همگرایی پدیده های روان گردان و تجربه های نزدیک به مرگ: تلاقی علم و آگاهی | دینگ نیوز – اخبار فوری مبتنی بر هوش مصنوعی در حوزه فناوری، خودرو، اقتصاد، دانش و...
همگرایی پدیده های روان گردان و تجربه های نزدیک به مرگ: تلاقی علم و آگاهی

همگرایی پدیده های روان گردان و تجربه های نزدیک به مرگ: تلاقی علم و آگاهی

۱۴۰۴-۰۵-۰۸
0 نظرات فرشاد واحدی

7 دقیقه

مقدمه: بررسی تقاطع روان‌گردان‌ها و تجربه‌های نزدیک به مرگ

چه چیزی باعث می‌شود افراد در تجربه‌های نزدیک به مرگ (NDE) از حرکت به سوی نوری درخشان، مواجهه با موجودات فراطبیعی یا بازبینی کامل زندگی‌شان سخن بگویند؟ امروزه، پژوهشگران هرچه بیشتر در پی یافتن شباهت‌های احتمالی میان این روایت‌های شگفت‌انگیز و تاثیرات دی‌متیل‌تریپتامین (DMT)، یک ماده روان‌گردان قوی، هستند. تحقیقات جدید به رمزگشایی ارتباط میان دیدگاه‌های القا شده توسط DMT و پدیده‌های نزدیک به مرگ می‌پردازد و دریچه‌ای تازه به درک آگاهی انسان و مرزهای ناشناخته مغز می‌گشاید.

زمینه علمی: DMT چیست و در تجربه نزدیک به مرگ چه اتفاقی رخ می‌دهد؟

دی‌متیل‌تریپتامین یا DMT یک ماده روان‌گردان طبیعی است که در برخی گیاهان و به مقدار کم در بدن برخی پستانداران ساخته می‌شود. این ماده در بسیاری کشورها، از جمله بریتانیا، جزو مواد کنترل‌شده محسوب می‌شود، زیرا اثرات توهم‌زای بسیار شدیدی دارد. مصرف‌کنندگان معمولاً DMT را به صورت بخار استنشاق می‌کنند و به سرعت وارد حالت‌های بسیار زنده و فراواقعی می‌شوند که اغلب با تعابیری عرفانی توصیف می‌گردد.

برخلاف آن، تجربه‌های نزدیک به مرگ به رویدادهایی ناگهانی گفته می‌شود که افراد در موقعیت‌های خطر مرگ—مانند ایست قلبی—تجربه کرده و زنده می‌مانند. این تجربه‌ها معمولاً شامل احساس خروج از بدن، عبور از تونل، موجی از احساسات شدید و مکاشفات عمیق معنوی هستند. با وجود گزارش‌های فراوان در طول قرون، سازوکارهای مغزی تجربه‌های نزدیک به مرگ هنوز به طور کامل روشن نشده است و همچنان کنجکاوی دانشمندان و عموم را برمی‌انگیزد.

مطالعه‌ای پیشگام: مقایسه سیستماتیک حالات القایی DMT با تجربیات نزدیک به مرگ

در پژوهشی میدانی و نوآورانه، دانشمندان برای نخستین بار روایت‌های واقعی مصرف DMT را با تجربیات نزدیک به مرگ ناشی از ایست قلبی مقایسه کردند. ۳۶ شرکت‌کننده بزرگسال، دوز بالای DMT را در محیط‌های آشنا مانند خانه‌شان و نه لابراتوار مصرف کردند. پژوهشگران از رویکرد "میکروفنومنوگرافی" استفاده کردند، روشی پیشرفته برای مصاحبه که از افراد می‌خواهد تجربیات خود را با جزئیات، در روند زمانی و به صورت لحظه به لحظه توصیف کنند—از ادراکات حسی، احساسات، تا تغییرات پی‌درپی.

گروه پژوهش، الگوهای مشترک در تجربیات DMT را ثبت کرد: از بین رفتن احساس حضور بدنی، برخورد با موجودات هوشمند، عبور از تونل یا فضاهای وسیع و غرق شدن در نور شدید. این داده‌ها با گزارش‌های خام از ۳۴ مورد تجربه نزدیک به مرگ مرتبط با ایست قلبی مقایسه شد تا شباهت‌ها و تفاوت‌های هر دو گروه از حالات تغییرآگاهی به دقت بررسی شوند.

یافته‌های کلیدی: همپوشانی‌ها و تفاوت‌های بنیادین

مقایسه انجام‌شده اشتراکات قابل توجهی را آشکار ساخت. هر دو گروه اغلب احساس خروج از بدن، وارد شدن به فضاهای رازآلود و مواجهه با حضورهایی غیربشری را گزارش کردند. این الگوها حکایت از شباهت‌های زیربنایی در نحوه پردازش ورودی‌های حسی، جهت‌یابی فضایی و خودادراکی مغز انسان در شرایط غیر معمول دارند—خواه ناشی از روان‌گردان‌ها باشد یا نزدیک شدن به مرگ.

با این وجود، تفاوت‌های مهمی نیز وجود داشت. مرور زندگی—یا همان بازبینی لحظات مهم یا مواجهه با قضاوت‌های اخلاقی—در تجربیات DMT تقریباً دیده نمی‌شد اما در تجربه‌های نزدیک به مرگ شایع بود. از سوی دیگر، الگوهای هندسی پیچیده به‌عنوان شاخص دیداری DMT، در روایت‌های نزدیک به مرگ به ندرت دیده می‌شد. همچنین، در حالی که افراد در NDE غالباً با بستگان یا چهره‌های آشنا روبرو شدند، مصرف‌کنندگان DMT بیشتر با موجودات انتزاعی یا غیرزمینی مواجه شدند.

ساختار این سفرها نیز متفاوت بود: در تجربه نزدیک به مرگ فرد حس شناوری بالای بدن و ملاقات با راهنمایان خیرخواه را داشت، اما شرکت‌کنندگان DMT بیشتر فروپاشی محدودیت‌های فیزیکی و ورود سریع به مناظر فراواقعی و غیرعادی سرشار از موجودات سوررئال، گاه ماشینی را توصیف کردند.

نگاهی کارشناسانه: زیست‌شناسی مغز و عوامل روانی

دانشمندان معتقدند عناصر مشترک در این تجربه‌ها به ویژگی‌های کلی زیست‌شناسی مغز مربوط است—به ویژه اختلال در شبکه‌های عصبی مسئول خودآگاهی، جهت و ادراک در شرایط شدیدی مانند بحران جسمی یا مصرف روان‌گردان‌ها. اما محتوای روایت‌ها—مثلاً ملاقات با اجداد یا موجودات غیرواقعی—بیشتر تحت تاثیر پیش‌زمینه روانی، انتظارات فرهنگی و خاطرات فردی شکل می‌گیرد. این ترکیب زیست‌شناسی و روانشناسی، حالات منحصر به فرد اما گاه مشابهی از تغییرآگاهی ایجاد می‌کند.

برخی جنبه‌های تجربه نزدیک به مرگ هنوز توضیح علمی روشنی ندارند. به عنوان نمونه، پدیده "اوج در داریِن" که در آن فرد ادعا می‌کند اشخاص تازه‌درگذشته‌ای را دیده که اطلاعی از مرگ‌شان نداشته است، همچنان برای علم اعصاب معمایی باقی مانده است.

علم اعصاب DMT: تولید، آنزیم‌ها و سازوکارهای شیمی مغز

چند دهه پیش، برخی دانشمندان پیشنهاد کردند که مغز انسان در آستانه مرگ ممکن است مقدار زیادی DMT آزاد کند و همین باعث شروع تجربه‌های نزدیک به مرگ شود. مطالعات حیوانی جدید نشان داده‌اند که موش‌ها نه تنها در غده صنوبری (غده‌ای که اغلب با تجربیات عرفانی مرتبط دانسته می‌شود)، بلکه در بافت‌های گسترده مغز در هنگام مرگ DMT تولید می‌کنند. با این حال، شواهد قطعی برای رخ دادن چنین فرآیندی در انسان هنوز وجود ندارد. حتی اگر افزایش ناگهانی DMT رخ دهد، آنزیم‌های بدن انسان احتمالاً این ماده را به سرعت تجزیه می‌کنند و مانع رسیدن آن به غلظت‌های تاثیرگذار مغزی می‌شوند.

همچنین، انتقال‌دهنده عصبی سروتونین در شرایط استرس شدید—مثل ایست قلبی—به مقدار زیادی آزاد می‌شود و ممکن است خودش اثرات مشابه روان‌گردان ایجاد کند. سروتونین نسبت به DMT، تمایل بیشتری به برخی گیرنده‌های مغزی دارد و گاهی اثر DMT را سرکوب می‌کند. این پویایی‌های شیمیایی پیچیده، ربط دادن DMT به همه جنبه‌های تجربه نزدیک به مرگ را دشوارمی‌سازد و مطالعات دقیق‌تری در زمینه فعالیت مغز و شیمی مغزی در این حالات طلب می‌کند.

گونه‌های جالب توجه: تجربه‌های مجرد و کیهانی نزدیک به مرگ

نکته جالب اینکه، مطالعه فوق گونه‌ای از تجربه‌های نزدیک به مرگ را آشکار کرد که با روایت‌های معمول تفاوت داشت. این افراد به جای دیدار با آشنایان یا مناظر زمینی، صحنه‌های انتزاعی و کیهانی را تجربه کردند که شباهت زیادی به حالات DMT با دوز بالا داشت. ممکن است این موارد زمانی رخ دهد که فرد پیش‌زمینه فرهنگی یا ذهنی کمتری از NDE داشته باشد یا انتظاراتش از تجربه روان‌گردان، قوی‌تر باشد. همچنین احتمال دارد در برخی شرایط بحرانی، سطح بالای DMT در مغز به بروز چنین تجربه‌هایی کمک کند.

زمینه فرهنگی و ظرفیت درمانی: DMT، آیاهواسکا و کاربردها

هزاران سال است که جوامع بومی آمازون آیاهواسکا، نوعی نوشیدنی گیاهی حاوی DMT، را برای ورود به قلمروهای معنوی و درخواست شفا یا راهنمایی نیاکان استفاده می‌کنند. این سنت، اهمیت تلاقی زیست‌شناسی، فرهنگ و تغییر آگاهی را نشان می‌دهد.

امروزه علم اعصاب در حال بررسی کاربردهای درمانی DMT است. افرادی که تجربه نزدیک به مرگ داشته‌اند، اغلب رهایی پایدار از ترس مرگ را گزارش می‌کنند—تغییری روانی که ممکن است به افراد دچار اضطراب وجودی یا بیماری‌های لاعلاج کمک کند. چون DMT بسیاری از عناصر تجربه نزدیک به مرگ را بازآفرینی می‌کند، می‌تواند (البته با حمایت پزشکی و روانشناختی حرفه‌ای) در درمان رنج‌های عمیق یا سوگ طولانی کاربرد داشته باشد. هم‌اکنون تحقیقات اولیه بالینی درباره نقش آیاهواسکا در درمان اختلالات مربوط به فقدان و سایر مشکلات روانی در جریان است.

جمع‌بندی

مطالعات علمی درباره DMT و تجربه‌های نزدیک به مرگ مرزهای جدیدی برای درک عملکرد آگاهی، ظرفیت‌های متحول‌کننده مغز و آثار روانی حالات تغییرآگاهی گشوده است. گرچه شباهت‌های متعددی میان سفرهای DMT و NDE دیده می‌شود، تفاوت‌های آن‌ها نیز به همان اندازه آموزنده است—زیرا نقش زیست‌شناسی مغز، فرهنگ و روان فردی را در مواجهه با حالات خاص نشان می‌دهد. پیشرفت تحقیقات می‌تواند هم موجب درک بهتر علم و هم منجر به تحول درمان‌های سلامت روان گردد؛ به طوری که پدیده‌هایی که روزگاری افسانه‌ای و رازآلود به نظر می‌رسیدند، امروزه از منظر علمی قابل بررسی و استفاده قرار می‌گیرند.

منبع: theconversation

به دنیای علم خوش اومدی! من فرشاد هستم، کنجکاو برای کشف رازهای جهان و نویسنده مقالات علمی برای آدم‌های کنجکاو مثل خودت!

نظرات

ارسال نظر