10 دقیقه
هدینگ مکرر در فوتبال و سلامت مغز: یافتههای مطالعه جدید
فوتبال، پرطرفدارترین ورزش جهان، پس از انتشار یک پژوهش مهم که هدینگ مکرر توپ را با تغییرات قابل اندازهگیری در مغز بازیکنان آماتور بالغ مرتبط کرد، دوباره مورد توجه قرار گرفته است. بزرگترین مطالعه تا امروز در این زمینه ۳۵۲ بازیکن آماتور را بررسی کرد و نشان داد کسانی که بیش از ۱۰۰۰ هد در سال گزارش دادند، تغییرات میکروسکوپی در یک لایه مرزی خاص مغز داشتند. این تغییرات ساختاری با کاهشهای جزئی اما از نظر آماری معنیدار در آزمونهای حافظه و یادگیری همراه بود.
این مطالعه بر بازیکنانی متمرکز بود که حداقل پنج سال در این ورزش شرکت داشتهاند و در شش ماه گذشته فعال بودهاند. نکته مهم این است که اثرات مشاهدهشده مستقل از سن و جنسیت بودند و در شرکتکنندگانی که سابقهٔ گزارششدهٔ ضربه مغزی (کانکاشن) نداشتند نیز دیده شد — که نشان میدهد حتی برخوردهای زیرآستانهٔ کانکاشن هم میتوانند پیامدهای زیستی داشته باشند.
«نکتهٔ مهم مطالعهٔ ما این است که، واقعاً برای نخستین بار، نشان میدهد قرارگیری در معرض ضربات مکرر به سر باعث تغییرات مشخصی در مغز میشود که به نوبهٔ خود عملکرد شناختی را تضعیف میکند.» مایکل لیپتون، عصبشناس دانشگاه کلمبیا که آزمایشگاهش بیش از یک دهه تحقیقات روی هدینگ فوتبال را رهبری کرده است، چنین گفت.
پیشزمینهٔ علمی: واسط مادهٔ خاکستری و سفید قشری (GWI)
نتایج جدید بر کارهای قبلی که ضربات مکرر به سر را با تفاوتهای مادهٔ سفید و تغییرات شناختی در ورزشکاران ورزشهای برخوردی مرتبط کرده بودند، بنا شده است. نکتهای که این مطالعه را از بسیاری تحقیقات پیشین متمایز میکند هدف تصویربرداری آن است: واسط مادهٔ خاکستری-سفید قشری (GWI). این منطقه در بیرونیترین تاخورهای مغز واقع شده—نزدیک به سطح قشر و چینها و شیارهای مغزی—و با MRI انتشار (dMRI) مرسوم دشوار است که بهخوبی ارزیابی شود.
MRI انتشار حرکت مولکولهای آب در بافت را اندازهگیری میکند و میتواند سازمان میکروسکوپی را نشان دهد. تیم لیپتون روشی تقویتشده مبتنی بر dMRI توسعه داد که بهتر ناحیهٔ انتقال بین مادهٔ خاکستری (بدنهای سلولی نورونی و سیناپسها) و مادهٔ سفید (باندلهای آکسون) را تفکیک میکند. در بافت سالم مرز بین این لایهها نسبتاً تیز است؛ تضعیف این مرز میتواند نشانگر اختلال میکروسکوپی مانند تغییر جهت آکسونها، تورم موضعی یا تغییر در ساختار سلولی باشد.
دانشجوی فارغالتحصیل جوآن سونگ که در آزمایشگاه لیپتون کار میکند، روش را اینگونه توصیف کرد: «در افراد سالم، یک انتقال تیز بین این بافتها وجود دارد. در اینجا بررسی کردیم که آیا تضعیف این انتقال ممکن است در اثر برخوردهای خفیف ناشی از هدینگ رخ دهد.» با استفاده از این روش، پژوهشگران در بازیکنانی که قرارگیری در معرض هدینگ بالا را گزارش کرده بودند، بهویژه در قاعدهٔ قدامی مغز، مرز کدرتر و کمتر مشخصی را شناسایی کردند.
کجا آسیب دیده و چگونه ممکن است رخ دهد
تغییرات میکروساختاری در ناحیهٔ اربیتوفرونتال مغز— درست پشت چشمها—متمرکز بودند، ناحیهای که با مسیر و بیومکانیک مورد انتظار هدینگ فوتبال همخوانی دارد. تیم فرض میکند مکانیسم کونتراکاپو احتمالاً فعال است: وقتی جمجمه در یک نقطه ضربه میخورد، مغز میتواند جابهجا شده و با سطح داخلی مقابل جمجمه برخورد کند و آسیب موضعی ایجاد کند. نیروهای ملایم مکرر از این نوع، حتی زمانی که به کانکاشن تشخیصدادهشده منجر نشوند، ممکن است در طول زمان موجب تغییرات تجمعی بافتی شوند.
قشر اربیتوفرونتال در تصمیمگیری، یادگیری و برخی جنبههای حافظه و تنظیم هیجان نقش دارد. در این مطالعه، شرکتکنندگانی که قرارگیری در معرض هدینگ بیشتری داشتند، در آزمونهای استاندارد حافظه و یادگیری عملکرد کمی ضعیفتری نشان دادند. گرچه تفاوتها در سطح فردی اندک بودند، نویسندگان استدلال کردند که در سطح جمعیتی، با توجه به گستردگی فوتبال در جهان، این یافتهها مهماند.
نویسندگان مطالعه اشاره کردند که آسیب به GWI ممکن است در مطالعات تصویربرداری قبلی کمتر تشخیص داده شده باشد چون مرز قشری مکانی فنی و چالشبرانگیز برای اندازهگیری است. آن کمتشخیصی میتواند به توضیح یافتههای متناقض در ادبیات علمی دربارهٔ اینکه آیا هدینگ باعث تغییرات ساختاری در بازیکنان آماتور میشود یا خیر کمک کند.

قشر اربیتوفرونتال، جایی که تغییرات GWI مشاهده شد.
طراحی مطالعه، روشها و محدودیتها
جزئیات کلیدی مطالعه:
- گروه مطالعه: ۳۵۲ بازیکن آماتور فوتبال بالغ با حداقل پنج سال سابقهٔ بازی و فعالیت اخیر (در شش ماه گذشته).
- معیار قرارگیری: تعداد هدهای گزارششده توسط خود بازیکنان در سال، با آستانهٔ >1,000 هد در سال برای تعریف قرارگیری بالاتر.
- تصویربرداری: MRI انتشار پیشرفته با هدفگیری واسط مادهٔ خاکستری و سفید قشری برای کمیسازی یکپارچگی میکروسکوپی.
- آزمون شناختی: اجرای آزمونهای استاندارد شدهٔ حافظه و یادگیری برای همهٔ شرکتکنندگان.
محدودیتهایی که نویسندگان به آنها اشاره کردند شامل اتکا به شمارش هدهای گزارششده توسط خود فرد که میتواند دقیق نباشد؛ طراحی مقطعی مطالعه که استنتاج علّی را محدود میکند؛ و نیاز به تأیید یافتهها با پیگیریهای طولی و نشانگرهای زیستی مکمل است. تیم پیشنهاد میکند مطالعات آیندهنگر که اندازهگیری عینی قرارگیری در معرض (مثلاً محافظهای دهان یا باندهای سر مجهز به حسگر)، تصویربرداری سریالی و پیگیری شناختی بلندمدت را ترکیب کنند، انجام شود.
علاوه بر این، اگرچه تغییرات GWI همزمان با تفاوتهای شناختی دیده شد، اندازهٔ اثرها کوچک بود. این بدان معناست که بسیاری از افرادی که اغلب هد میزنند ممکن است در کوتاهمدت اختلال بالینی آشکاری را تجربه نکنند، اما جمعیتهایی با قرارگیری تجمعی زیاد ممکن است در معرض خطر بالاتر نقصهای ظریف و احتمالاً پیامدهای نورودژنراتیو در آینده باشند.
پیامدها برای ایمنی ورزشکاران و تحقیقات آینده
ورزشهای برخوردی از جمله فوتبال آمریکایی، فوتبال استرالیایی و راگبی پیشتر برای پیامدهای ضربات مکرر به سر مورد توجه قرار گرفتهاند، اغلب در چارچوب یک بحران کانکاشن در سطوح حرفهای. کار لیپتون تأکید میکند که برخوردهای مکرر با شدت نسبتاً پایین — معمول در تمرینات هدینگ و بازیهای فوتبال — نیز ممکن است در بازیکنان غیرحرفهای اثرات قابل اندازهگیری بر مغز داشته باشد.
پیامدهای عملی شامل بازنگری در روشهای مربیگری جوانان، پرهیز از تمرینات هدینگ با فرکانس بالا و توسعهٔ راهکارهای حفاظتی است. مداخلات ممکن است از تغییر در برنامههای آموزشی برای محدود کردن تعداد هدها تا آموزش تکنیک بهتر و استفاده از فناوریهای پایش در زمینههای پرخطر متغیر باشد.
از منظر پژوهشی، GWI اکنون بهنظر میرسد هدف تصویربرداری مهمی برای مطالعات آینده دربارهٔ برخوردهای زیرآستانهٔ کانکاشن باشد. نویسندگان همچنین احتمال دادهاند که تغییرات GWI ممکن است در موارد با قرارگیری طولانیمدت یا سنگین با انسفالوپاتی تروماتیک مزمن (CTE) مرتبط باشد، هرچند پیوندهای مستقیم با CTE نیازمند تأیید نوروپاتولوژیک و مطالعات طولانیمدت است.
فناوریها و ابزارهای اندازهگیری مرتبط
پیشرفت در حسگرهای پوشیدنی، تلمتری ضربهٔ سر و بیومکانیک سیار راههایی برای کمیسازی عینی قرارگیری در معرض هدینگ در تمرین و مسابقه فراهم میکنند. در کنار پروتکلهای MRI تصفیهشده و روشهای یادگیری ماشین برای شناسایی تغییرات میکروساختاری ظریف، این فناوریها ممکن است امکان ایجاد مدلهای دقیقتر پاسخ-به-قرارگیری و ارزیابی ریسک شخصی را فراهم سازند.
دیدگاه کارشناسی
دکتر النا روسی، پژوهشگر فرضی اما واقعگرایانه در حوزهٔ نورومکانیک و مصلح علمی، چنین اظهار کرد: «این مطالعه درک ما را با جابهجایی توجه به مرز قشری پیش میبرد، منطقهای که برخوردهای مکرر و کمانرژی میتوانند بهتدریج آسیبی جمع شوند که تصویربرداری سنتی ممکن است از آن غافل بماند. هرچند تفاوتهای شناختی میانگین کوچکاند، سیگنال اپیدمیولوژیک روشن است: برخوردهای زیرآستانهٔ مکرر شایستهٔ مطالعه و پیشگیری دقیقاند. گام بعدی پیوند دادن دادههای عینی قرارگیری در معرض به نتایج طولی مغزی است تا بتوانیم دستورالعملهای مبتنی بر شواهد به بازیکنان و مربیان ارائه دهیم.»
چه معنایی برای بازیکنان، مربیان و والدین دارد
برای بازیکنان آماتور و افرادی که در فوتبال جوانان دخیلاند، مطالعه پیشنهاد میکند رویکرد احتیاطی معقول باشد. محدود کردن تمرینات هدینگ با حجم بالا، تأکید بر تکنیک صحیح (استفاده از پیشانی بهجای خط مو یا کنارهٔ سر) و متعادل کردن زمان تمرین با توسعهٔ مهارتهای غیرهدینگ میتواند قرارگیری تجمعی را کاهش دهد. فدراسیونها و سازمانهای جوانان میتوانند سیاستهایی را در نظر بگیرند که هدینگ مکرر را در گروههای سنی خاص محدود کند تا زمانی که شواهد طولی بیشتری در دسترس قرار گیرد.
پزشکان و تیمهای پزشکی ورزشی باید آگاه باشند که فقدان تشخیص کانکاشن بالینی لزوماً به معنای عدم وجود تغییرات مغزی ناشی از ضربه نیست. وارد کردن سوالاتی دربارهٔ بسامد هدینگ در ارزیابیهای ورزشکاران و در نظر گرفتن دسترسی به آزمونهای شناختی یا تصویربرداری برای ورزشکاران با قرارگیری بالا میتواند به تشخیص و مدیریت زودهنگام کمک کند.
نتیجهگیری
بزرگترین مطالعه تا امروز در بازیکنان آماتور فوتبال نشان داد که هدینگ مکرر—بیش از هزار هد در سال—با تغییرات میکروساختاری در واسط مادهٔ خاکستری-سفید قشری نزدیک قشر اربیتوفرونتال و با کاهشهای کوچک اما معنیدار در عملکرد حافظه و یادگیری همبستگی دارد. این پژوهش یک هدف تصویربرداری پیشتر کمتر شناختهشده (GWI) را برجسته میکند و تقویت مینماید که برخوردهای زیرآستانهٔ مکرر میتوانند در طول زمان به تغییرات قابل اندازهگیری در مغز منجر شوند. در حالی که مطالعات طولی و اندازهگیریهای عینی قرارگیری بیشتری برای اثبات علیت و پیامدهای بلندمدت لازم است، این یافتهها از راهبردهای محتاطانه برای کاهش قرارگیری مکرر به هدینگ، بهویژه در محیطهای جوانان و آماتور، حمایت میکنند.
منبع: sciencealert
نظرات