نگاهی به یک دهه سینمای بین المللی: فیلم های برجسته ۲۰۱۵–۲۰۲۴

نگاهی به یک دهه سینمای بین المللی: فیلم های برجسته ۲۰۱۵–۲۰۲۴

۱۴۰۴-۰۵-۳۰
0 نظرات کیان جلیلی

10 دقیقه

چرا اکنون باید سینمای بین‌المللی را کشف کرد؟

در دهه گذشته، سینمای بین‌المللی از حاشیه به جایگاهی بسیار برجسته‌تر در فرهنگ سینمای جهانی صعود کرده است. پلتفرم‌های استریمینگ، محافل جهانی جشنواره‌ها و تغییرات تدریجی در فضای جوایز—که با کسب جایزه بهترین فیلم برای یک اثر غیرانگلیسی‌زبان تاریخی شد—اشتیاق مخاطبان برای فیلم‌های خارجی، آثار آرت‌هاوس و فیلم‌های ژانری با ایده‌های بلند را فراتر از هالیوود برده است. این راهنما برای هر سال از ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۴ یک فیلم تعیین‌کننده بین‌المللی را معرفی می‌کند و توضیح می‌دهد که چرا آن عنوان در زمان خود اهمیت داشت و چگونه هنوز هم طنین دارد.

۲۰۱۵ — Embrace of the Serpent (کلمبیا)

فیلم Embrace of the Serpent به کارگردانی سیرو گِرا، یک سفر هیپنوتیک سیاه‌وسفید در آمازون است که کیهان‌شناسی اقوام بومی را در برابر نیروهای مخرب استعمار قرار می‌دهد. برخلاف نامزدهای پرانتشارِ ۲۰۱۵ مانند Son of Saul، اثر گِرا عمق مردم‌شناسانه را با سورئالیسمی خواب‌گونه ترکیب می‌کند. این فیلم مدیتیشنی تصویری دربارهٔ حافظه، فقدان و خشونت سیاره‌ای است—هم از نظر فرم بلندپروازانه و هم از نظر محتوای سیاسی.

چرا حالا ببینیم؟

تم‌های بوم‌شناسانه و پسااستعماری آن در عصر بحرانِ اقلیمی و بحث‌های تازه دربارهٔ بازپرداخت فرهنگی همچنان فوریت دارند. برای تماشاگرانی که از شاعرانگی کند و سوزان آپیچاتپونگ ویرسِتاکول لذت برده‌اند، فیلم گِرا هم خویشاوند و هم رادیکال به نظر خواهد رسید؛ همچنین برای علاقه‌مندان سینمای جهان و فیلم‌های بین‌المللی منبع ارزشمندی است.

۲۰۱۶ — The Handmaiden (کرهٔ جنوبی)

فیلم The Handmaiden از پارک چان-ووک یک تریلر شهوانی پرشکوه و مملو از پیچش است که از رمان Fingersmith سارا واترز اقتباس شده و در کرهٔ دههٔ ۱۹۳۰ بازتصور شده است. جایی که Oldboy زیبایی‌شناسی تلافی‌جویانهٔ پارک را نشان داد، The Handmaiden تسلط او بر لحن—سرشار، زهرآگین و دقیق از نظر احساسی—را به نمایش می‌گذارد. این اثر مطالعه‌ای پیچیده دربارهٔ شهوت، طبقه و دستکاری است که در اپیزودها یا «اعمال»ی ساختار یافته که مدام برداشت مخاطب را بازتعریف می‌کنند.

نکتهٔ قابل توجه

طراحی صحنه و لباس این فیلم اغلب توسط منتقدان و طرفداران ستوده شده است؛ پارک بر جزئیات دوره‌ای دقیق پافشاری کرد تا تئاترِ برآمده از فیلم را مستحکم کند.

۲۰۱۷ — On Body and Soul (مجارستان)

On Body and Soul از ایلدیکو انیدی یکی از رمانتیک‌ترین و خلاقانه‌ترین آثار دهه است. دو کارگر کشتارگاه درمی‌یابند که دقیقاً یک رویا را شریک‌اند—راه‌رفتن به‌عنوان گوزن در جنگلی پوشیده از برف—و انیدی این فرض عجیب را به مدیتیشنی لطیف و دست‌پاچه دربارهٔ صمیمیت تبدیل می‌کند. اجراهای کنترل‌شده و میزانس‌پِل دقیق فیلم صمیمیتی ایجاد می‌کند که مدت‌ها پس از تیتراژ در ذهن می‌ماند.

مقایسه‌ها

هواداران درام‌های اروپایی با سوخت کند، وجوهی از انقلاب‌های احساسی آرامِ جیم جارموش یا آکی کوریسماکی را خواهند یافت، اما ترکیب رئالیسم جادویی و آسیب‌پذیری انسانی در انیدی منحصر به خودِ اوست.

۲۰۱۸ — Roma (مکزیک)

روما به کارگردانی آلفونسو کوارون یادداشتی شخصی و فراگیر از زندگی خانوادگی در مکزیکوسیتی دههٔ ۱۹۷۰ است که هم به‌عنوان نمایش فنی و هم پرترهٔ سیاسی برجسته شد. فیلم سیاه‌وسفید با برداشت‌های بلند و حرکات دوربین دقیق یادآور توان فنی کوارون در Gravity و Children of Men است، اما این‌بار در خدمت روایت‌های حافظه‌محور و صمیمی قرار گرفته است. تأثیر فرهنگی و انتقادی روما به عادی شدن انتشارهای بزرگ استریمینگ برای سینمای هنری کمک کرد.

تأثیر و پذیرش

این فیلم بحث‌هایی دربارهٔ استریمینگ در برابر اکران سینمایی را برانگیخت و موفقیتش در جشنواره‌ها و جوایز نشان داد که داستان‌های شخصی می‌توانند به نقطه‌های عطف جهانی تبدیل شوند.

۲۰۱۹ — Parasite (کرهٔ جنوبی)

Parasite از بونگ جون-هو یک تریلر جسورانه و ژانرگَسْتی است که به پدیده‌ای جهانی بدل شد—و نخستین فیلم غیرانگلیسی‌زبان که جایزه بهترین فیلم اسکار را کسب کرد. این اثر لایه‌لایه، تیره‌طنز و ساختاری جسورانه با طراحی صحنهٔ دقیق به بازنمایی نابرابری طبقاتی می‌پردازد. تشدید تنش و ابهام اخلاقی فیلم نشان‌دهندهٔ توان بونگ در تلفیق نقد اجتماعی با روایت‌هایی در سطح بلاک‌باستر است.

پیامدهای صنعت

Parasite دروازه‌هایی برای پروژه‌های غیرانگلیسی در بازارهای بین‌المللی و گفتگوهای جوایز اصلی باز کرد و ثابت کرد که فیلم‌هایی با مشخصه‌های فرهنگی قوی می‌توانند در عالم جهانی نیز اهمیت یابند.

۲۰۲۰ — Another Round (دانمارک)

Another Round به کارگردانی توماس وینتربرگ یک کمدی سیاه تلخ‌وشیرین دربارهٔ چهار معلم است که با مستی کنترل‌شده برای مقابله با دل‌مردگی میانسالی آزمایش می‌کنند. با بازی کاریزماتیک مادس میکلسن، فیلم به دوستی، ریسک و جست‌وجوی معنا می‌پردازد. تغییر لحن از خنده‌دار به ملانکولیک آن را هم سرگرم‌کننده و هم عمیق می‌سازد.

پشت صحنه

روند خلاقانهٔ فیلم تحت تأثیر همه‌گیری قرار گرفت، اما تم‌های اتصال انسانی در دورهٔ انزواء بیش از پیش جان گرفت؛ بازسازی آمریکاییِ آن نیز به‌سرعت کلید خورد که نشان‌دهندهٔ جذابیت گستردهٔ موضوع است.

۲۰۲۱ — The Worst Person in the World (نروژ)

مطالعهٔ شخصیتی متأثرکنندهٔ یوهیم ترایر داستان زنی جوان را دنبال می‌کند که می‌کوشد خود را میان شغل‌ها، عشق‌ها و فشارهای وجودی تعریف کند. به‌عنوان نقطهٔ پایان سه‌گانهٔ اسلو از ترایر، فیلم شوخ‌طبعی و دل‌شکستگی را در یک درام معاصرِ بلوغ ترکیب می‌کند که صادق و جهان‌شمول به نظر می‌رسد. ساختار اپیزودیکش با ترکیب ویگنت‌های سبک و ضربه‌های عاطفی عمیق، ماهیت مبهم بزرگ‌سالی مدرن را ثبت می‌کند.

دیدگاه منتقدانه

اگر Drive My Car به درون‌گرایی تئاتری گرایش داشت، فیلم ترایر بی‌واسطه و صمیمی است—پرتره‌ای مشاهداتی از انتخاب‌های کوچک اما برگشت‌ناپذیر زندگی.

۲۰۲۲ — All Quiet on the Western Front (آلمان)

تطبیق ادوارد برگر از رمان کلاسیک اریش ماریا رمارک، پوچی جنگ را با صراحتی بی‌رحمانه به نمایش می‌گذارد. فیلم با استفاده از سینماتوگرافی و طراحی صدای مدرن، سکانس‌های خط مقدم را به‌صورت عینی و تکان‌دهنده بازسازی می‌کند. این نسخه نسبت به اقتباس‌های پیشین رمانتیک‌تر نیست و بر وحشت ماشینی و ویرانی روانی جنگ جهانی اول تأکید دارد.

نکتهٔ فنی

پیشرفت در فناوری دوربین و جلوه‌ها به برگر اجازه داد صحنه‌های نبرد را با صمیمیت و هرج‌ومرجی که پیش‌تر محدود به فیلم‌های پرهزینهٔ اکشن بود اجرا کند، اما فیلم هرگز هستهٔ انسان‌گرایانهٔ خود را از دست نمی‌دهد.

۲۰۲۳ — Anatomy of a Fall (فرانسه)

Anatomy of a Fall از ژستین تریه درام دادگاهی و خانوادگیِ ظریفی است که از پاسخ‌های آسان اجتناب می‌کند. رویکرد متفکرانهٔ فیلم به حقیقت و حافظه، همراه با اجرای محکم ساندرا هالر، آن را به مطالعه‌ای جذاب دربارهٔ روایت و شواهد تبدیل می‌کند. این فیلم درام حقوقی را به دقت عقلانی بازمی‌گرداند و گفت‌وگوی پزشکی قانونی و ابهام اخلاقی را بر مِلودرام ترجیح می‌دهد.

پذیرش تماشاگران

تماشاگران از خویشتن‌داری فیلم و اعتمادی که به مخاطب نشان می‌دهد تا داستان را از تکه‌های شهادت سرهم کند استقبال کردند—رویکردی غیرمعمول و پاداش‌دهنده برای یک تریلر حقوقی معاصر.

۲۰۲۴ — Flow (لتونی)

Flow، یک ماجراجویی پویانمایی لتونیایی که با روایت بدون گفتگو متمایز شده، نشان می‌دهد که چگونه انیمیشن مستقل می‌تواند هم از نظر اقتصادی کم‌هزینه و هم از منظر هنری جسورانه باشد. با زمان پخش فشرده و طراحی بصری چشمگیر، Flow یک گربه و گروهی نامترادف از حیوانات را از میان خرابه‌های منظرهٔ پسااپوکالیپتیک دنبال می‌کند. سادگی فیلم—اتکاء به تصویر، صدا و احساس به‌جای دیالوگ—آن را بلافاصله برای مخاطبان جهانی در دسترس می‌سازد.

زمینهٔ وسیع‌تر

Flow روندی را نشان می‌دهد به‌سوی پروژه‌های کوچکتر و جسور از نظر بصری که از سدِ موانع زبانی عبور می‌کنند. با تقویت جشنواره‌ها و مجموعه‌های کیوریت‌شده در پلتفرم‌های استریمینگ، انتظار می‌رود روایت‌های غیرکلامی و تجربی بیشتری مخاطبان بین‌المللی بیابند.

روندها در طول دهه: چه چیزهایی تغییر کرد؟

چند روند شاخص این فیلم‌ها را به هم پیوند می‌دهد: تمایل به آمیختن ژانرها (ترکیب تریلر با سَخرهٔ اجتماعی در Parasite)، احیای آثار حافظه‌محورِ شخصی (Roma)، و افزایش میل به ریسک‌های سبکی (Embrace of the Serpent, Flow). کارگردانان بین‌المللی نیز از نمایش در جشنواره‌ها و توزیع استریمینگ سود برده‌اند، که به آثارِ پیش‌تر محدود به اکران آرت‌هاوس امکان نفوذ به فرهنگ عمومی را داده است. نهادهای جایزه‌دهنده نیز به‌تدریج علاقهٔ مخاطبان را دنبال کرده‌اند، هرچند بسیاری از بهترین آثار دهه همچنان عمدتاً از طریق منتقدان و گفتگوهای دهان‌به‌دهان موفقیت یافتند.

دیدگاهِ یک کارشناس

دکتر النا موروزوا، پژوهشگر سینمای مستقل، مشاهداتی دارد: "این دهه نشان داد که داستان‌های محلی قوی می‌توانند بدون از دست دادن ویژگی‌های فرهنگی خود جهانی شوند. فیلم‌سازان از فرم—بصری، ساختاری، و حتی غیاب زبان—برای پل زدنِ شکاف‌های فرهنگی و ساخت آثاری استفاده کردند که به اضطراب‌های جهانی پاسخ می‌دهند."

چگونه این فیلم‌ها را ببینیم و قدرشان را بدانیم

با فیلم‌هایی شروع کنید که با سلیقهٔ شما همخوانی دارند: اگر از تنش روان‌شناختی لذت می‌برید، با The Handmaiden یا Parasite آغاز کنید؛ اگر قصه‌گویی متأمل و انسان‌مرکز را ترجیح می‌دهید، Roma یا The Worst Person in the World را انتخاب کنید. به سینماتوگرافی، طراحی صدا و زمینهٔ فرهنگی توجه کنید—این عناصر اغلب معناهای ناگفته‌ای را حمل می‌کنند. جشنواره‌ها، مجموعه‌های کیوریت‌شده در استریمینگ و پخش‌کنندگان تخصصی همچنان دروازه‌های عالی برای دسترسی به سینمای جهان هستند.

نتیجه‌گیری: دهه‌ای که افق سینما را گسترش داد

ده سال گذشته ثابت کرد که فیلم‌سازی بزرگ محدود به زبان یا مرز نیست. از چشم‌اندازهای آمازونیِ Embrace of the Serpent تا هنر پسااپوکالیپتیکِ Flow، کارگردانان با تصویر، داستان و صدا به مخاطبان در فرهنگ‌های مختلف دست یافتند. این فیلم‌ها با هم نقشهٔ دهه‌ای از ریسک‌های خلاقانه، نوآوری فنی و ساختارهای صنعتیِ در حال تغییر را ترسیم می‌کنند که به شکوفایی سینمای بین‌المللی کمک کردند. چه سینمادوستی باتجربه باشید و چه تازه‌کار، نکات برجستهٔ این دهه نقشه‌ای غنی و متنوع از اشکال مختلف سینمای جهان به شما ارائه می‌دهد.

آن‌ها را به‌ترتیب ببینید یا بسته به حال‌و‌احوال انتخاب کنید—اما مهم‌تر از همه، بگذارید این فیلم‌ها به شما یادآوری کنند که بهترین داستان‌ها اغلب از جاهایی می‌آیند که هنوز کشف نکرده‌اید.

منبع: screenrant

سلام! من کیانم، منتقد فیلم، گیمر و کسی که از تماشای یه سریال خوب لذت می‌بره. اینجا براتون از بهترین فیلم‌ها، سریال‌ها و بازی‌های روز دنیا می‌نویسم.

نظرات

ارسال نظر