8 دقیقه
دانشگاه مین در تلاش است نقشهای جامع از چگونگی تاثیرگذاری مزرعهداری کِـلپ فراساحل بر اقتصادهای ساحلی و زنجیرههای تأمین دریایی ارائه دهد. این پژوهش با ترکیب تحقیق فناورانه و برنامههای آموزش نیروی کار، به جوامع ساحلی و کسبوکارهای محلی کمک میکند تا خود را با تغییرات اکولوژیک وفق دهند و فرصتهای تازه بازار، از جمله بازارهای زیستپایه، خوراک دام جلبکی و بازارهای اعتبار کربن آبی را شناسایی و دنبال کنند. هدف کلی این پروژه ایجاد یک چارچوب عملیاتی است که بتواند هم جنبههای زیستمحیطی مانند رشد جذب کربن و بهبود زیستگاه را پوشش دهد و هم جنبههای اقتصادی شامل اشتغال محلی، توسعه تأسیسات پردازشی و بهبود زنجیره تأمین را به شکلی پیوسته بررسی کند. از منظر سیاستگذاری، نتایج این مطالعات میتوانند نقشه راهی برای سرمایهگذاری هدفمند، اعطای یارانههای آموزشی و تعیین استانداردهای فنی و محیطزیستی فراهم سازند. در سطح عملیاتی، دانشگاه مین میکوشد با ارائه دادهها و مدلهای هزینهای دقیق، موانع ورود به بازار، ریسکهای فنی و اقتصادی و گزینههای کاهش هزینه را برای کشاورزان دریایی، کارآفرینان و سرمایهگذاران روشن کند. پژوهشگران همچنین در حال بررسی نحوه همافزایی این صنعت نوپا با صنایع موجود ساحلی مانند ماهیگیری، گردشگری دریایی و صنایع پردازشی دریایی هستند تا مزایای اقتصادی محلی تقویت و ریسکهای انتقال شغل و منابع مدیریت شود.
یک مدل هزینهای دقیق برای کِـلپ فراساحل
پژوهشگران دانشگاه مین (UMaine) آنچه را توصیف کردهاند به عنوان جامعترین تحلیل هزینهای پرورش کِـلپ فراساحل در ایالات متحده تا کنون تدوین کردهاند. به جای ارائهٔ برآوردهای کلی و سطحی، این مدل هزینهها را به صورت تفصیلی در بخشهای مختلفی مانند استقرار سازهها، نگهداری و تعمیر خطوط، عملیات برداشت، و فرآوری نهایی تقسیمبندی میکند و به سیاستگذاران، سرمایهگذاران و مدیران پروژه دید روشنی از محل واقعی هزینهها میدهد. در این مدل، هزینههای سرمایهای (CAPEX) شامل خرید و نصب بویهها، لنگرها، طنابها و سازههای نگهدارنده، تجهیز قایقها و ماشینآلات برداشت و سرمایهگذاری در تاسیسات خشکی برای پردازش و ذخیرهسازی مواد خام در نظر گرفته میشود؛ در حالی که هزینههای عملیاتی (OPEX) هزینههای نیروی کار، سوخت، بیمه، نگهداری خطوط و جایگزینی قطعات فرسوده، و هزینههای انرژی بخش پردازش را پوشش میدهد. مدل همچنین حساسیتسنجی را ذیل سناریوهای متفاوت نرخ تخفیف، طول عمر تجهیزات، بازده بیوماس تولیدی و قیمتهای بازار انجام میدهد تا محدودهٔ قابلانتظار هزینه به ازای هر تن خشک کِـلپ در شرایط مختلف نشان داده شود. علاوه بر آن، تحلیل شامل ارزیابی هزینه لجستیک و زنجیرهٔ تأمین است؛ برای مثال، هزینه حمل از سکوی برداشت تا بندر، ذخیرهسازی در سردخانه یا خشککن، بستهبندی برای بازارهای محلی یا صادرات، و هزینههای مرتبط با تطبیق با استانداردهای کیفیت و ردیابی محصول. این نوع مدل هزینهای برای برنامهریزان شهری و منطقهای، سرمایهگذاران مخاطرهپذیر و شرکتهای صیادی که به فکر تنوعبخشی به فعالیتهای خود هستند، ابزاری کلیدی است تا بتوانند تصمیمات مبتنی بر داده بگیرند و برنامهریزی بلندمدت برای توسعه پایدار مزرعهداری دریایی داشته باشند.
کجا اعداد مسیر را روشن میکنند
دید تفصیلی که مدل فراهم میآورد نقاط گلوگاهی مشخصی را برجسته میکند — برای مثال، عملیات برداشت که به شدت نیروی انسانیبر است یا زمان مفید و گرانقیمت کشتیها که هزینهها را بالا میبرد. چنین تحلیلهایی نشان میدهد کدام مولفهها بیشترین سهم را در قیمت تمامشده داشته و کدام اقدامات فنی یا سازمانی میتواند بیشترین تأثیر را در کاهش هزینهها داشته باشد. به طور مشخص، مدل نشان میدهد که سرمایهگذاری هدفمند در خودکارسازی برداشت، بهبود طراحی تجهیزات (مانند قلابها، وینچها و سیستمهای بالا آوردن بیوماس)، یا توسعهٔ لجستیک نوآورانه مانند پردازش جزیرهای سریع روی شناورها یا ایستگاههای شناور میانبری، میتواند نسبت هزینه-فایده را به سرعت تغییر دهد و مقیاسپذیری مزارع بزرگ کِـلپ را تسهیل کند. علاوه بر این، شامل تحلیلهایی از جمله بهینهسازی زمانبندی عملیات در پنجرههای هوایی مناسب، استفاده از دادههای پیشبینیپذیری دریایی برای برنامهریزی سفرهای قایق و کاهش زمانهای غیرمولد، و بهرهگیری از سنجش از دور و حسگرهای درجا برای برآورد بیوماس و زمانبندی برداشت است. در سطح فنی، بهینهسازی طراحی لنگرها و سیستمهای بومیسازی برای کاهش شکست مکانیکی و افزایش عمر مفید خطوط نیز میتواند سهم زیادی در کاهش هزینههای نگهداری داشته باشد. همچنین مدل به تأثیرات اقتصادی جانبی مانند نیاز به زیرساختهای بندری و مراکز پردازش نزدیک ساحل، و هزینهها و منافع مرتبط با ایجاد زنجیرهٔ ارزش محلی اشاره میکند؛ برای نمونه، کاهش هزینه حملونقل با استقرار واحدهای خشککن یا خردکن نزدیک به محل تخلیه میتواند ارزش افزودهٔ قابلتوجهی ایجاد کند.

چرا این برای جوامع ساحلی اهمیت دارد
پرورش کِـلپ فراساحل علاوه بر مزایای مستقیم زیستمحیطی مانند جذب کربن، ایجاد زیستگاه برای گونههای دریایی و تسهیل چرخهٔ مواد مغذی، مسیرهایی به سوی بازارهای جدید باز میکند: مواد زیستپایه و صنعتی از جمله بیوپلیمرها و مواد جایگزین پلاستیک، خوراک دام و آبزیان غنیشده، کودهای طبیعی و محصولات تقویتی خاک، و همچنین بازارهای اعتبار کربن آبی که ممکن است از طریق مکانیسمهای بینالمللی و استانداردهای صدور گواهی ارزشگذاری شوند. دانشگاه مین، مدل اقتصادی را با برنامههای توسعه نیروی کار تلفیق میکند تا کارکنان محلی مهارتهای لازم برای ورود به بخش در حال رشد کشاورزی دریایی را کسب کنند؛ این مهارتها شامل مدیریت مزرعه، کار با تجهیزات دریایی، عملیات ایمنی در دریا، تحلیل دادههای زیستمحیطی، کنترل کیفیت فرآوردههای جلبکی و مهارتهای پردازش و بستهبندی صنعتی میشود. آموزشهای فنی میتواند از طریق همکاری با کالجهای فنی منطقهای، برنامههای کارآموزی بندری، و دورههای کوتاهمدت مهارتی عرضه شود تا مسیرهای شغلی محلی تقویت و خروج نیروی کار ماهر کاهش یابد. وجود این برنامههای آموزشی نه تنها موجب افزایش جذب سرمایه و تسهیل ورود کسبوکارهای کوچک به زنجیرهٔ ارزش میشود، بلکه به پایداری اجتماعی-اقتصادی جوامع ساحلی کمک میکند و انعطافپذیری آنان در برابر تغییرات زیستمحیطی و بازار را افزایش میدهد.
دمین برِیدی (Damian Brady)، استاد علوم دریایی در دانشگاه مین، تأکید میکند که یک نقشهٔ اقتصادی دقیق برای شتاببخشی به نوآوری ضروری است. از نظر او، مدل مذکور فراتر از جمعآوری صرف هزینهها عمل میکند؛ این مدل نشان میدهد کجا سرمایهگذاری استراتژیک در فناوری، آموزش و توسعهٔ زیرساخت میتواند پرورش کِـلپ را به یک صنعت قابلاتکا برای مناطق ساحلی تبدیل کند. بهعنوان مثال، اگر مشخص شود که زمان و هزینهٔ استفاده از کشتیهای بزرگ بخش عمدهای از هزینه نهایی را تشکیل میدهد، سیاستگذاران میتوانند از طریق تخصیص یارانه به خرید ابزارهای برداشت کارآمدتر یا تسهیلات تأسیس واحدهای پردازشی کوچک در نزدیکی ساحل، هزینهٔ کلی را کاهش دهند و فرصتهای شغلی جدیدی خلق کنند.
وقتی سیاستگذاران، کارآفرینان و شهرها و روستاهای ساحلی کِـلپ را هم بهعنوان یک ابزار محیطزیستی و هم بهعنوان یک فرصت اقتصادی بررسی میکنند، پژوهشهای مبتنی بر داده مانند این میتواند راهنمای سرمایهگذاریهای هوشمندانه و تصمیمگیریهای نیروی کار باشد که در نهایت میتواند مشاغل جدید و بازارهای نو را در طول سواحل ایالات متحده باز کند. از منظر اقتصاد محلی، مزایای بالقوه شامل تنوعبخشی اشتغال، افزایش درآمد بنادر کوچک و رونق صنایع جانبی مانند حملونقل، بستهبندی و خدمات فنی است. برای تضمین موفقیت بلندمدت، لازم است چارچوبهای نظارتی، استانداردهای زیستمحیطی و سیستمهای صدور مجوز بهروزرسانی شوند تا توسعهٔ مزارع کِـلپ در عین رشد اقتصادی، اثرات منفی بر اکوسیستمهای ساحلی و تداخل با فعالیتهای دیگر مانند صید تجاری را به حداقل برساند. در مجموع، ترکیب تحلیل هزینه-فایده، برنامههای آموزشی و سیاستگذاری هماهنگ، تصویر واضحی از مسیر تجاریسازی و توسعه پایدار مزرعهداری کِـلپ فراهم میآورد.
منبع: scitechdaily
ارسال نظر