4 دقیقه
شناخت چگونگی جابهجایی خاطرات در مغز
مطالعات اخیر دانشمندان علوم اعصاب در دانشگاه نورثوسترن، شواهد جالب توجهی ارائه داده است مبنی بر این که خاطرات، موجودیتهایی ایستا و محفوظ در نقاط تثبیتشده مغز نیستند. در واقع، به نظر میرسد الگوهای فیزیکی ذخیرهسازی حافظه میتوانند با گذر زمان تغییر مکان دهند—پدیدهای که میتواند برداشت اساسی ما از فرایند یادآوری و به خاطر سپردن اطلاعات را دگرگون کند.
کانون اصلی این پژوهش تازه، هیپوکامپ است؛ ناحیهای از مغز که برای حافظه فضایی و راهیابی اهمیت کلیدی دارد. با استناد به یافتههایی که نخستین بار در سال ۲۰۱۳ منتشر شد و در آن مشاهده گردید الگوهای فعالیت نورونی در هیپوکامپ با گذشت زمان دستخوش تغییر میشوند، گروه پژوهشی دانشگاه نورثوسترن تصمیم گرفتند بررسی کنند که آیا حرکت جای پای خاطرات–که گاه از آن با عنوان «جابجایی بازنمایی» یاد میشود–به نوسانات محیطی وابسته است یا حتی در شرایط پایدار نیز رخ میدهد.
تجربی نوآورانه با بهرهگیری از موشها
بهمنظور پاسخ به این سوال، دانشمندان آزمایشی کنترلشده را با استفاده از موشهای آزمایشگاهی طراحی کردند. این موشها روی تردمیلی میدویدند که با استفاده از نمایشگرهای دیجیتال، یک هزارتوی مجازی برایشان شبیهسازی شده بود. برای گروه کنترل، محیط با عطر آشنا و نویز پسزمینه ثابت تقویت شد تا شرایط پایداری ایجاد شود؛ در حالی که برای برخی گروهها، برخی متغیرها تغییر داده شد.
دانشمندان با استفاده از تکنیکهای تصویربرداری پیشرفته، توانستند فعالیت مغزی موشها را در لحظه و در حین حرکت در هزارتوی دیجیتال رصد کنند. هدف گروه، این بود که دریابند آیا تغییرات در بازنماییهای عصبی مغز با تغییرات محیطی هماهنگ است یا به طور مستقل رخ میدهد.
یافتههای کلیدی: پدیده جابجایی بازنمایی
نتایج پژوهش قابل توجه بود. پژوهشگران دریافتند که «جابجایی بازنمایی»–تغییر تدریجی الگوهای فعالیت عصبی مربوط به خاطرات مشخص–حتی زمانی که محیط پیرامون موشها بدون تغییر باقی بماند، نیز رخ میدهد. این یافته با تصورات قبلی که پایداری محیطی را ضامن ساکن ماندن جایگاه خاطرات میدانست، در تضاد است.
دکتر دنیل دامبک، نویسنده اصلی این مطالعه، اظهار داشت: «مطمئن بودم که شاهد کاهش این جابجایی بازنمایی خواهیم بود... فکر میکردم که خاطره در بازه روزها پایدارتر به نظر برسد؛ اما چنین نشد.» در واقع، شواهد نشان میدهد که شاید مغز نیاز ذاتی به بازتنظیم و «درهمریزی» بازنماییهای حافظه دارد؛ شاید برای تطبیق بهتر تجارب نو و آشنا.
بررسی نقش ورودیهای حسی
یکی از چالشهای مهم در پژوهش حافظه بر روی حیوانات، کنترل متغیرهای حسی – بهویژه بوهاست. پژوهشگران واقف بودند که موشها نسبت به حتی تغییرات بسیار جزئی در محیط بویایی خود حساسیت بالایی دارند که میتواند بر رفتار و شکلگیری حافظه تأثیرگذار باشد. به همین منظور، گروه پژوهشی با دقت، نشانههای بویی را کنترل و در شرایط مختلف، آنها را تغییر دادند؛ اما دریافتند که نرخ جابجایی بازنمایی، فارغ از پایدار یا متغیر بودن بوها، یکسان باقی ماند. این موضوع حاکی از آن است که تنها ورودیهای حسی کلیدی برای رفتار، تاثیر جدی بر نقشه شناختی مغز میگذارند.
پیامدها برای حافظه انسانی و علم عصبشناسی
اگرچه این آزمایشات بر موشها انجام شده است، اما مفهوم جابجایی بازنمایی در بخشهای متعدد مغز و حتی در گونههای دیگر از جمله انسان نیز مشاهده شده است. با توجه به مقیاس و پیچیدگی مغز انسان، پیامدهای دقیق این موضوع همچنان در حد گمانهزنی باقی مانده است. با این وجود، نتایج مسیرهای تازهای را برای تحقیقات حافظه گشوده است، از جمله اینکه پایداری یا تغییر جایگاه خاطرات ممکن است با یادگیری، فراموشی، یا حتی اختلالات نورولوژیک در ارتباط باشد.
متخصصان تاکید دارند که تحقیقات گستردهتر و عمیقتری باید صورت گیرد تا چگونگی تاثیرگذاری این فرایندهای پویا بر عملکرد شناختی در پستانداران دارای مغز بزرگتر روشن شود؛ و همچنین شاید این یافتهها، روزی بتواند توضیحدهنده اختلالات معمول در حافظه یا راهگشایی برای درمان اختلالات مرتبط با ناپایداری حافظه باشد.
جمعبندی
این کشف که خاطرات میتوانند مکان خود را در مغز–حتی مستقل از تغییرات محیطی–تغییر دهند، بسیاری از باورهای سنتی درباره نحوه ذخیرهسازی و بازیابی اطلاعات در مغز انسان را به چالش میکشد. این پژوهش پیشگامانه دانشگاه نورثوسترن نه تنها به شناخت ژرفتر از عملکرد هیپوکامپ و انعطافپذیری عصبی انجامیده، بلکه بر توانایی شگفتانگیز سیستم حافظه در سازگاری تاکید دارد. با ادامه کاوشها در زمینه چشمانداز پویا و متغیر حافظه، این یافتهها میتوانند افقهای تازهای در سلامت مغز، فرایندهای یادگیری و درک علت اختلالات مرتبط با حافظه بگشایند.
منبع: futurism
.avif)
نظرات