7 دقیقه
مرور مطالعه و یافتههای اصلی
محققان از Mass General Brigham با همکاری شرکای بینالمللی گزارش دادهاند که جابجایی در زمانبندی وعدههای روزانه—بهویژه مصرف دیرتر صبحانه در ساعات صبح—با وضعیت جسمی و روانی نامناسبتر و افزایش خطر مرگ در بزرگسالان سالمند مرتبط است. این تحلیل داوریشده که در Communications Medicine منتشر شده است، دادههای طولی نزدیک به 3,000 بزرگسال بریتانیایی را بررسی کرده و تأخیرهای مرتبط با سن در زمان صبحانه و شام را همراه با کاهش عرض پنجره زمانی خوردن روزانه نشان داد. این تغییرات زمانبندی وعدهها با افسردگی، خستگی مزمن، اختلال خواب، مشکلات دندانی و افزایش ریسک مرگ در دوره پیگیری همزمان بود.
طراحی مطالعه، دادهها و نتایج کلیدی
محققان دادههای 2,945 شرکتکننده ساکن جامعه در بازه سنی 42–94 سال در ابتدای مطالعه را که بیش از دو دهه پیگیری شده بودند، تحلیل کردند. مجموعه داده شامل سوابق تکراری زمانبندی رژیم غذایی، ارزیابیهای بالینی و نمونههای خونی بود. تیم پژوهشی الگوهای زمانی مصرف وعدهها، نشانگرهای ژنتیکی مرتبط با تیپ زمانی (chronotype؛ گرایش به «صبحزود» یا «شبزندهدار») و پیامدهای سلامتی در طول دوره پیگیری را بررسی کرد.
یافتههای اصلی شامل موارد زیر بود:
- جابجایی تدریجی به سمت زمان صبحانه و شام دیرتر با افزایش سن، همراه با کوتاهتر شدن پنجره زمانی خوردن در طول روز.
- همبستگی مداوم بین صبحانه دیرتر و نرخ بالاتر علائم افسردگی، خستگی پایدار، سلامت دهان ضعیف و مشکلات خواب گزارششده.
- شرکتکنندگانی که از نظر ژنتیکی گرایش به شببودن (زمانبندی خواب–بیداری دیرتر) داشتند، تمایل به گزارش زمانهای وعدهای دیرتر نشان دادند که بیانگر یک مولفه زیستی در رفتار زمانبندی وعدههاست.
- پس از تنظیم برای عوامل متعدد، زمان صبحانه دیرتر همچنان با افزایش خطر مرگ در طول دوره پیگیری مرتبط بود.

سرپرست تیم تحقیقاتی، حسن دشتی، PhD, RD، تأکید کرد که تغییرات ظریف در زمان خوردن سالمندان میتواند بهعنوان نشانگری در دسترس و کمهزینه از ضعف سلامت عمل کند. نویسندگان پیشنهاد میکنند پزشکان و مراقبان میتوانند روتین زمانبندی وعدهها را بهعنوان یک شاخص اولیه احتمالی برای بررسی مشکلات جسمی یا روانی زیربنایی زیرنظر داشته باشند.
چارچوب زیستی: ریتمهای شبانهروزی، تیپ زمانی و پیری
زمانبندی وعدهها با سیستم شبانهروزی بدن تعامل دارد—ساعت داخلی 24 ساعتهای که خواب، ترشح هورمونها، متابولیسم و هضم را هماهنگ میکند. زمانی که وعدهها در زمانهای منظم و همراستا با ریتم شبانهروزی فرد رخ دهند، فرآیندهای متابولیک کارآمدتر عمل میکنند. برعکس، تغییرات در زمانبندی وعدهها (برای مثال صبحانههای مکرراً دیر یا خوردن غذا در ساعات انتهایی شب) میتواند ساعتهای محیطی در اندامهایی مثل کبد و روده را دِسنکرونیزه کند که ممکن است بر کیفیت خواب، تنظیم خلق و سلامت متابولیک تأثیر بگذارد.
سالمندان اغلب دچار تغییراتی در ساختار خواب و روالهای اجتماعی میشوند که ممکن است به تأخیر یا نامنظمی در زمان وعدهها منجر شود. مطالعه جدید نشان میدهد این تغییرات صرفاً جزئیات سبک زندگی نیستند: آنها با شرایط قابل تشخیص و با افزایش خطر مرگ ارتباط دارند. با این حال، تحقیق مشاهدهای است و نمیتواند رابطه سبب و معلولی را اثبات کند—ممکن است بیماری باعث تأخیر در صبحانه شود یا صبحانه دیرتر به وخامت سلامت کمک کند. تحلیلهای ژنتیکی در این گروه نشاندهندهٔ گرایشی ارثی جزئی به سمت شببودن است که به جداکردن عوامل رفتاری و زیستی کمک میکند اما موجب قطعیت در رابطه علت و معلولی نمیشود.
دیدگاه متخصص
اظهارنظر از سوی یک متخصص فرضی اما واقعگرایانه: دکتر مایا تامپسون، کرونوبیولوژیست سالمندی و گزارشگر علمی، میگوید: "این مطالعه شواهد قوی در سطح جمعیت ارائه میدهد که زمانبندی وعدهها برای سالمندان اهمیت دارد. از منظر عملی، پزشکان باید دربارهٔ زمان معمول صبحانه بیماران مسن و هر تغییر اخیر در آن سؤال کنند. برنامهی صبحانهٔ دیر یا تغییر سریع در زمان صبحانه میتواند نشانهٔ بالینی اولیهای برای غربالگری افسردگی، اختلالات خواب، مشکلات دندانی یا محدودیتهای عملکردی که تهیه غذا را دشوار میکنند، باشد."
پیامدها برای روندهای رژیمی، عمل بالینی و فناوریها
این یافتهها بلافاصله مرتبط است زیرا رژیمهای «محدودیت زمانی خوردن» و روزهداری متناوب در حال محبوبشدناند. بیشتر آزمایشهای این استراتژیهای تغذیهای شرکتکنندگان جوانتر یا میانسال را شامل کردهاند؛ پاسخهای متابولیک و رفتاری در افراد سالمند ممکن است متفاوت باشد. برای مثال، فشردهسازی پنجره خوردن یا جابجایی مصرف غذا به ساعات دیرتر روز میتواند کیفیت خواب را بدتر کند یا با داروهای رایج در سالمندان تداخل داشته باشد.
پیامدهای بالینی و بهداشت عمومی شامل:
- استفاده از زمانبندی وعدهها بهعنوان ابزار غربالگری: پرسیدن سوالات ساده دربارهٔ زمان صبحانه و ثبات روتین ممکن است بیماران نیازمند ارزیابی بیشتر در زمینه خلق، خواب یا افت عملکرد را شناسایی کند.
- توصیههای تغذیهای شخصیسازیشده: راهنماییهای مبتنی بر کرونوبیولوژی میتواند برنامه وعدهها را متناسب با تیپ زمانی بیمار، وضعیت سلامت و زمانبندی داروها تنظیم کند.
- پایش دیجیتال: دستگاههای پوشیدنی، اپلیکیشنهای زمانبندی غذا در تلفن همراه و فناوریهای شناسایی غیرفعال وعدهها میتوانند پیگیری مداوم و عینی فراهم کنند تا روندهای نگرانکننده زودتر تشخیص داده شوند.
نویسندگان خواستار آزمایشهای بالینی تصادفیشده در جمعیتهای سالمند هستند تا بررسی کنند آیا مداخلاتی که زمان وعدهها را زودتر میکنند یا برنامههای خوردن را ثابت میسازند میتوانند خواب، خلق، نشانگرهای متابولیک و نهایتاً بقای افراد را بهبود بخشند.
نکات عملی و محدودیتها
برای سالمندان، مراقبان و پزشکان: زمانبندی وعدهها را منظم نگه دارید، تا حد امکان به صبحانه زودتر اولویت دهید و هر تغییر ناگهانی در الگوی خوردن را بررسی کنید. حمایت قابلدسترس برای تهیه وعدههای صبحگاهی را برای کسانی که در تهیه صبحانه مشکل دارند تشویق کنید و در مواردی که صبحانه دیر همراه با سایر علائم است، ارزیابی دندانپزشکی و خواب را مدنظر قرار دهید.
محدودیتهای مهم مطالعه شامل طراحی مشاهدهای آن، احتمال باقیماندن عوامل مخدوشکننده (تغییرات ناشی از بیماری که هم بر زمان وعده و هم بر سلامت تأثیر میگذارند) و این واقعیت که گروه مورد مطالعه مبتنی بر بریتانیا بوده که ممکن است قابلیت تعمیم به جمعیتهای دیگر را محدود کند. پیوندهای ژنتیکی اطلاعاتزا هستند اما قطعیت علت و معلول را برقرار نمیکنند.
نتیجهگیری
این مطالعه طولی بزرگ، زمان صبحانه دیرتر در سالمندان را به افسردگی، خستگی، مشکلات خواب، مسائل سلامت دهان و افزایش خطر مرگ مرتبط میداند. هرچند رابطه علت و معلولی هنوز اثبات نشده است، زمانبندی وعدهها بهعنوان یک نشانگر امیدوارکننده و کمهزینه برای پزشکان در پیگیری بیماران سالخورده مطرح میشود. آزمایشهای بالینی آینده و راهکارهای فناورانه که زمان وعدهها را زیرنظر دارند و در صورت لزوم تنظیم میکنند، میتوانند مسیرهای جدیدی برای حمایت از سالمندی سالم و طول عمر ارائه دهند.
منبع: sciencedaily
.avif)
نظرات