6 دقیقه
لحظهای که تلویزیون شبکهای را تغییر داد
وقتی Grey’s Anatomy در سال 2005 پخش شد، تازه، پرانرژی و بیپروا مدرن به نظر میرسید. بسیاری از بینندگان نمیدانستند که ممکن است این مجموعه هرگز به آن گروه بازیگران نمادین و متنوع نژادی نرسد، اگر سازندهاش شوندا ریمز با قاطعیت — و صدای بلند — مقابل قواعد معمول کستینگ شبکه ایستادگی نکرده بود. در روایت روشنگرانهای، ریمز توضیح میدهد چگونه مقابل یکی از مدیران اجرایی ABC در جریان کستینگ ایستاد و از پذیرش آنچه او خط مقدمِ پیشفرضِ همگن میدید، خودداری کرد. آن لحظه نه تنها سرنوشت Grey’s را تغییر داد، بلکه نحوه گفتوگو درباره کستینگ در تلویزیون شبکهای را نیز دگرگون کرد.
روبرو شدن در کستینگ: پشت درهای بسته چه گذشت
ریمز گفته که او در فیلمنامهٔ اپیزود آزمایشی (پایلوت) هیچ نژادی را برای شخصیتها مشخص نکرده بود که انتخابی عمدی برای باز نگه داشتن نقشها برای بازیگرانی از پیشینههای مختلف بود. با این حال در طول تستها، عوامل و فهرستهای کاندیدا مرتباً همان الگو را ارائه میدادند: بازیگران سفیدپوست. طبق گزارشها، ریمز در اتاق کستینگ بلند شد و به رئیس ABC گفت: "من یک سریال تماماً سفید نمیخواهم." پافشاری او باعث تغییر چشمگیر در فهرست ارسالشده شد — سیلی از اجراکنندگان متنوع که پیشتر تنها برای نقشهای کوچک در نظر گرفته میشدند.
چرا این انتخاب اهمیت داشت
نتیجه، گروه بازیگریای بود که مسیر حرفهای بسیاری را آغاز یا تقویت کرد — از الن پامپئو و پاتریک دمپسی تا ساندرا اوه، سارا رامیرز و جسی ویلیامز. فراتر از ساخت ستاره، این انتخاب Grey’s Anatomy را به مجموعهای تبدیل کرد که توسعه شخصیت و ظرافتهای فرهنگی همزمان روی صحنه شبکهای بزرگ وجود داشتند. این موضعگیری نشاندهنده بازاندیشی گستردهتری در صنعت درباره این بود که چه کسانی حق دارند نقشهای اصلی تلویزیون را اشغال کنند؛ بحثی که مرتبط با کستینگ فراگیر و تنوع نژادی در تلویزیون است.
مقایسهها و زمینه: جایگاه Grey’s در چشمانداز تلویزیون
Grey’s Anatomy در خلأ به وجود نیامد. درامهای پزشکی مانند ER و House در دهههای گذشته در جذب مخاطب موفق بودند اما اغلب به سمت نقشهای اصلی سفیدپوست تمایل داشتند. در مقابل، Grey’s بخشی از جنبش گستردهتر قرن بیستویکمی به سمت کستینگ فراگیر شد که همزمان با آثاری مانند Scandal و How to Get Away with Murder — که هر دو محصول شوندا ریمز یا Shondaland بودند — و پروژههای رایان مورفی مثل Glee و Pose قرار میگیرد که تنوع در جنسیت، نژاد و گرایش جنسی را برجسته کردند.

برخلاف رویکردهای نمادین که تنوع را تنها در حاشیه اضافه میکنند، مدل ریمز هدفش روایت گروهی بود که پسزمینههای متفاوت بر مسیر شخصیتها تأثیر میگذارد. آن انتخاب خلاقانه در کل صنعت پژواک یافت و شبکهها و پلتفرمهای استریم را به بازنگری در خط لوله کستینگ و گسترش فرصتها تشویق کرد؛ روندی که به معنای واقعی کلمه فرصتهای بیشتری برای بازیگران از گروههای کمنمایش فراهم کرد.
تأثیر صنعتی و اهمیت فرهنگی
پایداری Grey’s Anatomy — که به فصل بیستودو میرسید — گواهی است بر قدرت نمایش مناسبِ بازنمایی و نمایندگی. انتخابهای کستینگ انتظارات مخاطبان را تغییر داد و عادیسازی دیدن پزشکان، رهبران و قهرمانان پیچیدهای که از نظر نژادی متنوعاند را ممکن ساخت. برای بسیاری از بازیگران از گروههای کمنمایش، فشار ریمز به معناي فرصتهای تعیینکنندهٔ شغلی بود که پیشتر از آنها دریغ شده بود.
اطلاعات پشت صحنه و واکنش طرفداران
طرفداران مدتهاست Grey’s را بهخاطر روایت احساسی و تمایلش به پرداختن به مسائل اجتماعی تحسین کردهاند. علاقهمندان به حقایق پشتصحنه اشاره میکنند که اپیزودهای اولیه تقریباً دوباره بازیگرگیری میشدند، موضوعی که حتی برای تماشاگران قدیمی هم تعجبآور است. قلمروهای طرفداری آنلاین اغلب به این سریال اعتبار میدهند که به انسانیسازی بحثها درباره نژاد و دینامیکهای محل کار کمک کرده و Grey’s را فراتر از یک درام پزشکی صرف، به یک نشان فرهنگی تبدیل کرده است.
دیدگاههای انتقادی
با اینکه بسیاری رویکرد ریمز را ستایش میکنند، منتقدان استدلال میکنند که بازنمایی باید فراتر از دیدهشدن باشد و شامل اتاقهای نویسندگی، تهیهکنندگان و مدیران اجرایی نیز بشود. تنوع در کستینگ قدم اول است؛ تغییر سیستمیک نیازمند رویههای استخدامی پایدار و واگذاری قدرت خلاقانه به افراد از جوامع حاشیهای است. از این منظر، مقابلهٔ ریمز هم پیروزی بود و هم یادآوری اینکه یک تصمیم جسورانه مشکل نابرابریهای گستردهٔ صنعت را حل نمیکند.
تاریخنگار سینما ماریسولِ وگا (Marisol Vega) ارزیابی موجزی ارائه میدهد: "ایستادگی شوندا ریمز کاتالیزور بود — ذهنیت تولیدی که نسبت به بازیگران متنوع ریسکگریز بود را دگرگون کرد. اما فاز بعدی ساختاری است: متنوع کردن کسانی که تصمیم میگیرند چه داستانهایی روایت شوند."
چرا این مطلب امروز هم مهم است
با گسترش پلتفرمهای استریم و خواست مخاطبان جهانی برای داستانهای اصیلتر، درسهایی که از رویارویی اولیه Grey’s در کستینگ گرفته شد همچنان مرتبطاند. شورانرهایی که از مثال ریمز پیروی میکنند — قبول نکردن پیشفرضها، اصرار به آزمایشات فراگیر و قاطعیت در عدم رضایت به راهحلهای میانبر — همچنان در بازتعریف درام تلویزیونی و کستینگ فیلم نقش دارند. موفقیت Grey’s Anatomy نشان میدهد که تنوع میتواند موتور خلاقیت باشد، نه صرفاً یک علامت مورد تأیید.
نتیجهگیری: میراثی از شجاعت و کار ادامهدار
امتناع شوندا ریمز از پذیرفتن یک گروه بازیگری "تماماً سفید" برای Grey’s Anatomy، نه تنها یک مجموعهٔ شاخص شبکهای و مسیر حرفهای بسیاری از بازیگران را دگرگون کرد، بلکه الگویی برای نحوهٔ ایجاد تغییر سازمانی توسط شجاعت خلاقانه فراهم آورد. با این حال گفتوگو ادامه دارد: پیشرفت واقعی مستلزم ادغام شمول در هر سطح تولید است. موفقیت Grey’s هم یک نقطه عطف است و هم یک نقطهٔ آغاز — شاهدی بر اینکه بازنمایی داستانسرایی را غنیتر میکند و یادآوری اینکه صنعت باید به پیشرفت خود ادامه دهد.
منبع: deadline
نظرات