کیت هادسون و نقشی که مسیر فیلم Almost Famous را تغییر داد

کیت هادسون و نقشی که مسیر فیلم Almost Famous را تغییر داد

0 نظرات

5 دقیقه

یک تازه‌وارد که مسیر یک فیلم را تغییر داد

با فرارسیدن بیست و پنجمین سالگردِ Almost Famous، کیت هادسون بار دیگر به نقشی فکر می‌کند که او را به یک چهره شناخته‌شده تبدیل کرد. بازیگری که اجرای شوخ و درخشانش در نقش پنی لین او را نامزد اسکار و برنده گلدن گلوب کرد، داستانی از تست بازیگری پر از نزدیک‌شدن به نقش و پشتکار را به یاد می‌آورد. هادسون ابتدا نقش متفاوتی به دست آورده بود، اما او پافشاری کرد تا برای نقش پنی لین خوانش انجام دهد و پس از چندین تست بازیگری نویسنده-کارگردان کامرون کرو را قانع کرد تا به او نقشی بدهد که آغاز حرفه‌اش را تعریف کرد.

از انتخاب‌های اولیه تا اجرای نمادین

انتخاب بازیگران فیلم می‌توانست بسیار متفاوت باشد. ترکیب‌های اولیه تغییر کرد چون بازیگران کنار رفتند و هادسون یکی از معدود اعضای تاییدشده در آغاز پروژه باقی ماند. در مصاحبه‌ها او از التماس کردن پیش کرو، بارها تست دادن، و نهایتاً پذیرفته شدن برای نقش یاد می‌کند. نتیجه شیمی او با تازه‌وارد پاتریک فیجیت بود که ویلیام میلر را بازی می‌کند، خبرنگاری جوان به سبک رولینگ استون که از زندگی نوجوانی خود کرو الهام گرفته شده است. بیلی کرادوپ در نهایت نقش راسل هَموند را برعهده گرفت، گیتاریست لید جذاب که مرکز کاوش فیلم در شهرت، موسیقی و نوجوانی است.

چرا پنی لین هنوز طنین‌انداز است

پنی لین بیش از یک شخصیت است؛ او تجسم رمانتیسیسم یک نسل نسبت به راک‌اند رول است. پوشش، رفتارها و آهنگ‌های متن فیلم در تصویری گرد آمد که طرفداران، طراحان لباس و دوستداران موسیقی هنوز به آن ارجاع می‌دهند. پنی بخشی گروهی، بخشی الهام‌بخش و کاملاً فراموش‌نشدنی است — نقشی که هادسون را ظرف مدت کوتاهی ستاره کرد و مسیر حرفه‌ای‌اش را تغییر داد.

مقایسه‌ها و بستر سینمایی

Almost Famous در کنار فیلم‌های رشد به‌سنی و دورهٔ راک مثل Dazed and Confused، Sing Street و دیگر داستان‌های مبتنی بر موسیقی جایگاه مطمئنی دارد. چیزی که فیلم کرو را متمایز می‌کند قلبِ خودزندگی‌نامه‌ای آن است؛ مانند Jerry Maguire، Almost Famous ترکیبی از رؤیاپردازی و بافت واقعیت است، اما تمرکز آن بر روزنامه‌نگاری موسیقی و فرهنگ راک دههٔ 1970 جایگاه ویژه‌ای در فیلم‌شناسی کرو به آن می‌دهد. در حالی که لینکلیتر قطعات گسترده‌ای از جوانی را ارائه می‌دهد و کارنی بر خوش‌بینی مبتنی بر آهنگ تکیه دارد، کرو خاطره و افسانه را در هم می‌آمیزد، با گوش تیز برای دیالوگ و عشق آشکار به تاریخ موسیقی.

پشت صحنه و نکات جالب طرفداران

چند نکته سرگرم‌کننده وجود دارد که طرفداران هنوز دست‌به‌دست می‌کنند. پنی لین نامش را از ترانهٔ بیتلز گرفته، که پیوند آگاهانهٔ فیلم با راک کلاسیک را تقویت می‌کند. مسیر تست بازیگری هادسون — که ابتدا برای نقش آنیتا انتخاب شده بود و سپس راهش را عوض کرد تا پنی را به دست آورد — بخشی از افسانهٔ Almost Famous شده است. فیلم الهام‌بخش اقتباس صحنه‌ای نیز شد و پایگاه هواداری پایداری ایجاد کرد که به موسیقی متن، انتخاب‌های لباس و تصویر حساسِ کشش موسیقی بر زندگی‌های جوان ارج می‌نهد.

نقد و جوایز

هنگام انتشار، Almost Famous برای فیلمنامه، بازی‌ها و موسیقی متن تحسین منتقدان را برانگیخت. کامرون کرو برای بهترین فیلمنامهٔ اوریژینال جایزهٔ آکادمی را برد و هادسون جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل زن را دریافت کرد، که نشان داد فیلم فقط یک اثر خاص یا کالت نیست بلکه در محافل جایزه‌دهی اصلی نیز شناخته شده است. ترکیب نوستالژی و اصالت آن باعث شده همچنان در فهرست‌های برتر فیلم‌های رشد به‌سنی و سینمای موسیقی حضور داشته باشد.

دیدگاه کارشناسی

مورخ فیلم مارکو جنسن خوانشی موجز از ماندگاری فیلم ارائه می‌دهد: «Almost Famous برخورد مسحورکنندهٔ جوانی و موسیقی را همان‌گونه که فیلم‌های کمی می‌توانند، ثبت می‌کند. پنی لین اکنون یک خلاصهٔ فرهنگی است — بخشی خیال، بخشی حقیقت احساسی — و اجرای هادسون به آن خلاصه جان می‌بخشد.»

نتیجه‌گیری: چرا Almost Famous هنوز اهمیت دارد

پس از بیست و پنج سال، داستان اینکه کیت هادسون چگونه برای نقش پنی لین پیکار کرد و نهایتاً آن را تجسم بخشید، بخشی از آن چیزی است که Almost Famous را زنده نگه می‌دارد. این فیلم دربارهٔ موسیقی است، البته، اما همچنین دربارهٔ انتخاب‌هایی که مسیر یک حرفه را شکل می‌دهند، خوش‌شانسی زمان‌بندی، و قدرت یک اجرای واحد برای بازتاب مسیر یک بازیگر. برای دوستداران سینما که به تاریخ فیلم، ریشه‌های بازیگری و به تصویر کشیدن فرهنگ موسیقی روی پرده اهمیت می‌دهند، Almost Famous همچنان تجربه‌ای ضروری است: یادآوری این‌که گاهی فرد مناسب برای یک نقش کسی است که دست از آزمون دادن نمی‌کشد.

منبع: deadline

نظرات

ارسال نظر