10 دقیقه
تیم قدرتمند برای یک فرنچایز عظیم
پارامونت پیکچرز دو روایتپرداز مطرح را برای توسعه و تولید یک اقتباس سینمایی لایو‑اکشن از بازی Call of Duty انتخاب کرده است: تیلر شریدان، خالق مجموعههایی مانند Yellowstone و آثار درام پرمخاطب دیگر، و پیتر برگ، کارگردان‑تهیهکنندهای شناختهشده برای آثار جنگی و اکشن ملموس و پرتنش. این پروژه که در همکاری با اکتیویژن شکل گرفته، نشاندهنده تمایل مداوم هالیوود به اقتباسهای ویدیویی پرهزینه و نیت برای تبدیل Call of Duty به یک رویداد سینمایی جدی بهجای یک محصول صرفاً دارای مجوز تجاری است.
انتخاب شریدان و برگ ترکیبی از تجربه درام شخصیتمحور و توانایی ساخت سکانسهای اکشن بزرگ را فراهم میآورد. همکاری میان یک نویسنده‑کارگردان با سوابق تلویزیونی و یک کارگردان قلمرو سینمای اکشن، میتواند به تولید اثری منجر شود که هم برای مخاطبان بازیکننده (گیمیرها) قابلقبول باشد و هم برای تماشاگران عمومی جذاب و دارای ارزش سینمایی.
چه انتظاری از اقتباس داریم
شریدان و برگ فیلمنامه را بهصورت مشترک خواهند نوشت؛ برگ کارگردان اثر خواهد بود و هر دو بهعنوان تهیهکننده در پروژه حضور دارند. گزارشهای اولیه حاکی از آن است که فیلم قرار است روی عناصر محبوب فرنچایز تمرکز کند: عملیاتهای نظامی فشرده، حس جنگ اول‑شخص غوطهورکننده و تهدیدات جهانی که برای میلیونها بازیکن آشناست. در عین حال منابع صنعتی اشاره میکنند که سازندگان قصد دارند دامنه جذب مخاطب را گستردهتر کنند و با ایجاد قوسهای داستانی مبتنی بر شخصیت و روایت سینمایی یکپارچه، اثری خلق کنند که برای غیرگیمرها نیز معنا داشته باشد و بهطور مستقل قابلپذیرش باشد.
در عمل این به معنای ترکیب عناصر اکشن و جنگیِ شناختهشده با تمرکز روایی و پرداخت شخصیتهاست. از جنبه فنی میتوان انتظار داشت که فیلم به اصالت تاکتیکی توجه کند، شخصیتهای فرعی قوی معرفی کند و سکانسهای سینمایی بزرگ و دقیق طراحی کند تا بهجای تقلید تصویر‑به‑تصویر از مکانیکهای بازی ویدیویی، تجربهای سینمایی و مستقل ارائه دهد. جنبههایی مانند طراحی صدا، نورپردازی میدانهای نبرد، کارگردانی صحنههای شلیک و انفجار، هماهنگی بدلکاری و استفاده از مشاوره نظامی برای رسیدن به واقعگرایی تاکتیکی، احتمالاً در اولویت قرار خواهند گرفت.
در کنار اینها، تصمیماتی دربارهٔ زاویه روایت (آیا از منظر نخست‑شخص سینمایی استفاده خواهد شد یا روایت چندشخصیتی و چشمانداز سوم شخص)، ریتم داستان، و نحوه نمایش مولتیپلیر در یک روایت سینمایی گرفته خواهد شد. حفظ تعادل میان سرعت اکشن و فرصت برای پرداخت به انگیزهها و تضادهای درونی شخصیتها، کلید تبدیل این اقتباس به یک اثر داستانی موفق خواهد بود.
علاوه بر این، همکاری با اکتیویژن میتواند دسترسی تیم سازنده به داراییهای صوتی‑بصری، موسیقی نمادین یا صداهای شناختهشده بازی را فراهم کند و در نتیجه فیلمی تولید شود که هم وفادار به منبع باشد و هم استقلال سینمایی لازم را داشته باشد. از نقطهنظر تولید، ترکیبی از جلوههای عملی و جلوههای بصری دیجیتال احتمالاً برای ایجاد سکانسهای نبرد واقعگرایانه و تأثیرگذار به کار گرفته خواهد شد.
بهعبارت دیگر، انتظار میرود فیلم بر اصالت تاکتیکی، عمق شخصیتها، و طراحی سکانسهای سینمایی تکیه کند، نه تقلید کورکورانه از قالب گیمپلی. این رویکرد به حفظ جذابیت برای طرفداران بازی و همزمان جلب تماشاگران جدید کمک خواهد کرد.
نمونههای پیشین کارنامهٔ سازندگان نشانه میدهد که این ترکیب ممکن است موفق شود: آثار برگ مانند Lone Survivor و کارهای شریدان در مجموعههایی نظیر Lioness نشان دادهاند که آنها قادر به نگارش و کارگردانی درامهای نظامی هستند که بین اصالت و مؤلفههای احساسی تعادل برقرار میکنند. بنابراین میتوان انتظار داشت فیلم Call of Duty به جای تمرکز صرف بر جلوههای بصری گیممحور، بر روایت و درونمایههای انسانی و تاکتیکی توجه ویژهای داشته باشد.

مقایسه با اقتباسهای قبلی
تاریخچه اقتباسهای بازیهای ویدیویی به سینما و تلویزیون ترکیبی از موفقیتها و شکستها را نشان میدهد؛ آثاری مانند Tomb Raider و Sonic از نظر تجاری موفقیتهایی کسب کردهاند، درحالیکه نمونههای دیگری کمتر خوشاقبال بودهاند. موفقیت اخیر تلویزیون با The Last of Us نشان داد که تمرکز بر شخصیتپردازی و خلق حالوهوای مناسب میتواند ترجمهای مؤثرتر از بازی به صفحه نمایش باشد تا تلاش برای بازتولید دقیق گیمپلی.
همکاری شریدان و برگ مسیری مشابه را نوید میدهد: نگاه به Call of Duty بهعنوان یک جهان روایی، نه صرفاً ردیف ماموریتها. به این معنی که ساختار فیلم میتواند شامل قوسهای دراماتیک مشخص، تعارضات انسانی و لایههای اخلاقی باشد که بیننده را فراتر از لحظات اکشن نگه دارد. طرفداران آثاری مانند Hell or High Water و Wind River میتوانند انتظار داشته باشند که تنش زمینی و اهمیت مسائل انسانی، حتی در دل صحنههای اکشن گسترده، حفظ شود.
از حیث فنی و بازاریابی، تفاوت این رویکرد با اقتباسهایی که تلاش میکنند مستقیماً گیمپلی را بازسازی کنند، در ماندگاری و پذیرش عمومی است. وقتی تمرکز روی داستان و شخصیت باشد، فیلم شانس بیشتری برای جذب مخاطبان غیرگیمر و نقدهای مثبت دارد؛ در حالی که تقلید مستقیم از تجربهٔ بازی ممکن است برای تماشاگران سینما سردرگمی یا بیعلاقگی ایجاد کند.
همچنین، اقتباس یک بازی چندنفره با عناصر تعاملی مثل Call of Duty چالشی دیگر دارد: چگونه باید عناصر نمادین و مشهور بازی — مانند سکانسهای تاریخی یا شخصیتهای نمادین — را بهصورت تراژدی، قوس شخصیتی یا نماد سینمایی تبدیل کرد تا هم وفادار بمانند و هم در قالب سینما کار کنند. پاسخ به این پرسشها تعیینکنندهٔ موفقیت یا شکست این پروژه خواهد بود.
زمینهٔ صنعتی و وزن فرنچایز
Call of Duty یکی از پرسودترین فرنچایزهای بازی ویدیویی در تاریخ است: بیش از 500 میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته شده و برای 16 سال متوالی یکی از پرفروشترین بازیها در ایالات متحده بوده است. چنین میراث تجاری گستردهای بهمعنای فرصت عظیم در گیشه است، اما همزمان فشار زیادی نیز بر سازندگان تحمیل میکند تا محصول نهایی مشابه استانداردهای بالای برند باشد.
پارامونت بهعنوان توزیعکننده فیلم، پشتیبانی استودیویی و دسترسی جهانی را فراهم میکند — نکتهای حیاتی برای اثری که مخاطبان آن در سراسر جهان گستردهاند. این پشتیبانی میتواند شامل شبکهٔ تبلیغاتی جهانی، برنامههای بازاریابی متقاطع با اکتیویژن، و فرصتهای برندینگ و مرچندایز باشد که برای افزایش درآمدهای فراتر از فروش بلیت اهمیت دارد.
با این حال، چالشهای لجستیکی نیز جدی هستند: تبدیل یک شوتر اول‑شخص (FPS) که بر عامل «توانایی انتخاب بازیکن» و احساس حضور در میدان نبرد متکی است، به یک رسانهٔ غیرفعال سینمایی نیازمند انتخابهای روشن درباره لحن، منظر روایی و ریتم است. شریدان با سابقه تلویزیونی در آثار بلندمدت مانند Yellowstone، Mayor of Kingstown و 1883 تجربهٔ مدیریت روایتهای پیچیده و کاراکترمحور را دارد؛ درحالیکه برگ سابقهٔ پرداختن به واقعگرایی خط مقدم و سکانسهای تنشزا را در کارنامه دارد. این ترکیب میتواند پروژه را به نقطهٔ نادری برساند که در آن نمایشهای بلاکباستری و قصهگویی جدی با هم تلفیق شوند.
همچنین باید در نظر داشت که Call of Duty تنها یک محصول تکبعدی نیست؛ این برند شامل محتواهای آنلاین، سرویسهای زنده، آیتمهای درون‑بازی، رقابتهای ورزشی الکترونیکی (eSports) و جوامع گستردهای از بازیکنان است. استفادهٔ هوشمندانه از این شبکهها در بازاریابی و توسعهٔ محتوای جانبی فیلم میتواند به تقویت تعامل طرفداران و جذب مخاطبان جدید کمک کند؛ ولی همزمان نیاز به مدیریت دقیق تصویری و حفظ هویت برند دارد تا واکنش منفی از سوی جامعهٔ بازیکنان ایجاد نشود.
در نهایت، انتقال این میراث تجاری بهسوی گیشه مستلزم تعادلی میان احترام به تاریخچهٔ بازی، ارزشهای روایی و الزامات فیلمسازی است. نحوهٔ اجرای این استراتژی تعیینکنندهٔ جایگاه فیلم در بازار و در میان سایر اقتباسهای بازی خواهد بود.
«این زوج روی کاغذ هوشمندانه بهنظر میرسند و پتانسیل تحولآفرینی برای اقتباسهای بازی به فیلم دارند،» میگوید منتقد سینما آنا کوواکز. «شریدان درامهای سریالی و شخصیتمحور را میشناسد، در حالی که برگ تجربهٔ طراحی و اجرای نبردهای فشرده را دارد. با هم میتوانند فیلمی از Call of Duty بسازند که هم به بازیکنان احترام بگذارد و هم مخاطب عمومی را کنجکاو کند.»
واکنش طرفداران و قدمهای بعدی
واکنش در میان جوامع Call of Duty ترکیبی از هیجان و خوشبینی محتاطانه بوده است؛ طرفداران مشتاق اقتباس وفادارانه هستند اما نگرانند که نحوهٔ پیادهسازی لحظات نمادین بازی چگونه خواهد بود. مسائلی مانند انتخاب بازیگران برای نقشهای کلیدی، حفظ تمها و ارجاعهای مهم بازی، و نحوهٔ پرداخت سکانسهای چندنفره از نقاط مورد توجه جامعهٔ بازیکنان است.
تا کنون جدول زمانی تولید بهصورت عمومی اعلام نشده است؛ شریدان با چند قرارداد مهم مشغول است — از جمله همکاری اخیر با NBCUniversal و پروژهٔ تریلر F.A.S.T. برای Warner Bros — در حالی که برگ نیز به کارگردانی و تولید آثار درام پرمخاطب ادامه داده است. این مشغلهها میتواند روی زمانبندی تولید اثر تأثیر بگذارد، اما حضور هر دو چهرهٔ مطرح شانس جذب سرمایهٔ استودیویی و تیم بازیگری قدرتمند را افزایش میدهد.
انتظار میرود اعلامیههای مربوط به انتخاب بازیگران، شروع تولید و جزئیات فنی (نظیر لوکیشنها، استفاده از بدلکاران، مشاوران نظامی و گروه جلوههای ویژه) بهتدریج منتشر شوند. برای طرفداران و تحلیلگران، این اعلامیهها معیارهایی خواهند بود برای سنجش میزان وفاداری و کیفیت اقتباس. همچنین باید به نحوهٔ تبلیغات و نمایشهای پیشنمایش دقت شود؛ پیشنمایشهای درست و حسابشده میتوانند اعتماد جامعهٔ بازیکنان و علاقهٔ مخاطبان عمومی را جلب کنند.
این پروژه ممکن است بیش از یک نوآوری گذرا باشد و نقطهٔ عطفی برای نحوهٔ مواجههٔ سینمای جریان اصلی با محتوای بازیهای ویدیویی باشد: ترکیب اکشن بلاکباستر با روایتهای زمینی و شخصیتمحور میتواند الگویی جدید برای اقتباسهای فرنچایزی فراهم آورد. در کوتاهمدت، دنبال کردن اخبار مربوط به بازیگران، روند فیلمبرداری و واکنشهای اولیه منتقدان بهترین روش برای ارزیابی مسیر پروژه خواهد بود.
خلاصه اینکه، مراقب اعلامیههای انتخاب بازیگران و بهروزرسانیهای تولید باشید — اگر برگ و شریدان بتوانند انتظارات را برآورده کنند، Call of Duty میتواند به الگویی برای سینمای جاهطلبانه و مبتنی بر فرنچایز بدل شود، نه صرفاً یک فیلم ضمیمه و فراموششدنی.
منبع: smarti
نظرات
پمپزون
اگه واقعا تمرکز رو روایت و شخصیت بذارن، میتونه شگفتیساز شه 🤞 ولی نگران تجاریکاری و مرچ زیادم
آرمان
کمی اغراقشده به نظر میاد، شریدان بیشتر تلویزیون میسازه و برگ سینما، هماهنگیشون سخته ولی جذابه، ببینیم چی میشه
سیتیلاین
تحلیل نسبتا خوبه، اما هنوز سوالای زیادی هست؛ خصوصا درباره نمایش مولتیپلیر و انتخاب بازیگران
لابکور
من تو پروژههای نظامی کوچکتر دیدم مشاور نظامی واقعا تفاوت ایجاد میکنه. امیدوارم اینجا هم عمق و اصالت حفظ بشه
توربو
این واقعیه یا شایعه؟ چطوری میخوان حس اول‑شخص بازی رو به سینما بیارن بدون اینکه عجیب بشه...
کوینپیل
معقول میاد، اگه رو شخصیت کار کنن و از تقلید گیمپلی دست بکشن، شانس موفقیت زیادی داره
دیتاپالس
وااای، شریدان و برگ با هم؟! ایده عجیبیه ولی امیدوارم فقط یه پوسته تجاری نباشه، شخصیتمحور باشه لطفا
            
                
ارسال نظر