6 دقیقه
خلاصه و یافتهٔ کلیدی
یک تحلیل طولی از دانشگاه کالیفرنیا، دیویس نشان میدهد بزرگسالانی که حس هدفمندی قویتری در زندگی گزارش کردند، حدود 28% خطر کمتری برای ابتلا به اختلال شناختی، از جمله اختلال شناختی خفیف و زوال عقل دارند. مقالهای که در The American Journal of Geriatric Psychiatry منتشر شده، بیش از 13,000 نفر 45 ساله و بالاتر را تا 15 سال دنبال کرد و برای عواملی مانند تحصیلات، علائم افسردگی و ریسکهای ژنتیکی مانند آلل APOE4 کنترل انجام داد.
این پژوهش به شواهد رو به رشدی میافزاید مبنی بر اینکه تندرستی روانشناختی بخشی مهم از سالمندی سالم است. نواحی شناختهشده بهعنوان «مناطق آبی» (Blue Zones) که ساکنان آنها معمولاً عمر طولانی دارند، از مدتها پیش بین هدفمندی زندگی و طول عمر ارتباط قائل بودهاند؛ این کار جدید نشان میدهد هدفمندی ممکن است از سلامت شناختی نیز محافظت کند.
پیشزمینهٔ علمی و طراحی مطالعه
نویسندگان از دادههای مطالعهٔ Health and Retirement Study استفاده کردند، یک گروه نمایندهٔ ملی که توسط National Institute on Aging تأمین مالی شده است. همهٔ شرکتکنندگان مطالعه را با عملکرد شناختی طبیعی آغاز کردند. تندرستی روانشناختی با استفاده از یک زیرمقیاس هفتمادهای اقتباسشده از Ryff Measures of Psychological Well-Being ارزیابی شد. پاسخدهندگان جملاتی مانند 'من در اجرای برنامههایی که برای خود تعیین میکنم فعال هستم' و 'احساس جهتگیری و هدف در زندگی دارم' را در مقیاس ششنمره از کاملاً موافق تا کاملاً مخالف امتیازدهی کردند. نمرات میانگینگیری شد تا شاخص هدف از 1 تا 6 تولید شود، که مقادیر بالاتر نشاندهندهٔ حس هدفمندی بیشتر است.
وضعیت شناختی هر دو سال یکبار با استفاده از یک ارزیابی تلفنی معتبر بررسی شد. رویکرد تحلیلی برای سن، میزان تحصیلات، علائم افسردگی، پیشینهٔ نژادی و قومی و حضور واریانت ژنی APOE4 که یک عامل خطر شناختهشده برای بیماری آلزایمر است، کنترلهایی اعمال کرد.
نتایج کلیدی و تفسیر
شرکتکنندگانی که نمرات هدف بالاتری داشتند در طول دورهٔ پیگیری حدود 28% کمتر احتمال داشت دچار اختلال شناختی شوند. این رابطهٔ محافظتی در میان گروههای نژادی و قومی مختلف مشاهده شد و پس از تعدیل برای متغیرهای اندازهگیریشده نیز از لحاظ آماری معنیدار باقی ماند. پژوهشگران همچنین تأخیر ملایمی در میانگین زمان آغاز کاهش شناختی برای افرادی با هدف بالاتر یافتند — تقریباً 1.4 ماه تأخیر در شروع طی یک پنجرهٔ مشاهداتی هشتساله زمانی که سن، تحصیلات، علائم افسردگی و ریسک ژنتیکی در نظر گرفته شده بود. هرچند این تأخیر نسبت به نتایج کارآزماییهای دارویی دارای هدف بیماری کوچک است، اثر قابل توجه است زیرا هدفمندی زندگی کمهزینه، کمخطر و از طریق مداخلات سبک زندگی و رواناجتماعی قابل تغییر است.

داوطلبان در آربوریتوم UC Davis فعال میمانند. مطالعهٔ جدید نشان میدهد افرادی که حس هدفمندی بالاتری گزارش کردند حدود 28% کمتر در معرض ابتلا به اختلال شناختی قرار داشتند. پژوهش نشان میدهد تندرستی روانشناختی ممکن است نقش مهمی در سالمندی سالم داشته باشد. منبع تصویر: UC Davis Health
اثر محافظتی با نظریههای ذخیرهٔ شناختی و سازگاری همخوانی دارد: منابع روانی و اجتماعی ممکن است به مغز کمک کنند تا پاتولوژی مرتبط با سن را بهتر تحمل کند و عملکرد را مدت بیشتری حفظ نماید. مطالعه ثابت نمیکند که رابطه علیتی وجود دارد، اما اندازه، پیگیری چندساله و کنترل برای مداخلات اصلی، دلایل قویتری برای ارتباط معنادار میان هدف و شناخت فراهم میکند.
روشها، ملاحظات و محدودیتها
از نقاط قوت تحلیل میتوان به نمونهٔ بزرگ و نمایندهٔ ملی و دورهٔ طولانی پیگیری اشاره کرد. محدودیتها شامل اتکاء به اندازهگیریهای خودگزارشی هدف، نبود اطلاعات دقیق دربارهٔ فعالیتهای مشخصی که به شرکتکنندگان حس معنا میداد و طراحی مشاهدهای است که نمیتواند بهطور قطعی علیت را اثبات کند. غربالگری شناختی تلفنی ابزاری عملی برای گروههای بزرگ است اما جزئیات کمتری نسبت به باتریهای نوروسایکولوژیک حضوری یا تشخیصهای مبتنی بر بیومارکرها ارائه میدهد.
پژوهشگران اشاره میکنند که کارهای پیشین منابع متنوعی از هدف را شناسایی کردهاند، گاه با واژهای مانند «ایکیگای» (ikigai) توصیف میشود، از جمله خانواده و مراقبت از دیگران، ادامهٔ کار یا داوطلبی، تمرینات معنوی، اهداف شخصی مانند سرگرمیها و یادگیری، و کمک به دیگران از طریق خدمت یا حمایتگری. مطالعهٔ حاضر مشخص نکرد که کدام یک از این مسیرها بیشترین نقش محافظتی را داشتهاند.
دلالتها و جهتهای آینده
یافتهها نشان میدهد تندرستی روانشناختی باید در کنار عوامل زیستی و سبک زندگی در کاهش خطر زوال عقل مد نظر قرار گیرد. در مقایسه با مداخلات دارویی که میتواند پرهزینه بوده و عوارض داشته باشد، راهبردهای تقویت هدف ممکن است مکمل قابل دسترسی برای رویکردهای سلامت عمومی ارائه دهند. کارآزماییهای تصادفیشدهٔ آینده میتواند بررسی کند آیا مداخلاتی که برای افزایش هدف در زندگی طراحی شدهاند، سرعت کاهش شناختی را کند میکنند یا شیوع زوال عقل را کاهش میدهند، و مطالعات مکانیسمی میتواند مسیرهای زیستی مانند فیزیولوژی استرس، التهاب، مشارکت اجتماعی و اتصال عصبی را کاوش کند.
دیدگاه کارشناسی
دکتر مایا آر. آلواِز، دکتری، پژوهشگر سالمندی و ارتباطگر علمی، دیدگاه زیر را ارائه میدهد: 'این مطالعه تداخل میان ذهن و مغز را در طول عمر برجسته میکند. هدف بر رفتارهای روزمره تأثیر میگذارد — تعامل اجتماعی، فعالیت بدنی، خواب و پاسخ به استرس — که همگی بر سلامت مغز تأثیر دارند. هرچند باید در استنتاج علیت از دادههای مشاهدهای احتیاط کرد، ارزش سلامت عمومی واضح است: تقویت مشارکت معنادار یک راهبرد کمهزینه و کمخطر با پتانسیل مزایای شناختی است.'
پیشنهادات عملی
برای افرادی که میخواهند هدفمندی را پرورش دهند، رویکردهای مبتنی بر شواهد شامل داوطلبی سازمانیافته، نقشهای راهنمایی و منتورینگ، تعیین هدف و یادگیری مهارتهای جدید، مشارکت در گروههای معنوی یا اجتماعی و اولویتدادن به روابط هستند. پزشکان و برنامههای اجتماعی میتوانند ارزیابیها و مداخلات متمرکز بر هدف را در مراقبتهای معمول برای بزرگسالان میانسال و مسن بگنجانند.
نتیجهگیری
تحلیل UC Davis نشان میدهد نمرات خودگزارشی بالاتر در هدف زندگی با خطر چشمگیر کمتری از اختلال شناختی بعدی مرتبط است، پس از تعدیل برای چندین عامل جمعیتشناختی، روانشناختی و ژنتیکی. اگرچه مشاهدهای است، نتایج نقش تندرستی روانشناختی در سالمندی سالم را تقویت میکند و هدفسازی را بهعنوان یک راهبرد امیدوارکننده و کمهزینه برای حمایت از تابآوری شناختی معرفی میکند. پژوهش بیشتر، از جمله آزمونهای مداخلهای و مطالعات مکانیکی، برای تعیین اینکه آیا افزایش هدف میتواند بهطور علی خطر زوال عقل را کاهش دهد و مؤثرترین روشها برای پرورش معنا در جمعیتهای متنوع چیست، لازم خواهد بود.
منبع: scitechdaily
.avif)
نظرات