کشف ارتباط کورتیزول مو با خطرات سلامت روان کودکان

کشف ارتباط کورتیزول مو با خطرات سلامت روان کودکان

0 نظرات

6 دقیقه

استرس بلندمدت در مو نشان‌دهنده خطرات سلامت روان

سطوح بالای کورتیزول مو، خطرات پنهان سلامت روان را در کودکانی که دچار بیماری‌های جسمانی مزمن هستند آشکار می‌کند و به پزشکان ابزاری غیرتهاجمی برای پیش‌بینی و پیشگیری از مشکلات عاطفی آینده می‌دهد. اعتبار: Shutterstock

یک مطالعه طولی جدید از دانشگاه واترلو نشان می‌دهد که اندازه‌گیری کورتیزول در مو — نشانگری از قرارگیری تجمعی در معرض استرس — می‌تواند کمک کند تا مشخص شود کدام کودکان زندگانی با بیماری جسمانی مزمن (CPI) بیشتر در معرض ابتلا به اضطراب، افسردگی یا مشکلات رفتاری قرار دارند. این تحقیق 244 کودک کانادایی را طی چهار سال پیگیری کرد و ارتباط بین کورتیزول موی بالا و مداوم با افزایش نشانه‌های سلامت روان را نشان داد، در حالی که کاهش سطوح کورتیزول با بهبود نتایج عاطفی همراه بود.

پیش‌زمینه علمی و روش‌ها

کورتیزول یک هورمون استروئیدی است که توسط محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) در پاسخ به استرس تولید می‌شود. برخلاف اندازه‌گیری در خون یا بزاق که نوسانات کوتاه‌مدت را ثبت می‌کنند، کورتیزول مو نمایی بازنگر از کورتیزول گردش‌یافته طی هفته‌ها تا ماه‌ها ارائه می‌دهد زیرا مو به‌طور کند رشد می‌کند و هورمون‌ها را در خود نگه می‌دارد. این ویژگی نمونه‌گیری از مو را به روشی غیرتهاجمی برای پایش قرارگیری مزمن در معرض استرس در جمعیت‌های اطفال تبدیل می‌کند.

محققان در نقاط مختلف طی چهار سال نمونه‌های مو و ارزیابی‌های استاندارد رفتار را از کودکانی با طیفی از بیماری‌های جسمانی مزمن، از جمله آسم، دیابت و اختلالات خودایمنی، جمع‌آوری کردند. با استفاده از تحلیل طولی، آن‌ها مسیرهای متمایزی از کورتیزول را شناسایی کردند: سطوح به‌طور مداوم بالا، نزولی، یا پایدار و پایین‌تر. بیش از دو سوم شرکت‌کنندگان در طول دوره مطالعه کورتیزول موی پایدار و بالایی را نشان دادند.

کشفیات کلیدی و پیامدها

کودکانی که کورتیزول موی‌شان به‌طور مداوم بالا باقی ماند، نسبت به همسالان‌شان که سطح کورتیزول‌شان در طول زمان کاهش یافت، بیشتر احتمال داشت علائم اضطراب، افسردگی و مشکلات رفتاری یا خُلقی را نشان دهند. زمانی که کورتیزول کاهش پیدا کرد، علائم عاطفی و رفتاری نیز معمولاً کاهش می‌یافتند که نشان می‌دهد مسیرهای کورتیزول مو تغییرات قابل‌توجه بالینی را منعکس می‌کنند.

«زندگی با یک بیماری مزمن یعنی مواجهه با چالش‌های روزمره مانند مصرف داروها، از دست دادن مدرسه و تنظیم فعالیت‌ها، که همه می‌توانند فشار عاطفی جدی ایجاد کنند،» گفت اما لیتلر، دانشجوی دکتری دانشگاه واترلو و نویسنده اصلی. «یافته‌های ما نشان می‌دهد که استرس مزمن، اندازه‌گیری‌شده از طریق نمونه‌های مو، می‌تواند به شناسایی کودکانی با CPI که بیشترین خطر ابتلا به مشکلات سلامت روان را دارند کمک کند. این امر راه را برای ارائه حمایت‌های زودتر و هدفمندتر هموار می‌سازد.»

دکتر مارک فرو، هم‌نویسنده و استاد در دانشکده علوم بهداشت عمومی واترلو، افزود: «کورتیزول مو نشانگری غیرتهاجمی و آسان‌النمونه‌برداری است که ممکن است روزی برای غربالگری کودکان و ردیابی اینکه آیا درمان‌ها یا برنامه‌های حمایتی در کاهش استرس مؤثر هستند به کار رود.» این مطالعه در مجله همتاپذیر Stress and Health تحت عنوان "Association between hair cortisol and psychopathology in children with a chronic physical illness" منتشر شد.

تحقیقات مرتبط درباره بیومارکرها

تیم واترلو، در همکاری با محققانی از دانشگاه مک‌مستر، یافته‌های مکملی را از مطالعات بیومارکر مبتنی بر خون گزارش کردند. آن بررسی جداگانه نشان داد که نشانگرهای التهابی در آزمایش‌های خون روتین با مسیرهای بعدی سلامت روان همبستگی دارند: برخی الگوهای سیتوکینی بدتر شدن پاتولوژی روانی را پیش‌بینی می‌کردند، در حالی که برخی دیگر با بهبودی پیوند داشتند. به‌صورت جمعی، کورتیزول مو و بیومارکرهای خونی مسیر هدایت‌شده‌ای را به سوی غربالگری زیستی یکپارچه همراه با ارزیابی سلامت روان برای کودکان مبتلا به CPI نشان می‌دهند.

این یافته‌ها از مدلی پشتیبانی می‌کنند که در آن آزمایش‌های روتین و کم‌تهاجمی (نمونه‌های مو و خون) می‌توانند به مراقبت‌های اطفال برای کودکان دارای بیماری مزمن افزوده شوند تا کسانی را که ممکن است از مداخلات روان‌شناختی یا اجتماعی زودهنگام سود ببرند، شناسایی کنند. تشخیص زودهنگام می‌تواند مراتب ابتلای طولانی‌مدت را کاهش دهد، اختلال در مدرسه را محدود کند و استفاده از خدمات بهداشتی-درمانی را در آینده کاهش دهد.

دیدگاه کارشناسان

دکتر آنا مورالس، یک متخصص خیالی اما محتمل در حوزه رفتاردرمانی اطفال، اظهار داشت: «بیومارکرهایی مانند کورتیزول مو به پزشکان سیگنالی عینی می‌دهند که گزارش‌های والدین و پزشکان را تکمیل می‌کند. برای کودکان مبتلا به بیماری‌های مزمن، این می‌تواند روش را از مراقبت واکنشی به مراقبت پیشگیرانه تبدیل کند — شناسایی ریسک مرتبط با استرس قبل از ظهور کامل یک اختلال روانی و هدایت منابع مانند درمان شناختی-رفتاری یا حمایت خانوادگی به جایی که بیشترین نیاز است.»

ملاحظات عملی و چشم‌انداز آینده

پیش از آنکه کورتیزول مو بتواند به‌عنوان ابزار غربالگری روتین به کار رود، مسائل متعددی نیاز به استانداردسازی دارند: روش‌های آزمایشگاهی اندازه‌گیری، پروتکل‌های نمونه‌برداری بخش‌های مو و دامنه‌های مرجع نرمال برحسب سن و نوع مو. پژوهشگران همچنین باید یافته‌ها را در جوامع و محیط‌های بالینی گوناگون تأیید کنند و آزمون کنند که آیا مداخلاتی که با هدایت بیومارکرها انجام می‌شوند واقعاً نتایج روانپزشکی را کاهش می‌دهند یا نه.

اگر تأیید شود، استفاده ترکیبی از کورتیزول مو و بیومارکرهای خونی هدفمند می‌تواند مراقبت اطفال برای کودکان مبتلا به بیماری‌های جسمانی مزمن را دگرگون کند و پیشگیری دقیق‌تری را ممکن سازد — تطبیق منابع روانی-اجتماعی با پروفایل‌های خطر زیستی و ردیابی عینی پاسخ به درمان.

نتیجه‌گیری

این مطالعه دانشگاه واترلو شواهد قوی ارائه می‌دهد که مسیرهای کورتیزول مو با نتایج سلامت روان در کودکان دارای بیماری‌های جسمانی مزمن مرتبط است. کورتیزول بالا و پایدار زیرگروهی با خطر بالاتر ابتلا به اضطراب، افسردگی و مشکلات رفتاری را شناسایی کرد، در حالی که کاهش کورتیزول نشان‌دهنده مشکلات عاطفی کمتر بود. همراه با پژوهش‌های بیومارکری خون، این نتایج به سوی راهبردهای غربالگری ممکن و غیرتهاجمی هدایت می‌کنند که می‌توانند از مداخلات زودهنگام و هدفمندتر برای حفاظت از سلامت روان کودکان مبتلا به بیماری مزمن پشتیبانی کنند.

منبع: sciencedaily

نظرات

ارسال نظر