8 دقیقه
جیمز گان نوید دنبالهای جسورانه را میدهد: سوپرمن و لکس لوثر، متحدان نامحتمل
جیمز گان رسماً اعلام کرده که فصل بعدی سوپرمن در DCU این فرنچایز را به سوی فضایی تاریکتر و بلندپروازانهتر خواهد برد. در گفتوگویی تلفنی با هاوارد استرن، گان دنبالهای برای سوپرمنِ دیوید کورنسوت را تأیید کرد و یک ایدهٔ چشمگیر را فاش نمود: لکس لوثر با بازی نیکلاس هولت و سوپرمن مجبور خواهند شد در برابر دشمنی بسیار بزرگتر کنار هم قرار بگیرند در فیلم «سوپرمن: مردِ فردا». گان این اثر را «به اندازه یک فیلم لکس، یک فیلم سوپرمن هم هست» توصیف کرد و بدین ترتیب انتظار یک روایت پیچیده متمرکز بر ضدقهرمان در قالب یک بلاکباستر ابرقهرمانی را ایجاد کرد.
چرا این ترکیب اهمیت دارد: از صفحات کمیک تا پرده سینما
ایدهٔ اتحاد قهرمان و خلافکار یک کلیشه آشنا اما قدرتمند در کمیکهاست و اعلام گان فوراً حدسوگمانها را برانگیخت. کمیکهایی مانند Panic in the Sky و House of Brainiac نمونههایی از موقعیتهای پُرخطر را نشان دادهاند که در آنها سوپرمن برای مقابله با تهدیدات وجودی مانند برینیاک یا وارورلد به لکس لوثر متوسل میشود. آرکهای دیگری — از جمله Our Worlds at War و داستان سانایتر — نشان میدهند که چگونه بحرانهای جهانی میتوانند حتی دشمنان تلخ را به همکاری ناآرام وادار کنند.
الهامهای کمیکی که برای DCU منطقی به نظر میرسند
چندین داستان مشخص الگوی واضحی برای دنبالهٔ گان فراهم میکنند. تهاجم برینیاک یا حملهای به سبک وارورلد مقیاس سینمایی لازم برای توجیه اتحاد لکس را فراهم میآورد: منابع تکنولوژیک لکس وقتی زمین در برابر هوشی برتر قرار میگیرد، ضروری میشود. از سوی دیگر، اقتباس از آرک سانایتر میتواند جلوههای بصری و خطرات مفهومی بالایی ارائه دهد که تهدید میکنند زمین را به زمستانی بیپایان فرو ببرند مگر اینکه حتی جاهطلبی سردِ لکس نیز کنار گذاشته شود.

جدول زمانی تولید و موقعیت خلاقانه گان
گان همچنین بهروزرسانیهایی درباره تولید ارائه داد. او گفت که «عمدتاً» نوشتن فیلمنامه را تمام کرده و فیلمبرداری اصلی حدود آوریل ۲۰۲۶ آغاز خواهد شد. این دنباله برای اکران سینمایی در ژوئیهٔ ۲۰۲۷ برنامهریزی شده — تاریخی که آن را در میانهٔ برنامهٔ گستردهتر جیمز گان برای DCU قرار میدهد و پس از آثاری مانند سوپرگرل (۲۶ ژوئن ۲۰۲۶) و کلیفِیس (۱۱ سپتامبر ۲۰۲۶) میآید. ریتم کاری گان نشان میدهد که او به جای تولید شتابزده، به جهانسازی دقیق علاقهمند است.
مقایسه و زمینه: سوپرمنِ گان در منظرهٔ معاصر ابرقهرمانی کجا قرار میگیرد
کارهای پیشین گان در Guardians of the Galaxy و Peacemaker نشان میدهد که او در ترکیب طنز، احساسات و پیچیدگیِ ضدقهرمانی تبحر دارد. اولین فیلم سوپرمن او مقابلهای با لحن تاریک و متروکِ عصرِ اسنایدر بود و به معرفی مجددِ مردِ فولادِی امیدوارتر پرداخت. این تغییر لحن — ترکیب امید با ابهامات اخلاقی که لکس لوثر نماد آن است، کسی که ممکن است هم بخشی از آنتاگونیست باشد و هم متحدی ناخواسته — همراستا با روندهای سینمای ابرقهرمانی است که در آن پویاییهای پیچیدهٔ شخصیتها محرکِ صحنههای پُرتماشاست.

فیلمهای مشابه و خویشاوندان لحن
میتوان به ثور: راگنارک فکر کرد که با تکیه بر بازیِ شخصیتی و اتحادهای غافلگیرکننده، فرانچایز خود را بازتعریف کرد، یا کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی که در آن ائتلافهای متغیر مفهوم قهرمانی را بازچارچوببندی کردند. رویکرد گان بهنظر میرسد از همان الگو پیروی کند: اکشن بزرگ در چارچوب منافع شخصی. با این حال او با چالشی منحصربهفرد روبهروست — این که به لکسِ نیکلاس هولت عمق ببخشد بدون اینکه هستهٔ اخلاقیِ سوپرمن را تضعیف کند.
این برای برنامهٔ DCU و انتظارات طرفداران چه معنا دارد
«سوپرمن: مردِ فردا» قطعهای محوری در پازل DCUِ گان خواهد بود. موفقیت فیلم انتظارات مخاطبان را دربارهٔ روایتهای کراساوور در فیلمها و سریالهای آینده مانند Lanterns و فصلهای ادامهدار Peacemaker شکل خواهد داد. اولین فیلم سوپرمن گان بیش از ۶۰۰ میلیون دلار در سطح جهانی فروش داشت، اما واکنشها متفاوت بودند؛ دنباله باید بین رضایتبخش بودن بهعنوان یک فیلم رویدادی و کار دقیق شخصیتمحور تعادل برقرار کند تا تحسین نقدی گستردهتری جلب نماید.
واکنش طرفداران و تأثیرات فرهنگی
واکنشهای اولیه در شبکههای اجتماعی و بردهای طرفداری پرشور بودهاند. طرفداران از ایدهٔ داستانی متمرکز بر لکس که حسادت، قدرت و عملگرایی را کاوش میکند استقبال میکنند — بهویژه با بازیگری مانند هولت که برای افزودن ظرافت به نقشهای منفی ستایش شده است. میمها و نظریههای طرفداری در حال حدسزدن برینیاک، ایمپریکس یا سانایتر بهعنوان تهدیدات احتمالی هستند، و همین بحث پیش از آغاز فیلمبرداری، فیلم را در کانون توجه نگه میدارد.

نکات پشت صحنه و تریویا
گان به هاوارد استرن گفته که لکس لوثر خود را نوعی قهرمان میدانسته پیش از ظهور سوپرمن سه سال قبل — یک بکاستوری که با لحظاتی در کمیک همخوانی دارد که در آن لکس اعمال «خوبی» انجام میدهد تا محبوبیت عمومی کسب کند. آن لایهٔ ناامنی و حسادت در نمایش هولت و نیز در نیت گان محوری است: انسانیسازیِ دشمن در حالی که خطرش حفظ میشود. جزئیهٔ کوچک اما گویا این است که گان این اثر را «درمانی بسیار، بسیار توسعهیافته» توصیف کرده، که نشاندهندهٔ کنترل دقیق داستان و احتمال تولیدی کوتاهتر و حسابشدهتر از آوریل ۲۰۲۶ است.
تریویا: به سرانجام رسیدن لکس لوثرِ نیکلاس هولت در پایان فیلم اول تحتِ نظارت قانونی، پل روایی مستقیمی به آرکهایی میسازد که در آنها لکس از زندان به سوپرمن کمک میکند، مانند عناصری که در دورههای مدرن کمیکی دیده شدهاند از جمله کارهای جاشوا ویلیامسون. گان میتواند از این نقطه بهره ببرد تا صحنههایی پُرتنش خلق کند که در آن اعتماد شکننده است و اتحادها تاکتیکیاند، نه احساسی.
دیدگاههای انتقادی و ریسکهای بالقوه
ترکیب سوپرمن و لکس لوثر این خطر را دارد که وضوح اخلاقیای را که سوپرمن را تعریف میکند رقیق کند. منتقدان با دقت خواهند دید که آیا گان قوس رستگاری معناداری میآفریند یا صرفاً از لکس بهعنوان یک ابزار موقتیِ داستان استفاده میکند. فیلمی موفق از این اتحاد بهره میگیرد تا حقایق عمیقتری دربارهٔ قدرت و رهبری آشکار سازد، نه اینکه لکس را به وصلهای داستانی بدل کند.
در سطح صنعتی، این پروژه آزمونی برای یک روند است: مخاطبان هنوز به اتحادهای مفهومیِ بزرگ واکنش مثبت نشان میدهند به شرط آنکه مخاطرهها کیهانی و کارِ شخصیتی قابلباور باشد. اگر گان بین تماشاگرپذیری و وزن فلسفی تعادل برقرار کند، «سوپرمن: مردِ فردا» میتواند هم بازگشتی تحسینشده برای منتقدان و هم یک موفقیت بلاکباستری باشد.
«قدرت گان در تواناییاش برای غافلگیر کردن مخاطب در دل مکانیکهای بلاکباستر است،» میگوید منتقد فیلم آنا کوواچ. «اگر او به پیچیدگی لکس بپردازد بدون اینکه بدترین انگیزههایش را ببخشد، این دنباله میتواند تعریف جدیدی از آنچه یک فیلم سوپرمن میتواند دربارهٔ قدرت و مسئولیت کاوش کند ارائه دهد.»
نتیجهگیری: دنبالهای با جاهطلبیهای بزرگ
«سوپرمن: مردِ فردا» وعدهٔ دنبالهای را میدهد که به بازتکرار ضربآهنگهای آشنا قانع نیست. با جیمز گان در راس، سوپرمنِ دیوید کورنسوت و لکس لوثرِ نیکلاس هولت برای اتحاد ناآرامی در برابر تهدیدی که بهاندازهٔ کافی بزرگ است تا DCU را بازپیکربندی کند آماده میشوند. بین آغاز تولید در آوریل ۲۰۲۶ و اکران در ژوئیه ۲۰۲۷، انتظار میرود جنجالها، نظریههای مبتنی بر کمیک و تمرکز فزایندهای بر چگونگی ترکیب تماشاگرپسندیِ بلاکباستر با درام شخصیتمحور شکل بگیرد. برای طرفداران سینمای ابرقهرمانی، این یکی از جذابترین پروژههای پیشِ روست — فیلمی که ممکن است جهتِ لحن جهانِ DC گان را برای سالهای آینده تعیین کند.
منبع: fandomwire
.avif)
نظرات