عوامل اجتماعی، منطقه ای و ژنتیکی بی جنسی مادام العمر

عوامل اجتماعی، منطقه ای و ژنتیکی بی جنسی مادام العمر

0 نظرات

6 دقیقه

روابط جنسی بخش مهمی از زندگی بسیاری از بزرگسالان است و با نتایج عاطفی، اجتماعی و اقتصادی پیوند دارد. با این حال بخش کوچکی از بزرگسالان گزارش داده‌اند که هرگز رابطه جنسی نداشته‌اند. یک مطالعه بزرگ هدایت‌شده توسط پژوهشگران Amsterdam UMC و همکارانی — از جمله Brendan Zietsch — تقریباً 400,000 ساکن بریتانیا (سنین 39–73) و حدود 13,500 ساکن استرالیا (سنین 18–89) را تحلیل کرد تا ویژگی‌های مرتبط با بی‌جنسی مادام‌العمر را ترسیم کند. تقریباً 1٪ از مردان و زنان در این نمونه‌ها گزارش دادند که هرگز رابطه جنسی نداشته‌اند.

الگوهای جمعیتی و منطقه‌ای کلیدی

پژوهشگران داده‌های اجتماعی، محیطی، جسمی، روان‌شناختی و ژنتیکی را بررسی کردند تا الگوهای مرتبط با بی‌جنسی را شناسایی کنند. دو یافته در سطح منطقه‌ای برجسته بودند:

  • مردان بی‌جنس بیشتر احتمال داشت در مناطقی با نسبت کمتر زنان زندگی کنند.
  • برای هر دو جنس، بی‌جنسی در مناطقی با نابرابری درآمدی بیشتر شایع‌تر بود.

این یافته‌ها با تحلیل‌های قبلی شبکه‌های اجتماعی درباره پست‌های افراد «incel» (بی‌جنس اجباری) همخوانی دارد که در مناطق آمریکا با نسبت‌های جنسی نامتعادل و اختلافات اقتصادی بیشتر متمرکز بودند. این روابط منطقه‌ای نشان می‌دهد که در دسترس‌بودن شریک محلی و زمینه اقتصادی-اجتماعی در احتمال داشتن شریک جنسی نقش دارد.

همبستگی‌های روان‌شناختی، اجتماعی و جسمی

این مطالعه بی‌جنسی را با چندین شاخص رفاه و سبک زندگی مرتبط دانست. افرادی که گزارش کردند هرگز رابطه جنسی نداشته‌اند معمولاً:

  • احساس تنهایی، اضطراب و شادی کمتر را تجربه می‌کردند؛
  • دیدارهای اجتماعی کمتری داشتند و دسترسی کمتری به افراد مورد اعتماد داشتند؛
  • احساس معنای زندگی کمتری گزارش می‌دادند؛
  • دارو و الکل را کمتر مصرف می‌کردند؛
  • در تحصیلات سطح بالاتری داشتند و احتمالاً زودتر از بقیه عینک به چشم زده بودند.

اختلافات جنسی برای برخی اندازه‌گیری‌های جسمی ظاهر شد: مردانی با قدرت گرفتن دست کمتر و توده عضلانی بازو کمتر (که به‌عنوان نماگر قدرت کلی بالاتنه به کار رفته) کمتر احتمال داشت که رابطه جنسی داشته باشند؛ این اثر در زنان مشاهده نشد. نمای کلی — تحصیلات بالاتر و هوش اندازه‌گیری‌شده، قدرت بدنی کمتر و انزوای اجتماعی بیشتر — با کلیشه‌های رایج درباره نوجوانان «نردی» هماهنگ است که ممکن است با شکست‌های رومانتیک اولیه روبه‌رو شوند که تا بزرگسالی ادامه یابد.

تحلیل‌های ژنتیکی و همبستگی‌های صفاتی

قابلیت وراثت و اثرات پلی‌ژنتیک

داده‌های ژنتیکی امکان تحلیل ارتباطات سراسر ژنوم (GWAS) را فراهم کرد. پژوهشگران برآورد کردند که تفاوت‌های ژنتیکی حدود 15٪ از تنوع در اینکه آیا فردی تاکنون رابطه جنسی داشته را توضیح می‌دهد. این به‌معنی وجود «ژن بی‌جنسی» واحد نیست؛ بلکه تعداد زیادی واریانت ژنتیکی هرکدام اثرات بسیار کوچکی دارند.

همبستگی‌های ژنتیکی با صفات دیگر

با استفاده از همبستگی‌های ژنتیکی بین‌صفات، مطالعه پیوندهایی بین بی‌جنسی و سایر صفات تحلیل‌شده ژنتیکی را شناسایی کرد. همبستگی‌های قابل‌توجه شامل موارد زیر بود:

  • همبستگی ژنتیکی مثبت با هوش اندازه‌گیری‌شده، پیشرفت تحصیلی، درآمد بالاتر و وضعیت اجتماعی-اقتصادی؛
  • همبستگی مثبت با درون‌گرایی، صفات طیف اتیسم و بی‌اشتهایی عصبی؛
  • همبستگی منفی با اختلالات مصرف مواد (مواد مخدر و الکل)، و با افسردگی، اضطراب و ADHD.

این الگوها نشان‌دهنده تأثیرات ژنتیکی مشترک بین بی‌جنسی و برخی صفات شناختی، شخصیتی و روان‌پزشکی است، اما به‌تنهایی سببیت یا جهت اثرات را ثابت نمی‌کند.

تفسیر علت و معلول

ماهیت مقطعی داده‌ها تفسیرهای مختلفی را باز می‌گذارد. برای مثال، بی‌جنسی ممکن است به رفاه کمتر کمک کند، یا صفات پیشین سلامت روان یا اجتماعی ممکن است احتمال تشکیل روابط جنسی را کاهش دهد. علاوه بر این، مجموعه داده ثبت کرده بود که آیا شرکت‌کنندگان تاکنون رابطه جنسی داشته‌اند، نه اینکه آیا میل به رابطه جنسی داشته‌اند؛ بنابراین بی‌جنسی در این نمونه احتمالاً شامل موارد داوطلبانه (مثل اسپک‌های جنسی/آسکشوالی) و موارد غیرارادی است. برخی از همبستگی‌ها — مثلاً پیوندها با نسبت‌های جنسی محلی و قدرت مردانه — به‌راحتی با آسکشوالی داوطلبانه توضیح داده نمی‌شود و نشان‌دهنده یک مولفه قابل توجه غیرارادی است.

دیدگاه کارشناسی

دکتر مایا رینولدز، اپیدمیولوژیست اجتماعی، اظهار می‌کند: "این مطالعه با ترکیب معیارهای اجتماعی، جسمی و ژنتیکی در نمونه‌هایی بسیار بزرگ، دانش ما را پیش می‌برد. نشان می‌دهد که بی‌جنسی چندعاملی است: ساختارهای فرصت محلی، ویژگی‌های فردی و عوامل ژنتیکی مشترک همه اهمیت دارند. کارهای طولی و کیفی آینده برای جداکردن علت از معلول و احترام به تنوع تجربه‌های جنسی بزرگسالان ضروری است."

پیامدها و جهت‌گیری‌های آینده

این یافته‌ها چند پیامد عملی دارند. برنامه‌های بهداشت عمومی و اجتماعی باید از برچسب‌زدن و انگ‌زنی افراد بدون رابطه جنسی خودداری کنند، در عین حال به این نکته اذعان کنند که بی‌جنسی غیرارادی می‌تواند با تنهایی و رفاه پایین‌تر همراه باشد. اولویت‌های پژوهشی شامل: جمع‌آوری داده‌هایی که تمایز بین رغبت و رفتار را مشخص کند، ردیابی طولی برای بررسی مسیرهای علّی و نمونه‌های فرهنگی متنوع برای آزمون تعمیم‌پذیری است. مطالعات ژنتیکی بزرگ‌تر و بهبود اندازه‌گیری زمینه اجتماعی می‌تواند بیشتر روشن کند که چگونه محیط و پیش‌زمینه ژنتیکی با هم تعامل دارند.

نتیجه‌گیری

این مطالعه بزرگ نشان می‌دهد که بی‌جنسی مادام‌العمر نادر است اما با مخلوطی پیچیده از عوامل منطقه‌ای، اجتماعی، جسمی و ژنتیکی مرتبط است. حدود 15٪ از تنوع به تفاوت‌های ژنتیکی نسبت داده می‌شود، اما هیچ ژن واحدی غالب نیست. همبستگی‌ها با هوش، تحصیلات، درون‌گرایی و نسبت‌های جنسی محلی نشان‌دهنده مسیرهای داوطلبانه و غیرارادی است. پژوهش‌های طولی، چندفرهنگی و دقیق‌تر برای باز کردن گره علت‌ها از پیامدها و اطلاع‌رسانی سیاست‌های بدون داوری که از رفاه اجتماعی و عاطفی همه بزرگسالان حمایت می‌کنند، ضروری است.

منبع: sciencealert

نظرات

ارسال نظر