7 دقیقه
بازگشت افسانه: اکران بازسازی «سلاح برهنه»
مجموعه طنز پرآوازه «سلاح برهنه» با بازسازی جدید پارامونت بار دیگر با سروصدا به سینماها برگشته است؛ کمدیای که با حفظ یکدستی شوخیهای فیزیکی و لودگی خاص فیلمهای اولیه، برای مخاطبان خاطرهساز شده است. «سلاح برهنه» که به کارگردانی آکیوا شافر و نویسندگی مشترک دن گرگور و داگ ماند ساخته شده، چهارمین فیلم این مجموعه به حساب میآید و همزمان با وفاداری به میراث دیوید زاکر، کارگردان کلاسیک ۱۹۸۸، رنگ و بویی مدرن به خود گرفته است. لیام نیسون در نقش کارآگاه فرانک دربین جایگزین اسطوره سنما، لزلی نیلسن شده و پاملای همیشه درخشان اندرسون هم در کنار او حضور دارد؛ ترکیبی که موجی از هیجان را میان هواداران قدیمی و مشتاقان جدید این ژانر در گیشه ایجاد کرده است.
خلاصه داستان: پیوند نوستالژی و طنز هالیوود مدرن
همانند نسخههای قدیمی، «سلاح برهنه» با هرجومرج کمدی سرشار خود، کارآگاه بیدستوپا فرانک دربین را در مواجهه با توطئهای پیچیده دنبال میکند. این بار نیز داستان با تعقیب و گریزهای پرهیجان و بازیهای لفظی هوشمندانه، لبخند را تا پایان بر لب بینندگان مینشاند. فیلم در هر صحنه موفق میشود یادآورهای گذشته را با شوخیهای امروزی تلفیق کند و همین باعث شده تا هم طرفداران سرسخت و هم دوستداران جدید کمدی را سرگرم نگاه دارد.
بازیگران و عوامل: تقابل چهرههای کمدی و زوجهای غافلگیرکننده
زوج اصلی: لیام نیسون و پاملا اندرسون
جان فیلم در تضاد و شیمی غیرمنتظره بین لیام نیسون و پاملا اندرسون میتپد. طنزپردازی اندرسون در مقابل بازی سرد و بیاحساس نیسون جلوه ویژهای پیدا کرده و این ارتباط نه فقط بر پرده، بلکه در پشت صحنه نیز تأثیرگذار بوده است. داگ ماند اعتراف میکند که ارتباط واقعی و بیتکلف این دو بازیگر، رمز موفقیت کمدی سریع و پرشتاب مجموعه است.
حضورهای خاطرهانگیز و چهرههای آشنا
یکی از جذابیتهای «سلاح برهنه» شناسایی حضور ستارگان دنیای فرهنگ پاپ است. نویسندگان موفق شدهاند ویراد ال یانکوویچ ـ که همواره نماد روحیه شوخطبعی این مجموعه بوده ـ و همچنین پرسکیلا پرسلی را برای حضور کوتاه در فیلم جلب کنند تا پلی بین دوستداران قدیمی و جدید برقرار شود. هرکدام از این حضورها با دقت انتخاب شده تا فیلم، ادای احترامی به گذشته و همزمان جشن تولدی تازه برای مجموعه باشد.
نوشتن طنز برای دوران معاصر
میلیاردرهای شرور و طنز بیزمان
در دنیایی مملو از ابرقهرمانها و داستانهای پرهزینه، «سلاح برهنه» همچنان بر پارودی تمرکز دارد و شخصیت منفیاش شمایلی کنایهآمیز از میلیاردرهای فناوری امروز به شمار میرود. هرچند مخاطبان رنگ و بوی ایلان ماسک را در این کاراکتر میبینند، اما دن گرگور توضیح میدهد که این شخصیت ترکیبی از چند سرمایهدار مطرح است تا طنز فیلم، زمانناپذیر و فراگیر باشد. «طنز باید بیزمان باشد»، گرگور تأکید میکند و هدف گروه نویسندگان را حفظ ماندگاری شوخیها همچون نسخههای اولیه میداند.
پرداخت موضوعات جنجالی با طعنه و لبخند
نویسندگان از پرداخت مباحث روز و بحثبرانگیز ابایی ندارند. در مورد شوخی بحثبرانگیز معروف (R-word)، آنان به این نکته اشاره میکنند که موضوع این اصطلاح سالهاست در فرهنگ عامه مطرح است و با اشاره به سابقه آن، از قطعهای در آثار گروه Black Eyed Peas تا تغییر معیارهای هالیوود، تلاش دارند مخاطب را به تفکر وادارند، بیآنکه خنده را فراموش کنند. ترکیب نوستالژی، شوخطبعی بیپرده و آگاهی فرهنگی فیلم را هم تازه و هم آشنا کرده است.
اشاره به میراث او.جی سیمپسون
یکی از مشکلات اساسی فیلم جدید نحوه پرداخت به حضور او.جی سیمپسون، بازیگر نقش نوردبرگ در سری اولیه بود. از همان ابتدا تیم سازنده به حساسیت موضوع واقف بود. در نهایت آنها تصمیم گرفتند با اشاراتی گذرا اما خلاقانه به این شخصیت بپردازند؛ روشی که هم احترام به تاریخ مجموعه است و هم مخاطب آگاه امروز را دستکم نمیگیرد.
پشت صحنه تولید: جادوی کمدی چگونه ساخته شد؟
لبریز از ارجاعات و شوخیهای تصویری
فیلم برای عاشقان تروفیای سینمایی و شوخیهای لودگی، گنجینهای واقعی است. سازندگان برای هر صحنه نسخههای متفاوتی از شوخیها آماده داشتند و ارجاعات تصویری و بازگشت به شوخیهای قدیم (بهخصوص در تیتراژ پایانی) را در فیلم گنجاندهاند. حتی زمانی ایدهٔ اجرای زنده موسیقی توسط ویراد ال، برای صحنه مهمانی شخصیت منفی مطرح شد. از آژیر معروف تا بازگشت تم اصلی، هر جزئیاتی برای ایجاد حس نوستالژی لذتبخش طراحی شده است.
ایدههای بیپایان برای ادامه راه
اگر خنده رمز بقای یک مجموعه سینمایی باشد، تیم خلاق فیلم انگیزهای جدی برای تداوم راه دارند. گرگور و ماند طرحهای جدیدشان را دم دست یادداشت میکنند و شافر نیز مشتاق ادامه کار است. با توجه به کوتاه و پرریتم بودن فیلم جدید (۸۵ دقیقه)، شوخیهای زیادی هنوز استفاده نشده باقی مانده، تا پتانسیل ساخت قسمت پنجم نیز فراهم بماند.
واکنش منتقدان و تماشاگران
پاسخها از سوی منتقدان و بینندگان فوقالعاده مثبت بوده است. فروش بالای گیشه هم با اتکای به اشتیاق تماشاگران نسبت به ترکیب شوخیهای کلاسیک و نگاه امروزین، تقویت شده است. شبکههای اجتماعی پر از بحث در مورد شیمی بینظیر نیسون و اندرسون، چه درون فیلم و چه بیرون آن و همچنین سبک ظریف فیلم در مواجهه با موضوعات بحثبرانگیز است. «سلاح برهنه» نشان میدهد که طنز تیز و بیادبانه همچنان جایگاه ویژهای روی پرده نقرهای دارد.
نگاه شخصی: چرا «سلاح برهنه» امروز موفق است؟
در زمانی که بازار سینما غرق بازسازیها شده، «سلاح برهنه» با امتناع از تکرار صرف گذشته، متمایز ظاهر شده است. گرگور و ماند همان روحیه بازیگوشی تغییردهنده قواعد را ـ که پیشتر در انیمیشن «چیپ و دیل: امدادگران» نیز نشان داده بودند ـ وارد تکتک شوخیها و پیچشهای داستانی کردهاند. «حتما باید غبار به پا کرد تا ارزش خلق داشته باشد»، گرگور بیان میکند و بر اهمیت ایجاد شگفتی، نه فقط ادای احترام، پای میفشارد. نتیجه، فیلمی سرزنده و ضروری است؛ اثری که به شکلی غیرمنتظره با زمانه خودش ارتباط برقرار کرده است.
لحظات به یادماندنی: نبرد نهایی
یکی از شوخیهایی که به مذاق نویسندگان و بینندگان همیشه خوش آمده، سکانس مبارزه پایانی بین لیام نیسون و دنی هیوستون است. طبق سنت «سلاح برهنه»، جدیترین زمینهسازی با مشت اول بیاثر نیسون و جمله فوقالعاده بامزه «شکمم درد گرفت» ناگهان به طنز ناب تبدیل میشود. این صحنه نمونه کاملی از برهم زدن کلیشههای اکشن سینما با شوخیهای بیپروا و کودکانه است و فارغ از تعداد دفعاتی که نویسندگان آن را بازبینی کنند، همیشه خندهآور میماند.
نتیجهگیری: چرا «سلاح برهنه» باید در فهرست علاقهمندان کمدی باشد؟
با بازیگران بینقص، حضورهای ویژه، فیلمنامهای تیز و قلبی سرشار از شوخی و بیپروایی، «سلاح برهنه» فراتر از یک دنباله شایسته است؛ الگویی روشن برای بازسازی یک مجموعه کمدی محبوب. گرگور، ماند و شافر با درهمآمیختن عناصر کلاسیک، اشارههای معاصر و رویکردی بیباک به هجو، فیلمی ساختهاند که ضمن احترام به ریشهها، مسیر ویژه و خندهدار خودش را باز میکند. فرقی نمیکند هوادار قدیمی باشید یا تازهوارد به دنیای پارودی سینمایی؛ نسخه جدید «سلاح برهنه» تماشایی اجباری برای هر دوستدار فیلم، شادی و قدرت جاودانه طنز است.
منبع: hollywoodreporter
.avif)
نظرات