8 دقیقه
سام آلتمن، مدیرعامل اوپنایآی، از جلسات فنی فاصله گرفت و در برنامهای با جیمی فالون حاضر شد تا دیدگاهی بشری و شگفتآوراً خوشبینانه دربارهٔ هوش مصنوعی ارائه دهد. بهجای ورود به جزئیات فنی یا معرفی مشخصات محصول، آلتمن دربارهٔ تاثیری صحبت کرد که هوش مصنوعی میتواند بر زندگی روزمرهٔ مردم داشته باشد و چگونه این فناوری ممکن است مهارتها و ابزارهای پیشرفته را در دسترس عموم قرار دهد.
چرا آلتمن هوش مصنوعی را مساویکننده مینامد
در برنامه "The Tonight Show" آلتمن تشریح کرد که چتجیپیتی را میتوان یک «مساویکنندهٔ واقعی» دانست؛ ابزاری که تواناییها و امکاناتی را در اختیار کاربران عادی میگذارد که پیشتر محدود به ثروتمندان و صاحبان قدرت بود. او تصویری را ترسیم کرد از افرادی که با کمک هوش مصنوعی کارهایی از برنامهنویسی تا تنظیم رزومه را انجام میدهند و تأکید کرد همان ابزاری که به ثروتمندترین افراد جهان دسترسی دارد اکنون میتواند توسط میلیاردها نفر مورد استفاده قرار گیرد.
آلتمن برای روشنکردن این ادعا به ارقام پذیرش اشاره کرد: تقریباً ۸۰۰ میلیون نفر هر هفته از چتجیپیتی استفاده میکنند. او یادآور شد که این فناوری تنها سه ساله است و معتقد بود در تاریخ بشر هیچ تکنولوژی دیگری به این سرعت مورد پذیرش جمعی قرار نگرفته است. از نظر او چنین سطحی از پذیرش نشانگر گذار از حالت «نوآوری کنجکاویبرانگیز» به «ابزاری کاربردی» است—هوش مصنوعی به بخشی از ابزارهای مدیریت زندگی روزمره تبدیل میشود.
برای درک بهتر این موضوع، باید به نقشهای عملی و ملموس هوش مصنوعی نگاه کرد: از تولید محتوا و اصلاح متون گرفته تا خودکارسازی فرایندهای اداری، تحلیل دادهها و پشتیبانی از تصمیمگیریهای شغلی. این موارد همگی مثالهایی روشن از چگونگی تبدیل هوش مصنوعی به ابزاری هستند که توانمندسازی فردی را افزایش میدهند و بهتدریج برابری فرصتها را تسهیل میکنند.
عناصر کلیدی این دیدگاه شامل دسترسی گسترده، کاهش هزینهٔ ورود به مهارتهای پیشرفته و فراهمکردن کمکهای تخصصی در قالب رابطهای کاربری ساده است. وقتی ابزارهای پیشرفتهٔ مهندسی هوش مصنوعی، تحلیل داده و تولید محتوا بهصورت مقیاسپذیر در دسترس عموم قرار گیرد، مرزهای سنتی بین متخصص و غیرمتخصص کموبیش محو میشوند و این همان نکتهای است که آلتمن تحت عنوان «برابرسازی» مورد اشاره قرار داد.

با این حال، آلتمن بهصورت کامل خطرات را نادیده نگرفت. نگرانی اصلی او سرعتِ پیشرفت بود: احتمال دارد نرخ تغییرات از توانایی جامعه برای سازگاری یا ایجاد چارچوبهای ایمنی پیشی بگیرد. او احتمال بروز خطاها را تصدیق کرد و خواستار تأمل دقیق دربارهٔ حاکمیت، مقررات و تدابیر حفاظتی شد تا انتشار هوش مصنوعی در خانهها و محیطهای کاری همراه با حداقل خطرات ممکن باشد.
حضور آلتمن در یک برنامهٔ پربیننده و غیرتخصصی اهمیت دارد؛ این حضور باعث انسانسازی چهرهٔ مدیرعامل و خودِ فناوری میشود و به گروههایی از مخاطبان میرسد که لزوماً پوشش خبری فناوری را دنبال نمیکنند. این نوع مواجهه عمومی به روایت اوپنایآی از "دموکراتیزهسازی" کمک میکند—روایتی که هوش مصنوعی را ابزاری جلوه میدهد که دسترسی به مهارتها و فرصتها را گسترش میدهد، نه اینکه آنها را در دست گروه محدودی متمرکز کند.
پیام آلتمن برای هرکس که هوش مصنوعی را بهعنوان فرصت یا تهدید میبیند روشن است: این فناوری در حال تغییر این است که چه کسی قادر به انجام کارهای پیچیده است، اما سرعت تغییر زمینهای است که نیازمند نظارت و راهبری دقیق است. پرسش اساسی این است که آیا جامعه، سیاستگذاران و نهادهای نظارتی میتوانند به اندازهٔ کافی سریع حرکت کنند تا جهتگیری توسعهٔ هوش مصنوعی را در مسیر منافع عمومی قرار دهند یا خیر.
در ادامه به بررسی چند جنبهٔ فنی، اجتماعی و حکمرانی که پیام آلتمن را قابلفهمتر میکند میپردازیم و تلاش میکنیم همزمان با حفظ روایت اصلی، بینشها و جزئیات بیشتری دربارهٔ تاثیرات و چالشهای هوش مصنوعی ارائه دهیم.
دسترسی و اقتصادِ مقیاس
یکی از دلایلی که چتجیپیتی و نمونههای مشابه را «برابرساز» مینامند، توانایی آنها در ارائهٔ خدمات تخصصی با هزینهٔ نسبتا پایین است. از منظر اقتصادی، سیستمهای مبتنی بر یادگیری عمیق و مدلهای زبانی بزرگ وقتی در مقیاس اجرا میشوند، میتوانند با هزینهٔ واحد کمتر به تعداد زیادی کاربر خدمت دهند. این پدیده ممکن است هزینهٔ ورود به بازارِ تولید محتوا، تحلیل داده و توسعهٔ نرمافزار را برای افراد و کسبوکارهای کوچک کاهش دهد.
توانمندسازی نیروی کار و آموزش
هوش مصنوعی میتواند در آموزش مهارتهای فنی و غیرتخصصی نقش داشته باشد: آموزش تعاملی در کدنویسی، مربیگری برای نوشتن رزومه و آمادهسازی برای مصاحبههای شغلی، یا حتی آموزش مهارتهای مدیریتی و ارتباطی. وقتی چنین ابزارهایی در دسترس قرار گیرند، افراد میتوانند در زمان کوتاهتر و با هزینهٔ کمتر مهارتهای جدید یاد بگیرند و ریسک شغلی را کاهش دهند—این همان تاثیر بازتوزیع فرصتهاست که آلتمن به آن اشاره کرد.
ملاحظات فنی: مدلها، داده و تخصص
برای پایدار نگهداشتن عملکرد این سامانهها، نیاز به سرمایهگذاری دائمی در مدل، مجموعهدادههای باکیفیت، زیرساخت محاسباتی و تیمهای مهندسی وجود دارد. در حالی که رابط کاربردی ممکن است ساده بهنظر برسد، پشت صحنهٔ این سامانهها شامل معماریهای پیچیدهٔ یادگیری ماشین، پروتکلهای جمعآوری و پاکسازی داده، و فرایندهای مداوم برای نظارت و بهروزرسانی مدلهاست. این واقعیت نشان میدهد که اگرچه خروجیها برای کاربران عادی آسان و در دسترساند، اما نگهداری و توسعهٔ آنها نیازمند تخصص فنی و منابع مالی است.
امنیت، خطا و مسئولیتپذیری
یکی از نگرانیهای آلتمن سرعتِ تغییر بود؛ زیرا سرعت بالا میتواند ریسکهایی را بههمراه بیاورد، مانند انتشار محتواهای نادرست، بروز خطاهای تخصصی در تصمیمسازی، یا سوءاستفادهٔ بدخواهان از قابلیتهای مولد. بنابراین تدوین چارچوبهای مسئولیتپذیری، شفافیت در عملکرد مدلها و مکانیزمهای بازخورد و اصلاح خطا از عناصر حیاتی است. همچنین، روشنکردن اینکه چه نهادی مسئول عواقب ناشی از کاربردهای خاص هوش مصنوعی است، یک ضرورت حقوقی و اخلاقی بهشمار میآید.
حاکمیت و سیاستگذاری
آلتمن بر لزوم فکر کردن دربارهٔ «حاکمیت» و ایجاد سازوکارهای ایمنی تأکید کرد. این حوزه شامل طراحی سیاستهای ملی و بینالمللی، استانداردهای فنی و اخلاقی برای توسعهٔ مدلها، و ایجاد نهادهای مستقل نظارتی میشود. سیاستگذاران باید بین تشویق نوآوری و محافظت از منافع عمومی تعادل برقرار کنند—تعادلی که نیازمند مشورت با جامعهٔ علمی، صنعت، مدافعان حقوق شهروندی و جامعهٔ مدنی است.
تأثیرات اجتماعی و فرهنگی
هوش مصنوعی میتواند بر هنجارهای اجتماعی، نحوهٔ کار و روابط انسانی تأثیر بگذارد. از یک سو، ابزارهایی که تواناییهای تخصصی را عمومی میکنند میتوانند شکافهای آموزشی و اقتصادی را کاهش دهند. از سوی دیگر، تغییرات سریع در بازار کار و نحوهٔ انجام وظایف ممکن است گروههایی را در معرض ریسک قرار دهد. راهکارهای آموزشی، بازآموزی نیروی کار و سیاستهای حمایت اجتماعی نقش مهمی در کاهش پیامدهای منفی خواهند داشت.
چالشهای مربوط به داده و حریم خصوصی
مدلهای هوش مصنوعی برای آموزش به حجم زیادی از داده نیاز دارند که اغلب شامل دادههای حساس یا شخصی است. تضمین حریم خصوصی، شفافیت در استفاده از دادهها و ارائهٔ راههایی به کاربران برای کنترل دادههایشان از الزامات اصلی است. راهحلهایی مانند یادگیری تفکیکی، رمزنگاری کاربردی و مدیریت دادهٔ مبتنی بر رضایت میتواند به کاهش نگرانیها کمک کند.
مسیر پیشِرو: بین فرصت و مسئولیت
پیام کلی آلتمن این است که هوش مصنوعی هم فرصت خلق میکند و هم مسئولیت. برای بهرهبرداری از مزایا در گسترهٔ وسیع و در عین حال کاهش خطرات، نیاز به یک اکوسیستم هماهنگ است: شرکتهای فناوری، دولتها، دانشگاهها و سازمانهای جامعهٔ مدنی باید همکاری کنند. این همکاری باید شامل سرمایهگذاری در آموزش، ایجاد چارچوبهای حقوقی و فنی برای ایمنی، و تشویق به توسعهٔ شفاف و پاسخگو باشد.
در پایان، حضور آلتمن در یک برنامهٔ سرگرمی مهم تلویزیونی نشان داد که بحث دربارهٔ هوش مصنوعی دیگر محدود به کنفرانسهای تخصصی یا مقالات فنی نیست؛ این موضوع اکنون به یک بحث عمومی تبدیل شده و همهٔ اقشار جامعه باید در آن نقش داشته باشند. آیا این مشارکت عمومی منجر به تصمیمات عاقلانه و متوازن خواهد شد؟ پاسخ در توانایی ما برای سازگاری، تنظیم و هدایت فناوری بر مبنای منافع مشترک نهفته است.
منبع: smarti
ارسال نظر