4 دقیقه
کشف زوایای ناشناختهای در زندگی اجتماعی فنچهای بزرگ
فنچ بزرگ (Parus major)، پرندهای زرد و سیاه و آوازخوان که در جنگلهای اروپا به وفور دیده میشود، مدتها بهعنوان نماد تکهمسری در میان پرندگان در فصل زادآوری شناخته میشد. تاکنون پژوهشگران بر این باور بودند که این پرندگان هر بهار با تشکیل جفتهای وفادار، به طور مشترک جوجههای خود را پرورش داده و پس از پایان فصل، از یکدیگر جدا میشوند. اما پژوهشی نوآورانه که در نشریه Proceedings of the Royal Society B منتشر شده است، ابعاد بسیار پیچیدهتر و پویاتری را در روابط این پرندگان رایج آشکار کرده و دیدگاه تازهای نسبت به رفتار اجتماعی آنها ارائه داده است.
بستر علمی: بازتعریف تکهمسری پرندگان
تکهمسری در پرندگان اغلب با تمرکز بر فصل زادآوری بررسی شده و پیوندهای جفتی، روابط موقتی برای تولیدمثل تلقی میشود. در مورد فنچهای بزرگ، این نوع تکهمسری فصلی تا کنون روندی قابل پیشبینی داشت: زوجها پس از بزرگ شدن جوجهها «طلاق» میگرفتند تا سال بعد، گویی که الزامات عملی رشد نسل جدید آنها را به این جدایی وامیداشت. با این حال، همانطور که دکتر آدلاید دیزی آبراهام (دانشگاه آکسفورد) و همکارانش دریافتند، واقعیت بسیار چندلایهتر از این تبیینهای ساده است.
ردیابی دینامیک اجتماعی فنچهای بزرگ
به منظور بررسی بیشتر، دانشمندان فنچهای بزرگ در جنگلهای اطراف آکسفورد را به برچسبهای رادیویی کوچکی مجهز کردند، که این امکان را فراهم میکرد تا رفتوآمد آنها به فیدرها و همچنین الگوهای معاشرتشان با سایر پرندگان بهدقت ثبت شود. جمعآوری دادههای دقیق از تعاملهای اجتماعی در بازهای سهساله به تیم پژوهشی اجازه داد تا سیر تحول جفتها را در طول فصل زادآوری و حتی پس از آن دنبال کنند.
یافتهها نشان داد که جدایی همه زوجها پس از تابستان، طبق تصورات گذشته، صورت نمیگیرد. اگرچه گروهی از فنچها پس از پایان دوره جوجهداری از یکدیگر جدا میشوند، اما بخش قابل توجهی از آنها پیوندشان را تا فصل زمستان حفظ میکنند و با نزدیک شدن به بهار و فصل زادآوری دوباره، پیوند خود را بازمییابند. همچنین برخی جفتها به تدریج، در مقاطع مختلف پاییز و زمستان از هم فاصله میگیرند و پیوند خود را میگسلند. مجموعه این یافتهها نشان میدهد که روابط جفتی در فنچهای بزرگ بهدست فرایندهای اجتماعی مداوم شکل میگیرند، نه صرفاً بر پایه تغییرات فصلی.
نشانهها و فرایندهای «طلاق» در فنچها
یکی از دستاوردهای قابل توجه این مطالعه، آن بود که پرندگانی که در نهایت از هم جدا میشوند، مدتها پیش از جدایی، رابطهای کمتر صمیمی در فیدرها از خود بروز میدهند. دکتر آبراهام میگوید: «نتایج ما نشان داد روابط این پرندگان ایستا نیستند. طلاق در واقع روندی اجتماعی و تدریجی است.» این یافتهها نشان میدهد که انتخاب برای باقی ماندن یا گسستن پیوند جفتی، ناشی از تصمیمگیری اجتماعی است و نه فقط پیامد فرصت یا نزدیکی فیزیکی، همانطور که پیشتر گمان میرفت.
پیامدهای گستردهتر برای دانش رفتارشناسی جانوران
این نگاه ظریفتر به ساختارهای اجتماعی پرندگان، پرسشهای جدیدی برای حوزه بومشناسی رفتاری ایجاد میکند. برای مثال، آیا فنچهایی که «طلاق» میگیرند و جفت تازهای برمیگزینند، به اندازه آنهایی که وفادار ماندهاند، موفقیت در تولیدمثل دارند؟ آیا تفاوتهایی در شیوه والدگری قابل مشاهده است یا رقابت برای یافتن جفت، در پایداری زوجها نقش دارد؟ علیرغم ناشناختگی بسیاری از این عوامل، نویسندگان پژوهش بر اهمیت مطالعات بلندمدت و فردمحور برای رمزگشایی رفتارهای پیچیده تأکید دارند.
دکتر جاش فیرث، نویسنده همکار و بومشناس رفتاری دانشگاه لیدز، اظهار داشت: «دنبال کردن این پرندگان از یک فصل تا فصلهای دیگر و در گذر سالها، امکان میدهد تا به نحوه شکلگیری و پایان یافتن روابط در دل طبیعت پی ببریم؛ چیزی که با پژوهشهای کوتاهمدت حاصل نمیشود.» این نوع نگاه بلندمدت برای درک روندهای تکاملی پیوندهای اجتماعی در جمعیتهای وحشی حیاتی به شمار میرود.
جمعبندی
روابط میان اعضای دستههای فنچ بزرگ، بسیار پیچیدهتر از تصورات اولیه است؛ چراکه کنشگرهای اجتماعی و تصمیمگیریهای فردی نقش مهمی در شکلدهی آن دارند. این مطالعه نشان داد که رفتار پرندگان را نمیتوان به فرمولهای ساده فروکاست و در عوض، بافتهای پربار و پیچیده است که شایسته بررسی عمیقتر است. همانطور که پژوهشگران به پردهبرداری از رازهای اجتماع جانوران ادامه میدهند، تحقیقات از این دست نه تنها هوشمندی گونههای آشنا را به نمایش میگذارد، بلکه ما را به یاد پیچیدگیهای ناشناختهای در دل حتی معمولیترین جوامع جانوری طبیعت میاندازد.
منبع: royalsocietypublishing
.avif)
نظرات