7 دقیقه
جف بزوس هشدار داد که هوش مصنوعی ممکن است در چارچوب یک «حباب صنعتی» قرار گرفته باشد — اما در عین حال تأکید کرد که این فناوری واقعی است و وعدهٔ منافع عظیمی برای جامعه به همراه دارد. در سخنرانی خود در Italian Tech Week در شهر تورین، مؤسس آمازون دیدگاهی واقعبینانه درباره هیجان رسانهای، افراط در تامین مالی و برندگان بلندمدت نوآوری در حوزه هوش مصنوعی ارائه کرد. او هم نکات احتیاطآمیز را بیان کرد و هم فرصتهای بزرگی را که میتواند برای صنایع مختلف پدید آورد، با شفافیت تشریح نمود؛ چیزی که برای مدیران، سرمایهگذاران، و تیمهای فنی حائز اهمیت است.
هیجان رسانهای در برابر مبانی کسبوکار: مشاهدات بزوس روی صحنه
وقتی مدیرعامل Exor، جان الکان، از او پرسید آیا رونق فعلی هوش مصنوعی نشانههای حباب را نشان میدهد یا خیر، بزوس این دوره را به یک حباب صنعتی کلاسیک تشبیه کرد: ارزیابیها و هیجان سرمایهگذاران از پایههای واقعی کسبوکار پیشی گرفته است. الگو آشناست — وقتی بازارها داغ میشوند، سرمایهگذاران به سرعت و بدون تفکیک بین ایدههای پایدار و تجربههای زودگذر پول تزریق میکنند. این جریان سرمایهای، بهویژه در فاز اولیه، تشخیص استارتاپهایی را که پس از فروکش کردن تب بازار باقی میمانند یا از بین میروند دشوار میکند. بنابراین تاکید بزوس بر این بود که باید بیش از گذشته بین هیاهو و ارزش بنیادی تمایز قائل شویم، بهخصوص وقتی شرکتها بدون سابقهٔ معتبر یا تیمهای کوچک، منابع بسیار زیادی جذب میکنند.
او نمونهای چشمگیر از رفتار غیرمعمول سرمایهگذاری آورد: تیمهای کوچک که تزریق سرمایهٔ فوقالعاده بزرگ میگیرند، حتی زمانی که میزان سرمایه با اندازهٔ تیم یا پیشینهٔ آنها همخوانی ندارد. بزوس نامی نبرد، اما پیام روشن بود — پول با سرعتی وارد آزمایشها و پروژههای مختلف میشود که در تاریخ معمولاً بهعنوان معیار یکی از مراحل حباب شناخته میشود. این وضعیت پیامدهایی دارد: افزایش ارزشگذاریهای نامتوازن، رقابت غیرسودآور برای جذب استعداد، و ایجاد انتظارات بازدهی غیربنیادی که در نهایت میتواند منجر به اصلاح بازار و حذف شرکتهای کمبنیان شود.
چرا یک حباب صنعتی لزوماً به فاجعه منجر نمیشود
با وجود این هشدارها، بزوس تأکید کرد که وجود یک حباب، واقعیت فناورانه را نفی نمیکند. او هوش مصنوعی را با بخش بیوتکنولوژی در دههٔ 1990 مقایسه کرد؛ زمانی که این حوزه با جذب سرمایهٔ بیش از حد همراه بود، اما در نهایت داروها و درمانهای تحولآفرین تولید شد، هرچند بسیاری از شرکتها بعداً شکست خوردند. نکتهٔ کلیدی این است که حبابهای صنعتی میتوانند فرآیند کشف را تسریع کنند و در نهایت جامعه را با نوآوریهای قدرتمند ترک کنند — حتی اگر پیش از آن بازار تصحیح شود و مجموعهٔ وسیعی از پروژهها و شرکتهای غیرپایدار از میان بروند. به عبارت دیگر، برخی از سرمایهها و آزمایشها ممکن است به نتایج کاربردی و اثربخش بینجامد که در فقدان آن تب و تاب ممکن بود دیرتر یا اصلاً رخ ندهد.

به گفتهٔ بزوس، هوش مصنوعی «واقعی است و قرار است هر صنعت را تغییر دهد.» این خوشبینی در کنار احتیاط قرار میگیرد: سرمایهگذاران باید منتظر یک تصحیح بازار در مقطعی از زمان باشند، اما منافع بلندمدت — از اتوماسیون و بهینهسازی فرایندها تا محصولات و خدمات جدید — میتواند عظیم باشد. او همچنین اشاره کرد که تمرکز بر موارد استفادهٔ ملموس (use-cases) و ارزیابی معیارهای عملکرد واقعی، مانند کاهش هزینهها، بهبود کیفیت خدمات یا افزایش بهرهوری، راه بهتری برای تشخیص پروژههای با پتانسیل بلندمدت است تا صرفاً دنبال کردن موج خبری یا نرخ رشد کاربران بهتنهایی.
صدایهای دیگری که زنگ احتیاط را به صدا درآوردهاند
بزوس تنها کسی نیست که زنگ خطر را به صدا درآورده است. گزارشهایی در ابتدای سال حاکی از آن بودند که سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، بازار هوش مصنوعی را «حباب» توصیف کرده است و دیگر چهرههای مالی نیز نظرات مشابهی ابراز کردهاند. مدیرعامل گلدمن ساکس، دیوید سولومون، دربارهٔ سطوح بالای قیمت سهام هشدار داده و گفته است که سرمایهگذاران معمولاً روی پتانسیل صعود تمرکز میکنند و ریسکهای نزولی را کماهمیت جلوه میدهند؛ او یک بازنشانی یا افت قیمتی در آینده را پیشبینی کرده است. این نوع اظهارنظرها نشاندهندهٔ مجموعهای از نگرانیهای ساختاری در بازار سرمایه است که میتواند در دورهٔ افزایش تمرکز روی هوش مصنوعی تشدید شود.
ناظران بازار مانند کریم موسالم از Selwood Asset Management، جلوتر رفته و تجارت هوش مصنوعی را با جنونهای سفتهبازانهٔ تاریخی مقایسه کردهاند. این دیدگاهها به یک مضمون مشترک اشاره دارند: شور و شوق میتواند قضاوت منضبط را بپوشاند، پس ضروری است سرمایهگذاران و بنیانگذاران در ارزیابی پروژهها تمایز بین هیاهوی زودگذر و ارزش باثبات قائل شوند. تحلیلگران توصیه میکنند که معیارهایی مثل تناسب محصول-بازار، مزیت رقابتی پایدار، ساختار هزینه و مدل درآمدی روشن، باید همچنان در رأس فرآیند ارزیابی قرار گیرد تا از سرمایهگذاریهای متکی به صرف امید یا ترند خبری جلوگیری شود.
این وضعیت چه معنایی برای استارتاپها، سرمایهگذاران و جامعه دارد
برای کارآفرینان، محیط فعلی هم به منزلهٔ یک فرصت و هم یک مسئولیت است. سرمایهٔ آسان امکان آزمایش سریع را فراهم میکند و به تیمها اجازه میدهد ایدههای جسورانه و محصولات نوآورانه را سریعتر بسازند و تست کنند. اما در عین حال لازم است که تیمها برای بازاری منضبطتر آماده باشند؛ بازاری که در آن ارزیابیها و ارزشگذاریها به سطحی منطقیتر بازخواهند گشت. برنامهریزی برای سناریوهای مختلف، حفظ ذخایر نقدی معقول، تمرکز بر نشانگرهای کلیدی عملکرد (KPIs) و اثبات تدریجی فرضیات کسبوکار، از اقدامات حیاتی هستند.
- کوتاهمدت: انتظار نوسان را داشته باشید، زیرا بازارها ارزشگذاریهای مرتبط با هوش مصنوعی را مجدداً ارزیابی میکنند. این فرآیند میتواند با افت قیمتی، کاهش میزان جذب سرمایه یا تغییر در تمرکز سرمایهگذاران همراه باشد.
- میانمدت: شرکتهای ضعیفتر ممکن است شکست بخورند یا ادغام شوند، اما شرکتهایی که از نظر سرمایهگذاری و مدل کسبوکار منطقیتر عمل کنند، بهمرور زمان قویتر و متمرکزتر خواهند شد. این دوره پاکسازی میتواند به برآمدن شرکتهایی با مزیت رقابتی واقعی کمک کند.
- بلندمدت: جامعه سود میبرد — ابزارهای جدید، خدمات بهبودیافته و احتمالاً پیشرفتهای قابلتوجه در حوزههایی مانند سلامت، لجستیک، تولید، و خدمات مالی. اگرچه برخی شرکتها نابود میشوند، سرمایهگذاریهای اولیه و تجربههای انجامشده میتوانند زیرساختها، دادهها و دانش لازم برای نوآوریهای بعدی را خلق کنند.
در زمانی که تیترها بین شور و وحشت نوسان میکنند، پیام بزوس واقعبینانه است: بله، ممکن است ما در یک حباب باشیم، اما فناوری زیربنایی تأثیر ماندگاری خواهد داشت. اگر تاریخ آموزگار باشد، این تب و تاب هم انبوهی از شکستها و هم مخزنی از نوآوریهای پایا بهجا خواهد گذاشت — و آن نوآوریها میتوانند ارزش اجتماعی قابلتوجهی ایجاد کنند. بهخصوص زمانی که دولتها، دانشگاهها و شرکتها سرمایهگذاریهای هدفمند در تحقیقات پایه و کاربردی انجام دهند، میتوان انتظار داشت که برخی دستاوردها به کارکردهای واقعی و تحولآفرین برای مردم منجر شوند.
منبع: cnbc
ارسال نظر