7 دقیقه
تحلیلهای تازه دیانای استخراجشده از دندانهای بهدستآمده از گورهای دستهجمعی در ویلنیوس در حال بازنویسی تاریخ پزشکی عقبنشینی ناپلئون از روسیه در سال 1812 هستند. بهجای تب اپیدمیک که در گزارشهای همعصر اغلب ذکر شده، پژوهشگران آثاری ژنتیکی از پاراتیفوئید و تب بازگشتی منتقلشونده توسط شپش تن را شناسایی کردند — بیماریهایی که احتمالاً روند فروپاشی ارتشی را که پیش از آن نیز خسته و تضعیف شده بود، تسریع کردند. این یافتهها تصویر مرگومیر و تأثیر بیماریهای عفونی را بر یک واقعه تاریخی بزرگ بازتعریف میکند و زمینهای جدید برای بررسیهای رشتهای همچون باستانشناسی پزشکی، اپیدمیولوژی تاریخی و ژنتیک باستانی فراهم میآورد.
ژنومهای کهن داستانی متفاوت میگویند
در سال 2001 باستانشناسان دهها جسد را در گورهای دستهجمعی حوالی ویلنیوس، لیتوانی، کشف کردند — بقایای متعددی از نیروی چندملیتی Grande Armée که در اواخر سال 1812 از مسکو عقبنشینی کرد. پزشکان و گزارشگران زمانه، علائمی چون تب، سردرد و بثورات پوستی را ثبت کردهاند که با توصیفهای کلاسیک تب اپیدمیک (تیفوس) همخوانی دارند؛ اما مطالعهٔ متاژنومیک اخیر که از دیانای باستانی (aDNA) استفاده کرده، تصویری پیچیدهتر و چندعاملی ارائه میدهد. این پژوهش نشان میدهد که بازخوانی تاریخچهٔ پزشکی یک رویداد نظامی بزرگ صرفاً از دل منابع تاریخی ممکن نیست و ترکیب شواهد مولکولی میتواند درک ما از علل مرگومیرِ جمعی را دگرگون کند.
تیم پژوهشی مادهٔ ژنتیکی را از دندانهای 13 سرباز استخراج کردند و نمونهها را برای دیانای پاتوژنها غربالگری نمودند. رویکرد متاژنومیک — که شامل توالییابی تمام دیانای موجود در نمونه و مقایسهٔ آن با پایگاههای دادهٔ میکروبی شناختهشده است — وجود Salmonella enterica مرتبط با پاراتیفوئید و Borrelia recurrentis که عامل تب بازگشتی منتقلشونده توسط شپش تن است را نشان داد. قابل توجه است که در این نمونههای مورد بررسی هیچ اثری از دیانای Rickettsia prowazekii، عامل کلاسیک تیفوس اپیدمیک، یافت نشد. کشف این مجموعه از پاتوژنها بر نقش انواع مختلف عفونتهای باکتریایی و انتقالشونده توسط بردارها (vector-borne diseases) در بحران عقبنشینی تاکید میکند و نشان میدهد که طیف بیماریها و مکانیسمهای انتقال میتوانسته پیچیدهتر از فرضیات تاریخی باشد.

عقبنشینی ارتش ناپلئون از روسیه در سال 1812. (آری شفر)
چرا این عفونتها اهمیت داشتند
پاراتیفوئید که توسط زیرگونهای از Salmonella enterica ایجاد میشود، میتواند تبهای بالا، دردهای شکمی و اختلالات گوارشی شدیدی بهوجود آورد که برای سربازانی که پیشتر از گرسنگی، سرما و خستگی رنج میبردند، ناتوانکننده است. از سوی دیگر Borrelia recurrentis که معمولاً از طریق شپشهای بدن (body lice) منتقل میشود، موجب تبهای بازگشتی، ضعف عمیق و کاهش توان بدنی میشود. ترکیب این علائم در میان جمعیتِ ضعیفشدهٔ نظامی، حتی اگر هر کدام از این عفونتها بهتنهایی فوراً کشنده نبودند، میتوانسته بار قابلتوجهی بر توان رزمی، نظم و روحیهٔ فوجها وارد کند. بنابراین مطالعهٔ اپیدمیولوژیکِ عقبنشینی باید فراتر از جستجوی یک عامل واحد (مانند تیفوس کلاسیک) برود و الگوهای ترکیبی استرسها و بیماریها را در نظر بگیرد.
«استفاده از ابزارهای توالییابی مدرن برای تشخیص عفونتهایی که دو قرن پنهان ماندهاند، قدرت فوقالعادهای دارد»، میگوید نیکولاس راسکووان از موسسه پاستور، یکی از محققان متاژنومیک حاضر در این پژوهش. مقالهای که نتایج را در مجلهٔ Current Biology منتشر کرده، نشان میدهد که محتملترین سناریو ترکیبی از چند عامل فشارزا است: فرسودگی و خستگی طولانی نیروها، دماهای زیرصفر و یخزدگی، سوءتغذیه و گرسنگی گسترده، و حضور دستکم دو بیماری عفونی همزمان که با هم توان جسمی و روانی سربازان را کاهش دادهاند. این دیدگاه چندعاملۀ پزشکی-تاریخی میتواند باعث بازنویسی روایتهای سنتیِ علتمرگِ انبوه در عقبنشینی ناپلئون شود.
زمینهٔ تدفین نیز از توضیحی غیررزمی برای بسیاری از مرگها حمایت میکند. چندین جسد با یونیفرم دفن شدهاند و استخواناسبها کنار برخی از اجساد یافت شده است؛ همچنین فقدان سلاحهای گسترده یا علائم صریح زخمهای نبرد در محل تدفین نشان میدهد که این مرگها بیشتر ناشی از بیماری، سرمازدگی و قرار گرفتن در معرض شرایطِ محیطی سخت بودهاند تا تلفات مستقیم میدان جنگ. این شواهد با دیدگاه مولکولی ترکیب شده، تصویر یک بحران بهداشتی-زیستی را که در دل یک رویداد نظامی رخ داده، تقویت میکند.
محدودیتهای شواهد و گامهای بعدی
محققان هشدار میدهند که نتایج حاصل از 13 نمونه نمیتواند نمایندهٔ کل ارتش باشد. بیش از 3,000 جنازه هنوز در گورهای ویلنیوس دفن شدهاند و پژوهشگران دیگر یادآور شدهاند که برخی از توصیفات تاریخی علائمی سازگار با تیفوس را گزارش کردهاند. بنابراین تعمیم نتایج به کل جمعیت مرگومیرکار نیازمند افزایش اندازهٔ نمونهها، نمونهگیری نمایندهتر و تلفیق شواهد ژنتیکی با منابع تاریخی، اسناد بالینی زمانه و شواهد باستانشناختی است. تنها از طریق ترکیب دادهها میتوان نقشهٔ کاملتری از چشمانداز بیماریهای همهگیر در جریان عقبنشینی ترسیم کرد.
کارهای آینده میتواند شامل توالییابی متاژنومیک عمیقتر و بهکارگیری روشهای غنیسازی هدفمند (targeted enrichment) برای بازیابی دیانای پاتوژنهای با فراوانی پایین باشد؛ این تکنیکها شانس یافتن امضاهای ژنتیکی ضعیف یا فرسوده از عوامل بیماریزا را افزایش میدهند. افزون بر این، تحلیلهای ایزوتوپی میتواند الگوهای تغذیه، جغرافیای حرکتی و منابع جغرافیایی سربازان را روشن کند و مطالعات آسیبشناسی دیرینه (paleopathological) میتواند شواهدی از سوءتغذیه، عفونتهای مزمن یا زخمهای قدیمی را ارائه دهد. ترکیب این روشها — متاژنومیک، ایزوتوپیک و آسیبشناسی — این امکان را فراهم میآورد که بفهمیم چگونه بیماریهای واگیر تاریخی، شرایط محیطی و مشکلات لجستیکی در کنار هم یکی از فاجعهبارترین شکستهای نظامی تاریخ را رقم زدهاند.
از منظر اپیدمیولوژی تاریخی، این یافتهها پیامدهای گستردهای دارند: نخست، نشان میدهند که تعریف علت مرگ جمعی در رویدادهای تاریخی باید پیچیدگیهای زیستی و زیستمحیطی را در نظر بگیرد؛ دوم، این تحقیقات به ما میآموزد که روششناسیهای مولکولی مدرن میتوانند فرضیات تاریخی را بررسی و گاهی بازنویسی کنند؛ و سوم، شواهد مولکولی جدید میتواند به بازسازی دقیقتر زنجیرههای انتقال بیماری، نقش بردارها مانند شپش بدن، و شرایط بهداشتی اردوگاهها یا مسیرهای عقبنشینی کمک کند — اطلاعاتی که برای درک دینامیکهای همهگیریهای گذشته و حتی برنامهریزی برای مخاطرات زیستی آینده ارزشمند است.
در مجموع، یافتههای متاژنومیک از گورهای ویلنیوس نمونهای برجسته از نحوهٔ همپوشانی علوم زیستی و تاریخ ارائه میدهند و بر اهمیت انجام مطالعات میانرشتهای برای فهم بهترِ تأثیر بیماریهای عفونی بر رخدادهای تاریخیِ بزرگ تاکید میکنند. هرچند دادههای کنونی محدود هستند، اما جهتگیری پژوهشهای بعدی میتواند به بازسازی دقیقتری از آنچه در زمستان سخت 1812 رخ داد بینجامد و نشان دهد که چگونه پاتوژنها و شرایط محیطی میتوانند تاریخ سیاسی و نظامی را شکل دهند.
منبع: sciencealert
نظرات
نوا_x
خب خوبه که مولکولی کار کردن، ولی احساس میکنم یه کم اغراق داره؛ 13 تا نمونه کافیه؟ برخی روایات تیفوس رو نشون میدن، هنوز جا برای تردید هست
سامان
دیدگاه چندعاملی منطقیه؛ جنگ همیشه فقط گلوله نبود، بیماری و سرما هم قاتلهای خاموشن، اما باید با اسناد تاریخی هم چک بشه
بیوانیکس
من تو آزمایشگاه با aDNA کار کردم، این روشا جواب میدن ولی آلودگی و نمونهگیری مشکل میشه، امیدوارم گسترش بدن، کنجکاوم بدونم ایزوتوپی چی میگه
توربو
این 13 نمونه واقعا نماینده کل ارتش هستن؟ به نظر کمِ، باید نمونهگیری بیشتر باشه...
رودایکس
وااای، این یعنی ناپلئون فقط تیفوس نبود؟ واقعن جالب و ترسناک با هم. فکر نمیکردم ژنتیک بتونه اینقدر داستانو عوض کنه
            
                
ارسال نظر