9 دقیقه
تغییرات کوچک در بدن ما میتوانند داستانهای بزرگی دربارهٔ ادامهٔ فرایند تکامل انسان بیان کنند. یکی از نمونهها شریان میانی است — رگی که معمولاً در مراحل اولیهٔ جنینی پدیدار میشود و اغلب پیش از تولد ناپدید میگردد، اما در سالهای اخیر در بزرگسالان شایعتر شده است. تحلیلهای جدید نشان میدهد این کانال خونی کوچک در حال افزایش است و پیامدهایی برای آناتومی، پزشکی و درک ما از آشفتگیهای تکاملی سریع در جمعیتهای مدرن دارد.
بازآمدن یک شریان پنهان: یافتههای پژوهشگران
شریان میانی در مراحل ابتدایی توسعهٔ انسان شکل میگیرد و خون را از مرکز ساعد به سمت دست در حال رشد میبرد تا تغذیهٔ بافتها را تأمین کند. در روند طبیعی رشد، این رگ حدود هشت هفته پس از لقاح دچار پسرفت میشود و شریانهای رادیال و اولنار بار خونرسانی را برعهده میگیرند. با این حال، در برخی افراد شریان میانی در طول بارداری باقی میماند و عملکردی در بزرگسالی دارد.
پژوهشگران دانشگاه فلایندرز و دانشگاه آدلاید در مقالهای که در سال 2020 منتشر شد نشان دادند که بزرگسالان دارای شریان میانی پایدار اکنون بسیار شایعتر از یک قرن پیش هستند. با بازبینی سوابق تاریخی آناتومیک و بررسی اندامهای اهدایی، تیم تحقیقاتی برآورد کرد که فراوانی این شریان از حدود 10 درصد برای افراد متولد شده در اواسط دههٔ 1880 به حدود 30 درصد برای کسانی که در اواخر قرن بیستم به دنیا آمدهاند رسیده است — افزایشی که نشاندهندهٔ روندی میکروتکاملی با سرعت بالا است.

سه شریان اصلی در ساعد، با شریان «میانی» در مرکز
روشها: چگونه دانشمندان روند را اندازهگیری کردند و محدودیتها
برای سنجش میزان شیوع شریان میانی پایدار (که گاهی «شریان میانی ساعد» نیز نامیده میشود)، تیم تحقیقاتی 80 ساعد را از جسدهای اهدایی در استرالیا تشریح کرد. اهدادگان عمدتاً از تبار اروپایی بودند و سن مرگ آنان بین 51 تا 101 سال بود، به این معنی که بیشتر آنها در اوایل قرن بیستم به دنیا آمدهاند. پژوهشگران ثبت کردند که چهقدر شریان میانی قابلتوجهی وجود دارد و نتایج خود را با گزارشهای استخراجشده از متون آناتومیک تاریخی که به قرنها بازمیگشت مقایسه کردند.
مقایسهٔ این منابع تاریخی نیازمند کنترل سوگیریهای گزارشهای قدیمی بود — برای مثال تفاوت در معیارهای تشریحی، اندازهٔ نمونه و گزارشدهی پزشکی. با اعمال این تصحیحات، شواهد ترکیبی نشان از افزایش تقریباً سهبرابری در فراوانی شریان میانی عملکردی طی حدود 100 تا 150 سال داشت. نویسندگان چندین توضیح ممکن پیشنهاد کردند: تغییرات ژنتیکی در مسیرهای توسعهٔ عروقی، تغییر در سلامت مادر و شرایط پیش از زایمان، یا ترکیبی از هر دو عامل.

نموداری از یک مجموعهٔ تحلیلی که افزایش شیوع شریان میانی را پیشبینی میکند
جزییات روششناسی و کنترلهای آماری
در تحلیلهای آماری، پژوهشگران از مدلهای رگرسیونی برای برآورد تغییرات شیوع بر اساس سال تولد استفاده کردند و سعی نمودند متغیرهای زمینهای مانند منطقهٔ جغرافیایی نمونهگیری و سن تشخیص را در نظر بگیرند. آنها همچنین حساسیت نتایج را با حذف مجموعههای دادهٔ قدیمی یا مطالعات با معیارهای متفاوت بررسی کردند تا میزان پایداری روند را بسنجند. این نکات فنی مهمند، زیرا کشف یک روند راکد ممکن است با خطاهای نمونهگیری یا تغییر در روشهای تشریحی توضیحپذیر باشد؛ ولی افزایش سهبرابری که گزارش شد، حتی پس از این آزمایشهای حساسیت همچنان قابلتوجه باقی ماند.
چرا این موضوع اهمیت دارد: منافع، ریسکها و زمینهٔ تکاملی
در نگاه اول، وجود یک کانال خونی اضافه در ساعد ممکن است بیطرف یا حتی مفید بهنظر برسد. شریان میانی پایدار میتواند خون اضافی به ساعد یا دست برساند و از این نظر نظریهای در مورد افزایش مقاومت بافت و توانایی بهبود را مطرح میکند. از منظر آناتومی عملکردی، این منبع خون پشتیبان میتواند در شرایطی که شریانهای دیگر آسیب دیدهاند، نقش پشتیبانیکننده ایفا کند.
با این حال، جنبههای بالینی منفی نیز وجود دارد: برخی مطالعات شریان میانی پایدار را با خطر بالاتر سندرم تونل کارپال و سایر نوروپاتیهای فشاری مرتبط دانستهاند، زیرا رگ اضافی در فضای محدود زیر مچ دست جای میگیرد و میتواند موجب فشار بر روی عصب مدیان شود. از منظر جراحی، وجود شریان میانی میتواند ریسک خونریزی حین عمل را افزایش دهد و نیازمند آگاهی و برنامهریزی پیش از عمل است.
درک چرایی افزایش شیوع این صفت از کنجکاوی فراتر میرود. تغییرات کوچک آناتومیکی مانند این — و افزایش اخیر یک استخوان کوچک زانو به نام فابللا — نمونههایی از میکروتکاملاند: تغییرات جزئی در جمعیت که میتوانند در دورههای زمانی نسبتاً کوتاه انباشته شده و به تفاوتهای معنادار منجر شوند. این تغییرات میتوانند الگوهای سلامت، بیماری و آسیبدیدگی را دگرگون کنند و پزشکی معاصر باید برای سازگاری با این تغییرات آماده باشد.
پیامدهای بالینی و نظام سلامت
بهدلیل افزایش احتمالی شیوع، پزشکان، جراحان دست و متخصصان رادیولوژی باید در تشخیص تصویربرداری و جراحیهای مربوط به مسیرهای عروقی و عصب مدیان در مچ و انگشتان آگاه باشند. ضمن اینکه مطالعات اپیدمیولوژیک بیشتر برای تعیین ارتباط علتومعلولی بین شریان میانی پایدار و شرایطی مانند سندرم تونل کارپال یا نیاز به جراحی ترمیمی لازم است. اطلاعرسانی و بهروزرسانی پروتکلهای تشخیصی میتواند از عوارض احتمالی و خونریزیهای غیرمنتظره در عمل جلوگیری کند.
محدودیتهای دادههای کنونی
- نمایندگی نمونه: نمونهٔ تشریحی از استرالیاییهایی عمدتاً با اصل و نسب اروپایی گرفته شده است؛ بنابراین شیوع جهانی ممکن است متفاوت باشد و نیاز به دادههای مقایسهای از جمعیتهای متنوعتر دارد.
- دلایل نامشخص باقی ماندهاند: تفکیک تغییر ژنتیکی (تکامل ژنی) از تأثیرات محیطی یا عوامل توسعهای نیازمند دادههای ژنومی و اطلاعات جامع پیش از تولد است.
- اثرات بالینی نیازمند کمیتبندی است: مطالعات اپیدمیولوژیک بیشتر ضرورت دارد تا پیوند مشخصی بین شریان میانی پایدار و پیامدهای عملکردی در جمعیتهای متفاوت برقرار شود.
آنچه پژوهشگران میخواهند در ادامه بررسی کنند
تحقیقات آینده هدف دارند تا پیمایشهای آناتومیک را با غربالگری ژنتیکی و سوابق سلامت مادری ترکیب کنند. اگر واریانتهای ژنتیکی مشخصی با باقیماندن شریان میانی مرتبط باشند، این امر نشاندهندهٔ تغییری وراثتی تحت فشار یا انتخاب طبیعی خواهد بود. از سوی دیگر، تغییرات در تغذیهٔ پیش از زایمان، سلامت متابولیک مادر یا قرارگیری در معرض عوامل محیطی میتواند مسیرهای توسعهای را دگرگون کند تا رگ بهندرت به پسرفت بیفتد.
شناخت مکانیزم از اهمیت بالایی برخوردار است: یک تغییر ژنتیکی میتواند نشاندهندهٔ انتخاب طبیعی یا رانش ژنتیکی باشد، در حالی که انعطافپذیری توسعهای (developmental plasticity) به تأثیرات محیطی اشاره دارد که ممکن است قابلبازگشت یا قابلپیشبینی باشند. هر یک از این سناریوها پیامدهای مختلفی برای سلامت عمومی، مطالعات ژنتیکی و سیاستهای بهداشتی دارد — برای مثال، اگر عامل محیطی باشد، مداخلات تغذیهای یا مراقبتهای دوران بارداری میتواند شیوع را تغییر دهد؛ اما اگر عامل ژنتیکی باشد، این صفت ممکن است بهعنوان یک ویژگی وراثتی در نسلهای آینده پایدار باقی بماند.
طراحی مطالعات آینده
مطالعات آینده باید از طراحیهای چندمرکزی و بینالمللی بهره ببرند تا تنوع جمعیتی را دربرگیرند و از روشهای استانداردشدهٔ تصویربرداری (مانند سونوگرافی پیش از تولد و تصویربرداری رگها) و تشریح بهرهمند شوند. همچنین، پیوند بین دادههای آناتومیک و توالییابی ژنومی جمعیتها میتواند واریانتهای مرتبط با توسعهٔ عروقی و مسیرهای سیگنالدهی جنینی را شناسایی کند. نمونهبرداری طولی (cohort) از مادران و نوزادان بهویژه ارزشمند خواهد بود تا تغییرات زمانی و اثرات محیطی بر روی بازماندن عروق جنینی ثبت گردد.
دیدگاه کارشناسی
دکتر النا موریس، آناتومیست تکاملی، میگوید: «ما اغلب تکامل را پدیدهای از گذشتهٔ دور میپنداریم، اما صفاتی مانند شریان میانی پایدار نشان میدهد زیستشناسی ما همچنان پویاست. چه این روند با ژنها هدایت شود و چه با محیطهای پیش از تولد، این تغییرات کوچک آناتومیکی میتوانند پیامدهای بالینی واقعی داشته باشند. نگاشت پراکندگی این صفت در جمعیتها و پیوستن دادهٔ آناتومی به اطلاعات ژنومی برای درک مسیر تکاملی انسان در قرن بیستویکم ضروری خواهد بود.»
پژوهشگران هشدار میدهند که با وجودِ چشمگیر بودن افزایش، این تنها یکی از بسیاری تغییرات ریز در جمعیتهای انسانی است. مستندسازی و توضیح این روندها نیازمند همکاری بینرشتهای در حوزههای آناتومی، ژنتیک، اپیدمیولوژی و زیستشناسی رشد است. ترکیب دادههای بالینی با دادههای پایهای و جمعیتی به درک بهتر ارتباط عاملهای محیطی و ژنتیکی با این تغییرات کمک خواهد کرد.
با ادامهٔ ظهور نشانههای میکروتکامل بهطرز غیرمنتظره، پزشکان و آناتومیستها باید آگاهیهای تشخیصی و جراحی خود را بهروز کنند، و دانشمندان نیز باید به رصد همین شاخصهای ظریف ادامه دهند تا نشان دهند چگونه گونهٔ ما هنوز در حال تغییر است. در نهایت، درک این روندها میتواند ابزارهای پیشگیرانه و درمانی جدیدی فراهم آورد و به طراحی مراقبتهای پزشکی حساس به تغییرات آناتومیک جمعیتی کمک کند.
منبع: sciencealert
نظرات
اتو_ر
جالبه ولی یه کم بزرگش کردن بنظرم، سهبرابر برمیگرده به روش و نمونه، با احتیاط نگاه کنید، ولی ایده ارزش پیگیری داره 🤔
پمپزون
نگرش متعادل تو مقاله خوبه، اما باید تو جمعیتهای مختلف هم بررسی شه. پزشکی باید خودش رو با این نکات تطبیق بده.
نیک_پ
من تو رادیولوژی یه مورد از شریان میانی دیدم، عمل رو سختتر کرد. تجربه شخصی میگم، باید جراحا بدونن و از قبل برنامهریزی کنن.
رامین
واقعاً سه برابر توی صد سال؟ از کجا اینقدر مطمئنن؟ نمونههای اروپایی ممکنه سوگیری داشته باشن، نیاز به شواهد بیشتره
بیوانیکس
معقول به نظر میاد، ژنتیک+محیط خیلی محتملِ. امیدوارم دادههای ژنومی و نمونههای متنوعتر بیانگر باشن، لازمه.
دیتاپالس
وااای، یعنی ما هنوز در حال تغییریم؟! یه شریان اضافه توی ساعد؟ هم شگفتزدهام هم یه ذره مضطرب... کنجکاو شدم ببینم چرا
ارسال نظر