5 دقیقه
علم پشت تفاوتهای جنسیتی در نیاز به خواب
سالهاست شبکههای اجتماعی و متخصصان حوزه سلامت ادعا میکنند که زنان به خواب بیشتری نسبت به مردان نیاز دارند و حتی گاهی توصیه میکنند زنان شبانه یک تا دو ساعت بیشتر بخوابند. اما واقعیت این ادعاها بر پایه تحقیقات علمی دقیق تا چه اندازه صحیح است؟ پاسخ به این سؤال ساده نیست، زیرا عوامل بیولوژیکی، روانشناختی و انتظارات فرهنگی، هر یک در کنار شیوه اندازهگیری خواب، بر نیاز به خواب تاثیرگذار هستند.
روشهای اندازهگیری خواب؛ خوداظهاری در برابر ابزارهای عینی
دانشمندان معمولاً خواب را به دو شیوه اصلی ارزیابی میکنند: خوداظهاری و اندازهگیری عینی. در روش خوداظهاری، افراد مدت زمان خواب خود را تخمین میزنند، اما تحقیقات نشان میدهد معمولاً افراد در این تخمین دچار اشتباه میشوند. در مقابل، روشهای عینی با ابزارهای پیشرفته مانند ردیابهای پوشیدنی تحقیقاتی (مانند دستگاه اکتیوگرافی) یا پلیسومنوگرافی انجام میشوند. پلیسومنوگرافی که بهعنوان استاندارد طلایی تحقیقات خواب شناخته میشود، شامل ثبت فعالیت مغز، تنفس و حرکات بدن در طول شب و در محیطهای کنترلشده آزمایشگاهی است.
مطالعات کیفی و وسیع نشان دادهاند که زنان به طور متوسط حدود ۲۰ دقیقه بیشتر از مردان میخوابند. برای مثال، مطالعهای جهانی با بررسی دادههای نزدیک به ۷۰ هزار شرکتکننده، اختلاف خواب میان زنان و مردان را بهطور منظم، هرچند اندک، نشان داد. در سنین ۴۰ تا ۴۴ سال، این تفاوت بین ۲۳ تا ۲۹ دقیقه بوده است. تحقیق دیگری بر مبنای پلیسومنوگرافی هم این نتایج را تأیید کرد: زنان به طور متوسط ۱۹ دقیقه بیشتر از مردان خوابیدند. قابلتوجه اینکه زنان بخش بیشتری از زمان خواب خود را در خواب عمیق و ترمیمکننده سپری میکنند — به طور متوسط ۲۳ درصد از کل زمان خواب، در مقابل ۱۴ درصد در مردان. کیفیت خواب مردان نیز با افزایش سن کاهش مییابد، در حالی که این روند در زنان دیده نمیشود.
تغییرات فردی و محدودیتهای تحقیقات خواب
با وجود این الگوها در سطح جمعیت، نیاز به خواب در هر فرد بسیار متغیر است. ادعای اینکه همه زنان به مقدار معینی خواب بیشتر نیاز دارند، به همان اندازه غیرواقعی است که تصور کنیم همه زنان کوتاهقدتر از همه مردان هستند. عواملی مانند ژنتیک و سبک زندگی، نقش مهمی در تعیین میزان خواب ایدهآل هر فرد ایفا میکنند.
یکی از یافتههای مداوم این است که با وجود خواب کمی بیشتر و خواب عمیقتر در آزمایشگاه، زنان معمولاً کیفیت خواب ذهنی پایینتری گزارش میکنند و حدود ۴۰ درصد بیشتر از مردان با تشخیص بیخوابی مواجه میشوند. این تناقض میان اندازهگیریهای آزمایشگاهی و تجربیات خوداظهاری یکی از پیچیدگیهای علم خواب است. دلیل این اختلاف میتواند نادیده گرفتن عواملی مثل سلامت روان، استفاده از دارو، مصرف الکل و تغییرات هورمونی در بسیاری از مطالعات باشد؛ مسائلی که همگی میتوانند خواب را در زندگی واقعی تحت تاثیر قرار دهند. به همین دلیل، مطالعات خواب تنها بخشی از واقعیت را نشان میدهند و عوامل زندگی روزمره اهمیت بسیاری دارند.

عوامل بیولوژیکی موثر بر خواب زنان
نقش هورمونها در طول زندگی
تفاوتهای بیولوژیکی از دوران بلوغ آغاز شده و در بارداری، دوره پس از زایمان و به طور خاص دوره گذار به یائسگی (پریمنوپوز) تکرار میشود. نوسانات هورمونی، بهویژه تغییرات سطح استروژن و پروژسترون، بسیاری از این تفاوتها را ایجاد میکند. دورههای پیش از قاعدگی که با افت هورمونها همراه هستند، معمولاً با خواب بیکیفیتتر و بیداریهای شبانه بیشتر مرتبطاند.
در دوره پریمنوپوز و یائسگی، سطح استروژن به شدت کاهش مییابد و خوابآلودگی، بیداری ساعت سه صبح و مشکل در بهخواب رفتن مجدد، از نشانههای رایج این دوره هستند. همچنین برخی اختلالات سلامت مانند مشکلات تیروئید و کمبود آهن که در زنان رایجتر از مردان است، میتواند باعث خستگی و الگوهای خواب منقطع شود.
تأثیر عوامل روانی و اجتماعی بر خواب
سلامت روان و الگوهای فکری
زنان بیشتر از مردان در معرض افسردگی، اضطراب و اختلالات وابسته به تروما قرار دارند. این مشکلات ارتباط نزدیکی با اختلالات خواب و خستگی مزمن دارند. نگرانی و نشخوار فکری که در زنان شایعتر است نیز مشکلات خواب را تشدید میکند. افزون بر آن، زنان بیشتر از مردان داروهای ضدافسردگی مصرف میکنند و بسیاری از این داروها بر سیکل خواب اثر میگذارند.
انتظارات اجتماعی و «بار ذهنی»
نقش جامعه در این زمینه را نباید دستکم گرفت. زنان در سراسر جهان معمولا مسئولیت بیشتری در زمینه مراقبت از خانواده، کارهای خانه و امور عاطفی بر عهده دارند. آمار جدید دولتی استرالیا نشان میدهد، زنان به طور متوسط ۹ ساعت بیشتر در هفته نسبت به مردان کار بدون دستمزد انجام میدهند. در نتیجه، گرچه برخی زنان شبها زمان کافی برای خواب دارند، ولی فرصت استراحت روزانه و بازسازی نیرو اغلب محدود است و اتکای بیشتری به خواب شبانه برای بازیابی بدن به وجود میآید.
«بار ذهنی» یا مسئولیت ذهنی برنامهریزی کارهای خانه، رسیدگی به امور خانوادگی و عاطفی، خستگی بیشتری به همراه دارد. زنان در سنین باروری که باید بین فرزندپروری، کار و تعهدات اجتماعی تعادل برقرار کنند، به دلیل نرخ بالاتر کمبود آهن، حتی با داشتن خواب نرمال نیز در زندگی روزمره احساس خستگی دارند.
خلأهای پژوهشی و پیشنهادهایی برای تحقیقات آینده خواب
بیشتر پژوهشهای موجود تنها بر دو دسته جنسیتی زن و مرد تمرکز دارند و اغلب افراد دارای هویت جنسیتی متنوعتر را نادیده میگیرند. این موضوع موجب محدود شدن درک جامع از نقش بیولوژی و هویت در کیفیت خواب میشود. مطالعات آینده با بررسی تاثیر تنوع جنسیتی، زمینههای فرهنگی و عوامل بینفردی میتوانند دیدگاه بهتری نسبت به سلامت خواب ارائه دهند. پیشرفت در فناوری پوشیدنی و پزشکی فردمحور، امکان شناخت دقیقتر تفاوتهای فردی و ارائه توصیههای هدفمند را فراهم میکند.
جمعبندی
در نهایت، شواهد علمی نشان داده است که زنان به طور میانگین حدود ۲۰ دقیقه بیشتر از مردان در شب میخوابند و در آزمایشگاه خواب عمیقتری دارند. با این حال، این تفاوت اندک قادر به نمایش تنوع وسیع نیازهای خواب فردی نیست. واقعیتهای روزمره از جمله تغییرات بیولوژیک، فشارهای روانی و انتظارات اجتماعی، اغلب باعث میشوند زنان با وجود خواب کافی، احساس تجدید قوا نکنند. بهجای تمرکز صرف روی افزایش مدت خواب، حمایت از زنان در جهت بازیابی انرژی و استراحت کافی در طول شب و روز، کلید سلامت و ارتقای کیفیت زندگی است. با پیشرفت علم خواب، شناسایی و توجه به عوامل گوناگون مؤثر بر خواب زنان، نقش مهمی در بهبود سلامت خواب همگان خواهد داشت.
منبع: theconversation
.avif)
نظرات