سینما و تلویزیون اغلب چنین تنش‌هایی را دراماتیزه می‌کنند — تصور کنید درام‌های دادگاهی یا تریلرهای سیاسی که در آن آزادی بیان و ایمنی عمومی برخورد می‌کنند. اما برخلاف داستان‌های فاقد متن، پیامدهای دنیای واقعی از طریق تصمیم‌گیری‌های تولیدی، فهرست‌های جشنواره و سیاست‌های تحریری انعکاس می‌یابند.

برای افراد داخل صنعت، حادثه کلارکسون یک داده دیگر در یک بازبینی مداوم است. آیا پلتفرم‌ها احتمالاً برای اجتناب از بازخورد خودسانسوری خواهند کرد؟ آیا استودیوها از همکاری با افراد جنجالی دوری می‌کنند؟ آیا منتقدان زبان خود را تعدیل خواهند کرد؟ پاسخ‌ها شکل می‌دهند به اینکه چه نوع فیلم‌ها و سریال‌هایی چراغ سبز می‌گیرند و کدام صداها در گفت‌وگوی فرهنگی غالب باقی می‌مانند.

نکات حاشیه‌ای و پشت‌صحنه برای طرفداران فیلم

  • انتقال کلارکسون از Top Gear به مستندهای خودرو و زندگی روستایی نشان‌دهنده چگونگی استفاده چهره‌های تلویزیونی از شهرت صفحه‌نمایشی برای ساختن برند چندپلتفرمی است — استراتژی‌ای که برای بسیاری از بازیگران و کارگردانانی که به تولید و نویسندگی ستون می‌پردازند آشناست.
  • بحث درباره محتوای تحریک‌آمیز طنین‌افکن جنجال‌هایی است که پیرامون فیلم‌هایی وجود داشته که از تصاویر شدید برای بیان یک نکته استفاده کرده‌اند؛ به‌طور تاریخی این آثار اغلب پس از محکومیت اولیه در بازنگری‌ها و مباحث دانشگاهی دوباره مورد توجه قرار می‌گیرند.

دیدگاه‌های انتقادی و چند نتیجه‌گیری

از منظر نقادانه، این رخداد نیازمند ظرافتی است که اغلب از تیترهای بلندِ پر سر و صدا غایب است. اینکه کلارکسون پیش‌تر از تصاویر مقابله‌ای استفاده کرده، همدلی نسبت به ترس ناگهانی او را پیچیده می‌کند، اما مشکل بزرگ‌تر — اینکه خالقان ممکن است برای بیان نظر احساس ناامنی کنند — واقعی و شایسته توجه است. برای اهالی سینما و تلویزیون، این باید موجب تأمل شود: چگونه بحث هنری را محافظت کنیم بدون آنکه آزار یا خشونت را تشویق کنیم؟ چگونه جشنواره‌ها، استودیوها و نشریات فضاهایی ایجاد کنند که امکان مخالفت سازنده را فراهم سازد و در عین حال ریسک‌ها را مدیریت کند؟

در عمل، انتظار تغییرات تدریجی داشته باشید: ارزیابی‌های ریسک پیشگیرانه‌تر برای حضورهای عمومی، استانداردهای تحریری روشن‌تر درباره زبان تند و احتمالاً استراتژی‌های مطبوعاتی محتاطانه‌تر برای فیلم‌سازان و مفسران فرهنگی که کارشان با جنجال همراه است. تنش میان اجازه دادن به تحریک خلاق و تضمین ایمنی عمومی ادامه خواهد داشت، اما صنعت در حال یادگیری نحوه ادغام این تنش در تصمیم‌گیری‌های روزمره است.

نتیجه‌گیری نهایی برای علاقه‌مندان به فیلم، سریال و هنر

اعتراف جرمی کلارکسون به ترس پس از مرگ چارلی کرک صرفاً یک لحظه زردنامه‌ای نیست — بلکه نقطه‌ٔ انفجاری است که نشان می‌دهد فضای گفت‌وگوی فرهنگی عمومی تا چه اندازه می‌تواند شکننده به‌نظر برسد. برای جامعه سینما و تلویزیون، این یادآوری است که شیوه‌هایی که خالقان خارج از صفحه با عموم سخن می‌گویند نه‌تنها بر شهرت آن‌ها تأثیر می‌گذارد بلکه بر تجارت روایت‌گری هم اثر می‌گذارد. تحریک‌گری همیشه ابزاری در جعبه‌ابزار هنرمند بوده است: چالش اکنون در این است که آن را مسئولانه به‌کار ببندیم، در حالی که می‌دانیم پیامدها می‌توانند از سرمقاله تا فروش بلیت و از پرسش و پاسخ‌های جشنواره تا سیاست‌های پلتفرم‌های پخش گسترش یابند.

در نهایت، هنر بر پایه ریسک شکوفا می‌شود، اما فرهنگ‌هایی که به آزادی بیان بها می‌دهند باید با مسئولیت‌های همراه با بلند صحبت کردن نیز به‌صورت صادقانه مواجه شوند. برای دوستداران فیلم، منتقدان و خالقان، این گفت‌وگو هنوز به پایان نرسیده است — و شکل‌دهی خواهد کرد به نوع داستان‌هایی که خواهیم دید و صداهایی که برای سال‌ها خواهیم شنید.

منبع: deadline

من ترانه‌ام، عاشق نوشتن درباره دنیای فیلم و هنر. سعی می‌کنم هر چیزی که به زندگی جذابیت بیشتری بده رو باهات به اشتراک بذارم.

نظرات

ارسال نظر