6 دقیقه
یک نظرسنجی ملی نمایندهگرای جدید از دانشگاه چپمن نشان میدهد که فساد دولتی طی یک دهه گذشته در صدر نگرانیهای مردم آمریکا بوده است. این نظرسنجی سالانه تصویری از اضطرابهایی ارائه میکند که بیاعتمادی سیاسی، نگرانیهای سلامت عمومی و تهدیدهای مرتبط با فناوری مدرن را در هم میآمیزند و لحظهای از آنچه باعث بیخوابی در میان جمعیت ایالات متحده میشود را نشان میدهد.
چه چیزی در نظرسنجی اندازهگیری شد و ارقام کلیدی
کالج هنرها، علوم انسانی و علوم اجتماعی ویلکینسون دانشگاه چپمن بیش از یازده سال است که این مطالعه ترس را اجرا میکند. نتایج امسال فساد دولتی را در صدر قرار میدهد: حدود 69% از پاسخدهندگان اعلام کردند که نسبت به فساد در حکومت «نسبتاً نگران» یا «خیلی نگران» هستند. این رتبه در رتبهبندی ترسها برای دهمین سال متوالی در بالاترین جایگاه قرار گرفته است. در توضیح روششناسی باید توجه داشت که این نوع نظرسنجیها معمولاً با نمونهگیری نماینده از جمعیت بزرگسال کشور انجام میشوند و تلاش میکنند ترکیبی از متغیرهای دموگرافیک، ناحیه جغرافیایی و دیدگاههای سیاسی را منعکس کنند تا تصویر دقیقی از ادراک عمومی ارائه دهند.
نگرانیهای اصلی: فهرستی که سیاست، سلامت و فناوری را در هم میآمیزد
فراتر از فساد، پاسخدهندگان مجموعهای از نگرانیها را نام بردند که هم ریسکهای سنتی و هم اضطرابهای جدید مرتبط با زندگی دیجیتال و ژئوپلیتیک را در بر میگیرند. ترتیب فراوانی این نگرانیها نشان میدهد که ترکیبی از مسائل فردی و ساختاری همزمان ذهن جامعه را درگیر کرده است؛ به ترتیب بیشترین موارد ذکرشده عبارت بودند از:
- دچار شدن افرادی که برایم عزیزند به بیماری جدی
- سقوط اقتصادی یا فروپاشی مالی
- تروریسم سایبری و حملات فضای مجازی
- مرگ افرادی که برایم عزیزند
- ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دیگر
- آلودگی آب آشامیدنی
- استفاده روسیه از سلاحهای هستهای
- آلودگی اقیانوسها، دریاچهها و رودخانهها
- ردیابی دادههای خصوصی توسط دولت
در انتهای فهرست ترسهایی قرار داشتند که بهطور شگفتآوری کمرتبه بودند: بیخانمانی، ترس از پرواز و حمله کوسهها. نسخه کامل نظرسنجی شامل دهها مورد دیگر است و دید گستردهای از ادراک جمعی خطر در ایالات متحده ارائه میدهد که میتواند برای تحلیلگران سیاست عمومی، روزنامهنگاران و پژوهشگران اجتماعی منبع ارزشمندی باشد.
چرا ادراک و واقعیت همیشه همراستا نیستند
پژوهشگران نظرسنجی تاکید میکنند که دستهبندی ترسها به مردم کمک میکند تا آنها را در چشمانداز واقعبینانهتری قرار دهند. کریستوفر بادر، رئیس و استاد جامعهشناسی در دانشگاه چپمن، میگوید که هدف از فهمیدن اینکه از چه چیزهایی میترسیم، افزایش اضطراب نیست بلکه قرار دادن آن ترسها در زمینه مناسب است. او اشاره میکند که رویدادهای برجسته و به شدت رسانهای میتوانند طوری به نظر برسند که گویی عمومی و رایج هستند، حتی وقتی از نظر آماری نادرند.
این شکاف بین ادراک و واقعیت در روانشناسی کاملاً شناختهشده است: قاعده دردسترسپذیری باعث میشود داستانهای پرشور یا تکرارشونده — مانند تیراندازیهای جمعی، حملات سایبری و رسواییهای سیاسی — احتمال وقوعشان بیشتر از واقع به نظر برسد. نظرسنجی یک مثال چشمگیر را نشان میدهد: 44% از آمریکاییها از تیراندازیهای تصادفی یا جمعی ابراز ترس کردهاند، در حالی که تنها 19% از آنان از آنفلوآنزای فصلی اظهار نگرانی کردهاند؛ با اینکه آنفلوآنزا در برخی فصلها باعث مرگ هزاران تا دهها هزار نفر میشود. این تناقض نشاندهنده اهمیت اطلاعات دقیق بهداشت عمومی، آمارهای مرگ و میر و ارتباط درست بین ریسک واقعی و ریسک محسوس است.
پیامدها برای گفتمان عمومی و تابآوری فردی
ترس میتواند سازنده باشد؛ انگیزهای برای اتخاذ احتیاطها، مشارکت مدنی و تغییرات سیاستی فراهم آورد. با این حال، اضطراب کنترلنشده میتواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد یا به تصمیمگیریهای نامناسب منتهی شود. محققان دو راهکار عملی را پیشنهاد میکنند: آموزش و ارتباط اجتماعی. اطلاعات دقیق و مبتنی بر شواهد به مردم کمک میکند تا ریسکها را بهطور نسبی ارزیابی کنند؛ در حالی که پیوندهای اجتماعی احساس انزوا را کاهش میدهد که خود تقویتکننده وحشت و نگرانی است.
مدی ساترن، دانشجوی سال آخر دانشگاه چپمن که در گردآوری دادهها مشارکت داشت، میگوید: «فکر میکنم بسیاری از مردم بیشتر میترسند چون احساس تنهایی میکنند.» دیدن اینکه نگرانیها میان گروههای مختلف مشترک است میتواند تابآوری را تقویت کند و پاسخهای جمعی را به دنبال داشته باشد، چه در مواجهه با تهدیدهای سلامت عمومی و چه در درخواست شفافیت سیاسی. این نکته برای طراحان سیاست و ارتباطات عمومی حائز اهمیت است چون نشان میدهد افزایش سرمایه اجتماعی و شبکههای حمایتی محلی میتواند به کاهش احساس خطر کمک کند.
قرار دادن ترسها در یک زمینه گستردهتر
برای ارتباطدهندگان علم و سیاستگذاران، این نظرسنجی نشان میدهد که کجا پیامرسانی و سیاست میتوانند تاثیرات فراوانی داشته باشند. پیامهای روشن و مبتنی بر شواهد درباره ریسکهای سلامت عمومی، اجرای شیوههای قوی امنیت سایبری و حکمرانی شفاف میتواند با پرداختن به ریشههای نگرانی و همچنین ادراک تهدید به کاهش ترس کمک کند. در عرصه رسانهای که با عناوین دراماتیک پر شده است، قرار دادن موضوعات در زمینه — از جمله ریسکهای کمّی، روندهای تاریخی و گامهای عملی که مردم میتوانند بردارند — اهمیت زیادی دارد.
پیامهای آموزشی و اطلاعرسانی دقیق میتواند شامل توضیح احتمالهای آماری، مصارف درست فناوریهای حفاظت از دادهها، نحوه تشخیص اخبار معتبر و نحوه آمادهسازی خانوادهها در برابر مخاطرات بهداشت عمومی باشد. علاوه بر این، سیاستهایی که به افزایش شفافیت در دولت و نظارت بر عملکرد نهادها میپردازند، میتوانند به کاهش احساس بیاعتمادی و در نتیجه به کاهش ترس مرتبط با فساد کمک کنند. در حوزه امنیت سایبری نیز آموزش عمومی، استانداردهای بهتر برای حفاظت از اطلاعات شخصی و سرمایهگذاری در زیرساختهای دفاع سایبری میتواند به کاهش نگرانیهای عمومی درباره حملات دیجیتال کمک کند.
در نهایت، نظرسنجی ترس چپمن یادآور این نکته است که اضطرابهای جمعی بهصورت آهسته اما معناداری در طول زمان تغییر میکنند. پیگیری این تغییرات به دانشمندان، روزنامهنگاران و رهبران کمک میکند تا پاسخهای بهتری برای آسیبهای واقعی پشت این ترسها طراحی کنند و در عین حال به شهروندان یاری رساند تا هیجان وانمودشده در عناوین خبری را از ریسکهای روزمره تفکیک کنند. برای سیاستگذاران، پژوهشگران و ارتباطدهندگان عمومی، وظیفهای وجود دارد تا از طریق شفافیت، آموزش و تقویت شبکههای اجتماعی، به کاهش نگرانیهای بیپایه و تقویت تابآوری جمعی بپردازند.
منبع: gizmodo
ارسال نظر