7 دقیقه
تحقیقات تازه ایدهای رو به رشد را تقویت میکند: قلب و مغز در سلامت بلندمدت جدا از هم نیستند. تحلیل ۲۵ ساله روی نزدیک به ۶۰۰۰ نفر نشان میدهد نشانههای کوچک استرس عضله قلب در میانسالی میتواند دههها بعد خطر زوال عقل را افزایش دهد.
نشانههای کوچک در خون، پیامدهای بزرگ برای مغز
پژوهشگران کارکنان دولتی بریتانیا را که بین ۴۵ تا ۶۹ سال بودند در چارچوب مطالعه طولانیمدت وایتهال دنبال کردند و سطح خون تروپونین قلبی I را اندازهگیری نمودند؛ پروتئینی که هنگام آسیب سلولهای عضله قلب به خون وارد میشود. اندازهگیری تروپونین معمولا در تشخیص سکته قلبی کاربرد دارد، اما آزمایشهای جدید میتوانند غلظتهای بسیار ریز را هم که بهمراتب کمتر از آستانههای رخدادهای حاد کرونری است، تشخیص دهند.
در طول بیش از یک ربع قرن، شرکتکنندگانی که در میانسالی بالاترین سطوح تروپونین I را داشتند تقریباً ۳۸٪ بیشتر در معرض تشخیص زوال عقل قرار گرفتند نسبت به افرادی که پایینترین سطوح را داشتند. از نظر آماری، هر دو برابر شدن تروپونین با افزایش تقریبی ۱۰٪ در خطر زوال عقل همراه بود ـ حتی پس از تعدیل برای سن، جنسیت، فشار خون، کلسترول، دیابت و سایر عوامل خطر شناختهشده قلبی عروقی.
این افزایشهای سطح تروپونین در سطح پایین معمولا علائمی مانند درد قفسه سینه ایجاد نمیکنند؛ بلکه بهعنوان یک نشانگر در سطح جمعیتی عمل میکنند که فشار یا بار قلبی را حتی زمانی که افراد احساس سلامت دارند، هشدار میدهد. از منظر پیشگیری و ارزیابی ریسک قلبی عروقی، این نوع نشانگرهای بیومارکری میتوانند اطلاعات ارزشمندی فراهم کنند تا گروههای پرخطر برای مداخلات پیشگیرانه شناسایی شوند.
اسکنهای مغزی اثر استرس قلبی چند دهه پیش را نشان میدهد
در میانه مطالعه، اسکنهای MRI روی زیرگروهی شامل ۶۴۱ شرکتکننده انجام شد. افرادی که در میانسالی تروپونین بالاتری داشتند، حجم کلی ماده خاکستری کوچکتری نشان دادند و همچنین کوچکشدگی بیشتری در هیپوکامپوس—مرکز حافظه در مغز—نسبت به کسانی که تروپونین کمتری داشتند دیده شد. الگوی تغییرات تا حدودی معادل تقریباً سه سال پیری اضافی مغز تخمین زده شد.
آزمونهای طولانیمدت شناختی در همین گروه نیز با یافتههای تصویربرداری همخوانی داشت. افرادی که تروپونین بالاتری در میانسالی داشتند روند سریعتری از کاهش حافظه و مهارتهای استدلال را نشان دادند؛ تا سن ۹۰ سالگی نمرات شناختی آنها با همسنوسالانی مطابقت داشت که تقریباً دو سال از آنها بزرگتر بودند. این همپوشانی بین دادههای بالینی و تصویرسازی نشان میدهد که بنمایه قلبی-عروقی میتواند در سازوکارهای پیری مغز نقش داشته باشد.

چگونه ممکن است قلب تحتفشار، مغز را بازشکل دهد؟
ارتباط اساساً عروقی است. مغز برای عملکرد طبیعی به جریان خون پیوسته و تنظیمشده نیاز دارد. اگر قلب توان پمپاژ کافی نداشته باشد یا اگر شریانها بر اثر آترواسکلروز سفت شده باشند، رگهای کوچک مغز ممکن است دچار کمخونی مزمن شوند. این کمبود جزئی و تجمعی در رساندن اکسیژن و مواد مغذی، فرآیندهایی را تسریع میکند که زیربنای دمانس عروقی هستند و به انواع دیگر کاهش شناختی نیز کمک میکنند.
بیماریهای عروق کوچک، میکرواینفارکتها و کاهش پرفیوژن همگی میتوانند پیامدهای ثانویه اختلالات مزمن قلبی-عروقی باشند. بنابراین، افزایش اندک تروپونین دههها پیش ممکن است نشانهای از بدن در مسیری باشد که به اختلالات عروقی مغزی میانجامد. در مطالعات بالینی و پژوهشی، توجه به نشانگرهای زیستی مانند تروپونین میتواند در مدلسازی خطر زوال عقل و درک ارتباط بین سلامت قلبی و کاهش شناختی مفید باشد.
این یافتهها برای پیشگیری و مراقبت بالینی چه معنایی دارد
مهم است بدانیم که تروپونین بالاتر در میانسالی خود بهتنهایی تشخیص زوال عقل نیست. سطوح تروپونین با افزایش سن، عملکرد کلیوی و حتی فعالیت بدنی شدید اخیر تغییر میکنند. با این حال، بهعنوان یک سیگنال غربالگری در سطح جمعیت، آزمایش تروپونین ممکن است روزی بخشی از ابزارهای طبقهبندی ریسک باشد تا افرادی که از مداخلات قلبی-عروقی زودهنگام بیشترین سود را میبرند شناسایی شوند.
پیامدهای بهداشت عمومی روشن و قابل اقدام است. کمیسیون زوال عقل لنست در ۲۰۲۴ تخمین زده است حدود ۱۷٪ از موارد زوال عقل میتواند از طریق مدیریت بهتر عوامل خطر قلبی-عروقی پیشگیری یا به تاخیر افتد—کاهش فشار خون، کنترل کلسترول، ورزش منظم، ترک سیگار و محدود کردن الکل. تحلیلهای قبلی از کوهورت وایتهال نیز نشان داد سلامت خوب کاردیو-متابولیک در سن ۵۰ سالگی ریسک زوال عقل را ۲۵ سال بعد کاهش میدهد.
توجه منظم به سلامت قلب در میانسالی—از طریق تغییر سبک زندگی، داروها در صورت لزوم و پایش منظم—میتواند سالهای بیشتری از عملکرد سالم مغز را فراهم کند. پزشکان و بیماران باید افزایش تروپونین را بهعنوان فرصتی برای بازنگری در ریسک قلبی-عروقی تلقی کنند، نه حکم قطعی درباره وضعیت شناختی آینده. در عمل بالینی، این رویکرد میتواند شامل فهرستی از مداخلات شناختهشده بهینهسازی فشار خون، کنترل لیپیدها، ورزش هوازی منظم، مدیریت وزن و حمایت از ترک سیگار باشد.
محدودیتها و گامهای بعدی
این یافتهها قانعکننده هستند اما قطعی نیستند. کوهورت وایتهال بزرگ و خوب توصیفشده است، با این وجود دادههای مشاهدهای قادر به اثبات علیت نیستند. پژوهشهای آینده باید بررسی کنند که آیا مداخلههایی که تروپونین را پایین میآورند یا بار قلبی را کاهش میدهند، واقعا پیری مغز را کند میکنند و از زوال عقل جلوگیری مینمایند یا خیر. کارآزماییهای تصادفی که درمانهای هدفمند قلبی-عروقی را به نتایج شناختی بلندمدت پیوند دهند، استاندارد طلایی خواهند بود.
همچنین پژوهشگران نیاز دارند نحوه ادغام آزمایش تروپونین در غربالگریهای روتین میانسالی را پالایش کنند—چه کسانی باید آزمایش شوند، هر چند وقت یکبار و کدام استراتژیهای پیگیری بیشترین اثربخشی و عدالت را فراهم میکنند. علاوه بر آن، بررسی تفاوتهای جنسیتی، تفاوتهای نژادی-اتنیکی و نقش عوامل اجتماعی-اقتصادی در این ارتباط برای تدوین سیاستهای عمومی موثر ضروری است.
دیدگاه کارشناسی
«این مطالعه مفهومی را که سالها به آن مشکوک بودهایم تقویت میکند: سلامت مغز عمیقاً با سلامت عروقی و قلبی پیوند دارد»، دکتر آنا مورالس، نورولوژیست و اپیدمیولوژیست بالینی میگوید. «از منظر عملی، این به معنی تأکید بر پیشگیری در میانسالی است. تغییرات کوچک در بیومارکرها ممکن است پنجره فرصتی را نشان دهند—سالها یا دههها قبل از ظاهر شدن دمانس بالینی—زمانی که مداخلات سبک زندگی و پزشکی میتوانند تاثیر واقعی داشته باشند.»
درک پیوند قلب-مغز به بازتعریف پیشگیری از زوال عقل بهعنوان چالشی در طول عمر کمک میکند تا اینکه صرفاً مشکلی مرتبط با سنین بالا باشد. برای پزشکان، محققان و عموم، پیام روشن است: آنچه برای قلب مفید است اغلب برای مغز نیز خوب است. ترکیب استراتژیهای پیشگیری قلبی-عروقی با برنامههای سلامت عمومی میتواند همزمان بار بیماریهای قلبی و موارد زوال عقل را کاهش دهد و کیفیت زندگی را در سنین بالاتر بهبود بخشد.
منبع: sciencealert
نظرات
پمپزون
تو فامیل دیدم کسی با نشانههای کم قلبی بعدا حافظهاش افت کرد، این مقاله یه جورایی یادآوریه اما هنوز جا برای شک هست، تحقیق بیشتر لازمه
آرمین
آیا این واقعا علیته؟ کوهورت بزرگه ولی دادهها مشاهدهای هستن, باید کارآزماییهای تصادفی ببینیم نه؟
بیونیکس
معقوله، مراقبت قلبی برا مغز هم مهمه. ساده و منطقی. اما آیا همهی مردم باید این آزمایش رو بدن؟
دیتاپالس
واقعن؟ یعنی یه علامت کوچیک تو خون میتونه بعد از سالها ریسک زوال عقل رو بالا ببره... حیرت زدهم، باید جدی گرفته شه
ارسال نظر