10 دقیقه
خلاصه و اهمیت
یک مطالعه طولی 15 ساله روی بیش از 2,400 بزرگسال مسن ساکن جامعه در سوئد، ارتباط بین الگوهای غذایی بلندمدت و سرعت تجمع بیماریهای مزمن در پیری را نشان میدهد. این تحلیل که در Nature Aging منتشر شده و توسط پژوهشگران مؤسسه کارولینسکا رهبری شد، نشان میدهد رژیمهایی غنی از سبزیجات، میوه، غلات کامل، آجیل، حبوبات و چربیهای غیراشباع با کندتر شدن تجمع چندبیماری (مالتیموربیدی) — بهویژه بیماریهای قلبیعروقی و زوال عقل — همراه هستند. در مقابل، رژیمی که با مصرف زیاد گوشت قرمز و فرآوریشده، غلات پالایششده و نوشیدنیهای شیرینشده با شکر مشخص میشود — الگویی که بهصورت تجربی التهابزا است — با تجمع سریعتر بیماریهای مزمن همراه بوده است. این نتایج رژیم غذایی را بهعنوان عامل قابلتغییر در سطح جمعیت برای کاهش بار بیماریهای مرتبط با پیری و افزایش امید به زندگی سالم برجسته میکند.
طراحی مطالعه: چه کسانی مورد بررسی قرار گرفتند و چگونه تحلیل انجام شد
پژوهش، کمی بیش از 2,400 بزرگسال مسن مقیم جامعه در سوئد را به مدت 15 سال پیگیری کرد و ارزیابیهای غذایی مکرر را با پروندههای پزشکی و دادههای ثبتشده ترکیب نمود تا شروع و تجمع بیماریهای مزمن را کمّیسازی کند. بهجای تمرکز بر روی یک بیماری منفرد، محققان مولتیموربیدی را اندازهگیری کردند: وقوع همزمان یا انباشته شدن متوالی بیماریهای مزمن در سیستمهای مختلف بدن. مطالعه چهار شاخص رژیمی را که الگوهای متفاوتی از مصرف را نشان میدهند مقایسه کرد: MIND، AHEI، AMED و EDII.
- MIND (مداخله مدیترانهای-DASH برای تأخیر در بیماریهای عصبی): یک رژیم ترکیبی که بر غذاهای مفید برای مغز مانند سبزیجات برگی، توتها، غلات کامل و ماهی تأکید دارد.
- AHEI (شاخص جایگزین تغذیه سالم): نمرهای که پایبندی به مولفههای غذایی مرتبط با کاهش خطر بیماریهای مزمن را در مجموع منعکس میکند.
- AMED (رژیم مدیترانهای جایگزین): یک نظام امتیازدهی سبک مدیترانهای که برای الگوهای غذایی غربی تطبیق یافته است.
- EDII (شاخص تجربی التهابی رژیم غذایی): نمرهای که براساس گروههای غذایی مشخص، میزان التهابی یا ضدالتهابی بودن رژیم را برآورد میکند.
رژیم شرکتکنندگان براساس این شاخصها امتیازدهی شد و سپس به مسیرهای تجمع بیماریهای مزمن در حوزههایی مانند قلب و عروق، عصبی (زوال عقل) و اسکلتی-عضلانی مربوط شد. تحلیلها برای تعدیلکنندههای کلیدی مانند سن، جنس، تحصیلات، سیگار، فعالیت بدنی و وضعیت سلامت پایهای تنظیم شدند.
یافتههای اصلی: کدام بیماریها تحت تأثیر قرار گرفتند
افرادی که امتیاز بالاتری در سه شاخص سالمتر (MIND، AHEI، AMED) داشتند، طی پیگیری 15 ساله شاهد افزایش کندتری در مجموع بیماریهای مزمن بودند. رابطه محافظتی بیشترین قوت را در مورد بیماریهای قلبیعروقی و تشخیصهای مرتبط با زوال عقل نشان داد. در مقابل، EDII که نمایانگر یک الگوی رژیمی التهابزا با حد بالای گوشت قرمز و فرآوریشده، غلات پالایششده و نوشیدنیهای شیرین است، با تجمع سریعتر بیماریهای مزمن همراه بود.
نکته مهم این است که روابط محافظتی اختصاصی بودند: رژیمهایی که با کاهش سرعت مولتیموربیدی مرتبط بودند، در این گروه مورد مطالعه بهطور معناداری باعث کند شدن اختلالاتی که عمدتاً با ماهیچهها و استخوانها مرتبطاند نشدند. این موضوع نشان میدهد که در حالی که رژیم غذایی تأثیر قوی روی فرایندهای عروقی و نورودژنراتیو دارد، اثرات آن بر پیری اسکلتی-عضلانی ممکن است مستقیمتر نباشد یا نیازمند مداخلات تغذیهای یا سبک زندگی متفاوتی باشد.

به گفته نویسنده هماولیه آدریان کاربالو-کاسلا، پژوهشگر پسا دکترا در مرکز تحقیقات سالمندی، بخش نوروبیولوژی، علوم مراقبتی و جامعه، مؤسسه کارولینسکا: «نتایج ما نشان میدهد که رژیم غذایی تا چه اندازه در تأثیر بر توسعه مولتیموربیدی در جمعیتهای سالخورده اهمیت دارد.»
مکانیسمهای زیستی و زمینه علمی
مسیرهای زیستی محتملی وجود دارند که کیفیت رژیم را به کندتر شدن تجمع بیماریهای مرتبط با سن پیوند میدهند. رژیمهایی که غنی از سبزیجات، غلات کامل، آجیل، حبوبات و چربیهای غیراشباع هستند، آنتیاکسیدانها، فیبر، پلیفنولها و اسیدهای چرب ضروری را تأمین میکنند که از سلامت عروقی پشتیبانی، التهاب سیستمیک را کاهش و پروفایل متابولیک را بهبود میبخشند. این مکانیسمها برای هر دو حوزه بیماریهای قلبیعروقی و نورودژنراسیون مرتبطاند، جایی که نقص عملکرد عروقی، استرس اکسیداتیو و التهاب مزمن نقشهای مرکزی دارند.
در مقابل، رژیمهای التهابزا — سرشار از گوشتهای فرآوریشده، کربوهیدراتهای پالایششده و نوشیدنیهای شیرین — باعث تضعیف اندوتلیال، مقاومت به انسولین و افزایش نشانگرهای التهابی مانند پروتئین C واکنشی و اینترلوکینها میشوند. در طول چند دهه، این فرایندها میتوانند آترواسکلروز، آسیبهای عروقی مغزی و نورواینفلاسیون را تسریع کنند و بدین ترتیب خطر بیماری قلبی و زوال عقل را افزایش داده و تجمع همزمان بیماریها را تسریع نمایند.
از دیدگاه اپیدمیولوژیک، این مطالعه بر پایه شواهد فزایندهای است که رژیمهای سبک مدیترانهای و مشتق از DASH را با کاهش خطر زوال عقل و رویدادهای قلبیعروقی مرتبط میدانند. نوآوری این پژوهش در تحلیل مسیرهای مولتیموربیدی بهجای نقاط پایان منفرد است، که دیدی کلنگرتر از چگونگی شکلگیری طول دوره سلامت (healthspan) توسط رژیم غذایی ارائه میدهد.
پیامدها برای سلامت عمومی و عمل بالینی
این یافتهها پیامدهای مستقیمی برای پیامرسانی سلامت عمومی، پزشکی پیشگیرانه و راهنماییهای بالینی برای سالمندان دارند. نکات کلیدی عبارتند از:
- ترویج الگوهای غذایی مبتنی بر غذای کامل: استراتژیهای سلامت عمومی که افزایش مصرف سبزیجات، میوه، غلات کامل، آجیل، حبوبات و منابع چربیهای غیراشباع (روغن زیتون، ماهیهای چرب، برخی دانهها) را تشویق میکنند، احتمالاً بار بلندمدت بیماریهای قلبیعروقی و زوال عقل را کاهش خواهند داد.
- کاهش غذاهای التهابزا: سیاستها و مشاورههایی که مصرف گوشتهای فرآوریشده و قرمز، غلات پالایششده و نوشیدنیهای شیرین را محدود میکنند ممکن است تجمع بیماریهای ناشی از التهاب را کاهش دهند.
- توصیههای هدفمند برای سالمندان: اگرچه بسیاری از دستورالعملهای تغذیهای کنونی با شاخصهای سالمتر این مطالعه همراستا هستند، پزشکان میتوانند از این یافتهها برای اولویتبندی مشاوره تغذیهای بهعنوان بخشی از مراقبت سالمندی و پیشگیری از مولتیموربیدی استفاده کنند.
پژوهشگران محدودیتهایی را یادآور میشوند که برای تفسیر نتایج مهماند. این مطالعه یک همگروه مشاهدهای است: روابط مشاهدهشده اثباتکننده علیت نیستند و امکان باقیماندن اریب ناشی از عوامل اجتماعی-اقتصادی یا سبک زندگی وجود دارد حتی با وجود تنظیمها. دریافت غذایی خودگزارششده است و بنابراین در معرض خطای اندازهگیری قرار دارد. با این حال، نقاط قوت شامل طول مدت پیگیری، ارزیابیهای تکراری و استفاده از چند شاخص رژیمی معتبر است.
این مطالعه توسط شورای پژوهش سوئد (VR) و شورای پژوهش سوئد برای سلامت، زندگی کاری و رفاه (FORTE) و دیگران تأمین مالی شد. پژوهشگران تعارض منافع گزارش نکردهاند.
راهبردهای تحقیقاتی آینده
نویسندگان دو گام اصلی بعدی را مشخص کردهاند. اول، پالایش و اولویتبندی توصیههای تغذیهای مشخص و مؤلفههایی درون الگوهای سالمتر که قویترین پیشبینیکننده حفظ سلامت شناختی و قلبیعروقی هستند. آیا فیبر، چربیهای غیراشباع، فیتوشیمیاییها یا ترکیبهای غذایی خاصی بیشترین نقش را دارند؟ دوم، شناسایی زیرگروههایی از سالمندان که بیشترین بهره را از مداخلات تغذیهای هدفمند میبرند، بر اساس سن، جنس، زمینههای روانی-اجتماعی و بیماریهای مزمن پیشین. حرکت از شواهد مشاهدهای به آزمایشهای تصادفیشده رژیم غذایی در جمعیتهای مسن برای اثبات اثرات علی و اندازهگیری منافع مورد انتظار در سالهای سالم ضروری خواهد بود.
علاوه بر این، یکپارچهسازی اپیدمیولوژی تغذیه با نشانگرهای زیستی مولکولی (التهاب، متابولومیکس، تصویربرداری عروقی) میتواند مسیرهای زیستی را روشنتر کند و به توسعه راهبردهای تغذیهای شخصیسازیشده برای افزایش طول دوره سلامت کمک نماید.
دیدگاه کارشناسی
دکتر ماریا لوپز، استاد اپیدمیولوژی تغذیه (نمونه)، دانشگاه بارسلونا، اظهار داشت: «این مطالعه یک اصل اساسی را برجسته میکند: الگوهای غذایی اهمیت بیشتری نسبت به غذاهای منفرد دارند. برای پزشکان، تغییر روایت از قوانین محدودکننده به تأکید بر رژیمهای مبتنی بر غذاهای کامل و کمپردازش میتواند برای سالمندان مؤثرتر و پایدارتر باشد. نکته مهم این است که ارتباط با مولتیموربیدی به این معناست که رژیم نه تنها یک بیماری را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه مسیر کلی پیری را شکل میدهد. اگرچه انجام آزمایشهای تصادفیشده در جمعیتهای مسن چالشبرانگیز است، مداخلات عملیاتی که مشاوره تغذیهای را با حمایتهای اجتماعی و رفتاری ترکیب میکنند پتانسیل بالایی برای ترجمه این یافتههای مشاهدهای به منافع واقعی سلامت دارند.»
دکتر لوپز همچنین بر تعیینکنندههای اجتماعی تأکید میکند: «دسترسی به محصولات تازه، منابع مالی و حمایت اجتماعی برای سالمندان جهت اتخاذ این رژیمها ضروری است. اقدامات سیاستی که دسترسی و مقرونبهصرفه بودن غذا را بهبود میبخشند، مکملهای کلیدی برای مشاورههای بالینی خواهند بود.»
توصیههای عملی برای سالمندان
بر اساس این مطالعه و شواهد گستردهتر، گامهای عملی که میتوان در زندگی روزمره گنجاند عبارتند از:
- افزایش سبزیجات و میوه تا حداقل نیمی از صفحه غذا در بیشتر وعدهها؛ در صورت امکان اولویت را به سبزیجات برگی و توتها بدهید.
- انتخاب غلات کامل (جو دوسر، جو، برنج قهوهای، فرآوردههای گندم کامل) بهجای غلات پالایششده.
- گنجاندن مرتب آجیل، حبوبات و دانهها بهعنوان منابع پروتئین و فیبر.
- جایگزینی کره و چربیهای سخت با چربیهای غیراشباع مانند روغن زیتون و مصرف ماهیهای چرب (ماهی سالمون، شاهماهی) در صورت امکان.
- محدود کردن گوشتهای فرآوریشده و قرمز، کاهش نوشیدنیهای شیرین و تنقلات بسیار پالایششده.
- ترکیب تغییرات غذایی با فعالیت بدنی منظم، ترک سیگار و تعاملات اجتماعی — که همه از پیری سالم حمایت میکنند.
نتیجهگیری
این مطالعه طولی سوئدی شواهد محکمی افزود که الگوهای غذایی بر سرعت تجمع بیماریهای مزمن در پیری تأثیر میگذارند. رژیمهایی که با سبزیجات، غلات کامل، آجیل، حبوبات و چربیهای غیراشباع مشخص میشوند، با نرخ کمتری از مولتیموربیدی همراه بودند، بهویژه در مورد بیماریهای قلبیعروقی و زوال عقل. در مقابل، الگوی التهابزا با مقدار بالای گوشت قرمز و فرآوریشده، غلات پالایششده و نوشیدنیهای قندی تجمع بیماریها را تسریع کرد. اگرچه مشاهدهای است، این یافتهها توجیه قویتری برای استراتژیهای جمعیتی و بالینی که ترویج الگوهای غذایی ضدالتهابی و مبتنی بر غذای کامل را هدف دارند فراهم میکنند تا طول دوره سلامت را افزایش دهند و بار اجتماعی بیماریهای مرتبط با پیری را کاهش دهند. کارهای آینده باید اولویت را به مداخلات تصادفیشده، مطالعات مکانیکی مبتنی بر نشانگرها و سیاستهای عادلانهای بدهند که امکان دسترسی سالمندان به غذای سالمتر را فراهم سازند.
منبع: sciencedaily
.avif)
نظرات