8 دقیقه
فیزیکدانان دانشگاه لاگبورو ساختاری میکروسکوپی از پلِتینیوم را تولید کردهاند که خود آن را «ریزترین ویولن جهان» مینامند — یک میکروساختار از جنس پلاتین که به اندازهای کوچک است که بتواند عرض یک تار موی انسان را بپوشاند. این نمونه برای اعتبارسنجی یک سامانهٔ جدید نانولیتوگرافی ساخته شد و نشاندهندهٔ دقت تولیدی است که میتواند در نسل بعدی دستگاههای ذخیرهسازی داده و محاسبات مؤثر باشد.
ظرافت میکروسکوپی و دلیل اهمیت اندازه
ویولن پلاتینیومی تقریباً 35 میکرون طول و 13 میکرون عرض دارد. برای درک بهترِ اندازه، باید گفت قطر معمول تارهای موی انسان بین حدود 17 تا 180 میکرون است، در حالی که موجودات ریز مانند تاردیگرِیدها بین 50 تا 1200 میکرون اندازه دارند. این ساز برای نواختن طراحی نشده — بلکه یک الگوی آزمایشی پیچیده است که برای به چالش کشیدن و سنجش تواناییهای ابزارهای پیشرفتهٔ ساخت در مقیاس نانو تولید شده است.
عکسهایی که ساختار را در کنار یک تار مو نشان میدهند با استفاده از میکروسکوپ دیجیتال Keyence VHX-7000N گرفته شدهاند تا مقیاس بهصورت بصری و روشن نمایش داده شود. به گفتهٔ پروفسور کلی موریسون، رئیس بخش فیزیک، ساختِ این ویولن مینیاتوری بیش از یک حرکت نمایشی بود: این تمرین به تیم کمک کرد تا تکنیکها و جریانهای کاری را اصلاح کنند که اکنون در پژوهشهای کاربردی بهکار خواهند گرفت.
علاوه بر ارزش بصری و توانایی جذاب برای جلب توجه رسانهها، چنین الگوهای کنترلی و تستی حکمِ معیارهای پایهای را در فرآیند توسعهٔ تجهیزات نانوفابریکیشن دارند. وقتی یک دستگاه میتواند طرحهایی با ویژگیهای چند میکرونی یا حتی نانومتری را با تکرارپذیری بالا تولید کند، این توانایی را میتوان به فرایندهایی که نیازمند تولید تودهای یا نمونهسازی دقیقتر هستند منتقل کرد.
در عمل، تولید نمونههایی مانند این ویولن به گروه ابزار و فرآیند اجازه میدهد پارامترهای متعددی را آزمایش کنند: از جمله دما و سرعت نوشتن، نوع و ضخامت لایههای رزست، شرایط محیطی در غلاف بسته و مراحل پسپردازش متالیزاسیون. همهٔ این پارامترها روی کیفیت نهایی، یکنواختی، و پایداری الگو تأثیر میگذارند.

چگونه NanoFrazor در مقیاس نانو تراش میدهد
هستهٔ سیستم آزمایشگاهی، دستگاه NanoFrazor ساخت Heidelberg Instruments است؛ ابزاری برای حکاکی نانویی که از لیتوگرافی کانتور گرمایی با پروب اسکنِ حرارتی بهره میبرد. یک نوک سوزنی گرمشونده بهصورت مکانیکی الگوها را مینویسد و با تغییر محلی سطح، امکان شکلدهی ویژگیهایی با دقت نانومتری را فراهم میسازد. برای جلوگیری از آلودگی ناشی از گرد و غبار یا رطوبت، کل مجموعه درون یک گلاوباکس مهر و موم شده کار میکند.
در روش بهکاررفته، ابتدا یک چیپ با دو لایه رزست پوشانده میشود و سپس NanoFrazor با نوشتن الگوی شکل ویولن در لایهٔ بالایی، نقش را ایجاد میکند. پس از حل کردن رزست پایینی بهمنظور آشکارسازی حفره، مهندسان لایهای نازک از پلاتین را رسوب داده و در پایان با استفاده از استون رزست باقیمانده را پاک میکنند. هر چرخهٔ ساخت میتواند حدود سه ساعت به طول بیانجامد، اما رسیدن به یک فرآیند قابل اعتماد و تکرارپذیر ماهها اصلاح و بهبود نیاز داشت.
نکتهٔ کلیدی در این فرآیند، کنترل دقیقِ انتقال گرما و تماس مکانیکی نوک با سطح رزست است؛ زیرا حتی اندکی نوسان میتواند منجر به تغییر در عمق حکاکی یا کیفیت دیوارههای الگو شود. به همین دلیل تیم از پارامترهای خودکار و پروتکلهای پایش لحظهای برای ثبت دما، فشار تماس و سرعت اسکن استفاده کردهاند تا بازتولید نتایج تسهیل شود.
مقایسهٔ NanoFrazor با دیگر روشهای لیتوگرافی نشان میدهد که هر رویکرد مزایا و محدودیتهای خاص خود را دارد: لیتوگرافی نوری برای تولید سریع و مقیاسبلند مناسب است، لیتوگرافی پرتو الکترونی دقت بالایی دارد اما هزینه و پیچیدگی را افزایش میدهد، و تکنیکهای حرارتی مبتنی بر پروب مانند NanoFrazor امکان تماس مستقیم، اصلاح محلی و ساخت سهبعدی موضعی را فراهم میآورند که برای نمونهسازی سریع و تولید الگوهای با ویژگیهای ویژه بسیار مفید است.
همچنین باید توجه داشت که کار در غلاف بسته و روی سطحهای حساس، نیازمند پروتکلهای تمیزکاری و آمادهسازی دقیق است: ذرات میکروسکوپی یا آلودگیهای شیمیایی میتوانند بهراحتی موجب نقص در الگو یا اتصال ناقص لایهٔ متالیزه شوند. تیم تحقیقاتی با اجرای استانداردهای تمیزکاری کلاسِ نانوفکتوری و بررسی میکروسکوپی مداوم، احتمال این خطاها را کاهش دادهاند.

از الگوهای هنری تا دستگاههای عملیاتی
فراتر از اثبات مفهوم بصری، سکوی نانولیتوگرافی برای کاوش چندین مفهوم پیشرفته در زمینهٔ محاسبات و ذخیرهسازی بهکار گرفته میشود. یکی از پروژهها که زیر نظر دکتر نائمی لئو پیش میرود، بررسی استفاده از جریانهای حرارتی کنترلشده برای افزایش کارایی ذخیرهسازی و پردازش اطلاعات است. با ترکیب مواد مغناطیسی و الکتریکی با نانوذراتی که نور را به گرمای موضعی تبدیل میکنند، گروهِ او در حال مطالعهٔ گرادیانهای دمایی بهعنوان روشی برای سوییچ کردن یا خواندن اطلاعات بهصورت کاراتر است.
این رویکرد موسوم به «حرارتیار» یا heat-assisted switching میتواند مزایای مشخصی ارائه دهد: با اعمال گرما به صورت متمرکز، آستانههای انرژی لازم برای تغییر وضعیت مغناطیسی کاهش مییابد و بنابراین میتوان عناصر ذخیره را کوچکتر و مصرف انرژی را کاهش داد. چنین مکانیسمهایی اگر بهخوبی کنترل شوند، میتوانند به حافظههایی منجر شوند که سرعت واکنش بالاتر، عمر مفید مناسب و مصرف توان کمتر دارند.
خط تحقیق دیگری به رهبری دکتر فصیل دجنِه روی مواد کوانتومی متمرکز است که ممکن است جانشین بیتهای مغناطیسی سنتی شوند. با کوچک شدن عناصر ذخیره، حفظ پایداری مغناطیسی بهتدریج دشوارتر میشود؛ مواد کوانتومی با خواص وابسته به رفتار الکترونی در مقیاسهای بسیار کوچک، امکان طراحی معماریهایی را فراهم میکنند که کوچکتر، سریعتر و پایدارتر باشند — و شاید حتی قابلیتهای مرتبط با محاسبات نورو-مورفیک یا تقلید از عملکرد شبکههای عصبی را داشته باشند.
در این میان، نقش نانولیتوگرافی سهیم در فراهمسازی نمونههای اولیهٔ مواد و دستگاههای کوچکشده است: امکان ادغام چندین مادهٔ متفاوت با ویژگیهای مغناطیسی، الکتریکی و حرارتی در ساختارهای بسیار کوچک، فرایند توسعهٔ مفهوم به محصول را سرعت میبخشد. بهعنوان مثال، ترکیب یک لایهٔ مغناطیسی با نانوذرات گرمازا و یک شبکهٔ الکترودی میتواند یک عنصر حافظهٔ قابل آدرسدهی با خواندن/نوشتن مبتنی بر ترکیبی از میدان و دما تولید کند.
افزون بر این کاربردها در حافظهٔ داده، این تکنیکها برای حسگرهای بسیار حساس، دستگاههای فوتونیکی بسیار کوچک و میکروالکترونیکهای هیبریدی کاربرد دارند. در حوزهٔ پژوهش بنیادی نیز، امکان آزمایش رفتار ماده در مقیاسهای کوچک و بررسی خواص ناشی از همکنشهای سطحی و کوانتومی فراهم میشود — چیزی که میتواند به کشف پدیدههای فیزیکی جدید منجر گردد.
توسعهٔ واقعی این فناوریها نیازمند کار بینرشتهای است: مهندسان مواد، فیزیکدانان، پژوهشگران نانوالکترونیک و متخصصان طراحی فرآیند همگی نقش دارند. همزمان، ملاحظات اقتصادی و تولیدی نیز اهمیت دارند؛ باید راههایی یافت که تولید این ساختارها در مقیاس بزرگ و با هزینهٔ معقول امکانپذیر شود تا از آزمایشگاه به بازار منتقل شوند.
نتیجهگیری
ویولن ریز پلِتینیومی بیش از یک تیتر جذاب است: این اثر نشاندهندهٔ دقت و انعطافپذیری نانولیتوگرافی مدرن و پلتفرم NanoFrazor است. با تصحیح و پالایش روشهای ساخت در این مقیاس، پژوهشگران درِ تجربیات جدیدی را در زمینهٔ سوییچینگ یاریشده با گرما، نمونهسازی مواد کوانتومی و مفاهیم حافظهٔ نوآورانه باز میکنند که میتواند شکلدهندهٔ دیسکهای سخت آتی و دیگر دستگاههای نسل بعدی باشد.
همچنین از منظر صنعتی، نشان دادن قابلیت تولید الگوهای دقیق و چندفازی میتواند سرمایهگذاریها را به سمت تولید نیمههادیها و حافظههای مبتنی بر فناوریهای نوین سوق دهد. این مسیر نیازمند استانداردسازی، تضمین کیفیت و ایجاد زنجیرهٔ تأمین مناسب برای مواد اختصاصی مانند پوششهای رزست و اهداف متالیزاسیون است. از سوی دیگر، دستاوردهای علمی حاصل از این پژوهشها میتواند به شناخت بهتر سازوکارهای ترمودینامیکی و مغناطیسی در مقیاسهای کوچک کمک کند.
در نهایت، نمونهٔ ویولن کوچک یک نمونهٔ قابل لمس از نقطهٔ برخورد هنر، فناوری و علم است: الگوهایی که هم زیبا و هم کاربردیاند و نشان میدهند برای پیشروی در حوزهٔ نانوفناوری نیاز به ترکیب خلاقیت طراحی، دقت ابزار و درک عمیق از خواص مواد داریم.
منبع: lboro.ac
نظرات