6 دقیقه
آشکارسازی عاملی ناشناخته در بیماری آلزایمر
بیماری آلزایمر یکی از مخربترین اختلالات عصبیـتحلیلبرنده به شمار میآید که هماکنون میلیونها نفر را در سراسر دنیا تحت تأثیر قرار داده و همچنان موجب شگفتی و چالش برای پزشکی مدرن است. اخیراً پژوهشی نوآورانه زیر نظر محققان دانشکده پزشکی هاروارد و منتشر شده در نشریه Nature، پرده از نقش کلیدی یکی از عناصر پیشتر نادیدهگرفته شده در پیشرفت این بیماری برداشته است: لیتیوم، فلزی طبیعی که در مغز انسان نیز به طور طبیعی وجود دارد.
پیشزمینه علمی: اهمیت فلزات و پروتئینها در سلامت مغز
دانشمندان علوم اعصاب مدتهاست که به بررسی پیچیدگی تعامل میان پروتئینها و عناصر کمیاب در حفظ کارکرد شناختی مغز پرداختهاند. در بیماری آلزایمر، تغییرات بارز شامل انباشتگی فرمهای غیرطبیعی پروتئینهای آمیلوئید بتا و تائو است که در حالت عادی برای سلامت مغز مهم و ضروریاند اما پس از تغییر ساختار، خاصیت بیماریزایی پیدا میکنند. البته، این تجمع پروتئینها تنها بخشی از ماجراست. پژوهشهای اخیر بر تحلیل محیط بیوشیمیایی و عنصری اختلالات تحلیلبرنده عصبی متمرکز شدهاند، به ویژه نقشی که فلزاتی همچون روی، مس و آهن ایفا میکنند. گروه پژوهشی هاروارد این دامنه را گستردهتر کرده و لیتیوم را نیز مورد بررسی قرار دادند و میزان آن را در کنار حدود ۳۰ عنصر دیگر در نمونههای مغزی افراد با سطوح مختلف سلامت شناختی، پس از مرگ، اندازهگیری کردند.
یافتههای کلیدی: کمبود لیتیوم و سیر پیشرفت آلزایمر
نتایج نشان داد افراد دارای مغز سالم شناختی، به طور مداوم سطوح بالاتری از لیتیوم نسبت به مبتلایان به آلزایمر دارند. نکته مهمتر آنکه، کاهش لیتیوم حتی در افرادی که پیش از مرگ اختلال خفیف حافظه داشتند نیز قابل شناسایی بود؛ این امر حاکی از آن است که کاهش لیتیوم ممکن است مقدم بر پیشرفت آسیب عصبی باشد و صرفاً نتیجه آن نباشد.
آزمایشات تکمیلی بر روی موشهای آزمایشگاهی نیز این یافتهها را تأیید کرد. موشهایی که ژنتیکاً به منظور توسعه علائم مشابه آلزایمر دستکاری شده بودند، با کاهش مصنوعی لیتیوم شاهد سرعت گرفتن تجمع پروتئینهای سمی آمیلوئید بتا و تائو و بروز اختلالات محسوس در حافظه و یادگیری شدند؛ این موضوع ارتباط سببی میان کمبود لیتیوم و روند تخریبی آلزایمر را برجسته میکند.
همچنین، محققان دریافتند پلاکهای آمیلوئیدی - یکی از نشانههای مشخص بیماری آلزایمر - میل زیادی به اتصال و جذب لیتیوم در مغز دارند و این امر لیتیوم را از فرآیندهای عادی سلولی خارج میکند. از دست رفتن لیتیوم نه فقط بر نورونها بلکه بر همه سلولهای اصلی مغزی تأثیر منفی میگذارد و به هم خوردن تعادل کلی عملکرد مغز را نشان میدهد.
دیدگاه کارشناسان و جایگاه پژوهش
دکتر تیموتی چانگ، عصبشناس و مدیر مرکز بیماری آلزایمر کالیفرنیا در UCLA که جزو تیم پژوهشی نبوده، دقت و عمق پژوهش را ستوده و گفته است: «گروه تحقیق هر چهار سطح تشخیصی، پروتئینی، سلولی و ژنتیکی را برای پیوند وضعیت لیتیوم با پاتولوژی آلزایمر بررسی کردهاند.»
دکتر بروس یانکر، استاد ژنتیک و عصبشناسی دانشگاه هاروارد و نویسنده ارشد مقاله توضیح داده: «مطالعه ما نخستین مدرکی است که نشان میدهد لیتیوم تنها در دوزهای دارویی اهمیت ندارد، بلکه خود به عنوان یک عنصر طبیعی مغز دارای عملکرد بیولوژیکی ویژه است. ما برای اولین بار پیامدهای ناشی از کمبود لیتیوم در بافت عصبی را بررسی کردیم.»
گامی به سوی درمانها و تشخیص زودهنگام جدید در آلزایمر
یکی از دستاوردهای امیدبخش این پژوهش، ساخت ترکیبی مبتنی بر لیتیوم بود که به راحتی توسط پلاکهای آمیلوئیدی جذب نمیشود. تجویز این ترکیب به موشهای سالم مسن و همچنین موشهای مدل آلزایمر نه تنها مانع تجمع پروتئینهای بیماریزا و افت شناختی شد، بلکه حتی در دوزهایی بسیار پایینتر از مقادیر مصرفی داروی روانپزشکی هیچگونه مسمومیتی ایجاد نکرد.
در حال حاضر، استفاده بالینی از لیتیوم عمدتاً برای درمان برخی اختلالات روانپزشکی نظیر اختلال دوقطبی و افسردگی است و این درمانها اغلب به دوزهای بالا و عوارض جانبی محسوس نیاز دارد، که دامنه کاربرد آن را محدود میکند. ترکیب جدید لیتیوم تولید شده توسط محققان هاروارد میتواند جایگزینی بسیار ایمنتر باشد؛ زیرا در مقادیر کمتر نیز مؤثر واقع میشود.
با وجود این که این یافتهها در مراحل اولیه قرار دارد و به پژوهشهای تکمیلی و کارآزماییهای بالینی گسترده نیاز دارد، اما پیامدهای آن قابل توجه است. این نتایج علاوه بر ارائه راهبردهای نوین درمانی، افقهای جدیدی برای غربالگری و پیشگیری از بیماری نیز ایجاد میکند؛ بطوریکه در آینده، اندازهگیری دورهای سطح لیتیوم مغز یا خون میتواند در ارزیابی ریسک یا تشخیص سریعتر بیماری آلزایمر پیش از بروز افت شدید، نقشآفرین باشد.
سؤالات باقیمانده و مسیر پیشرو
هماکنون گروه تحقیقاتی در حال آمادهسازی مطالعات بعدی برای بررسی اثربخشی و ایمنی ترکیب جدید لیتیومی در انسان هستند. دکتر چانگ تأکید میکند: «پیشرفت در کارآزماییهای بالینی با بیماران ضروری است تا روشن شود آیا نوع و مقدار درست لیتیوم واقعاً میتواند از پیشرفت آلزایمر جلوگیری یا آن را کندتر کند؟»
فراتر از توسعه دارویی، این کشف زمینههای جدیدی جهت مطالعه نقش بنیادین لیتیوم در فیزیولوژی مغز گشوده است. دکتر یانکر اشاره میکند: «به عنوان عصبشناس، ما تازه درک نقش لیتیوم در زیستشناسی عصبی را آغاز کردهایم و احتمالاً هنوز تنها سطح اهمیت آن را لمس کردهایم.»
جمعبندی
این مطالعه مهم نقطه عطفی در فهم ما از شیمی مغز و بیماری آلزایمر است و نشان میدهد که لیتیوم، عنصری بومی در بدن انسان، احتمالا نقش محافظتی حیاتی ایفا میکند. پیوند چشمگیر نارسایی لیتیوم با پاتولوژی آلزایمر نهتنها درهای تازهای به سوی درمانهای نوین میگشاید، بلکه نگاهی نو به موضوع تشخیص، پایش و پیشگیری از این بیماری ویرانگر میدهد. با تداوم تحقیقات، سنجش و تنظیم سطح لیتیوم مغز میتواند روزی به یکی از ارکان اساسی نبرد با بیماری آلزایمر تبدیل شود.
منبع: nature
.avif)
نظرات