7 دقیقه
گسترش طول عمر انسان: اوجگیری جمعیت صدسالهها
در چند دهه اخیر، موضوع طول عمر انسان توجه گستردهای را در میان پژوهشگران و عموم مردم به خود جلب کرده است. امری که زمانی نادر محسوب میشد—یعنی رسیدن به صد سالگی یا بیشتر—اکنون به پدیدهای رایجتر تبدیل شده و صدسالهها سریعترین رشد جمعیتی را در دنیا دارند. طبق دادههای جمعیتی، شمار افرادی که به این سن میرسند، از دهه ۱۹۷۰ تقریبا هر ده سال دو برابر شده و این تحول، نگرش ما را نسبت به سن امید به زندگی و سلامت در جوامع سالمند دگرگون کرده است.
پویایی شناخت رازهای طول عمر استثنایی ریشه در هزاران سال تحقیق فلسفی و پزشکی دارد که به متفکرانی همچون افلاطون و ارسطو بازمیگردد. امروزه علم طول عمر پیوندی میان ژنتیک، عوامل محیطی، شاخصهای زیستی و سبک زندگی برقرار کرده است تا دریابد چرا برخی افراد نهفقط بیشتر عمر میکنند، بلکه این طول عمر را با کیفیت بهتر سلامت میگذرانند.
شاخصهای زیستی و علم پیری: مطالعه GeroScience
یکی از مطالعات نوآورانه که به تازگی در نشریه GeroScience به چاپ رسیده، درک ما از فرایندهای مولکولی طول عمر را به سطح بالاتری برده است. پژوهشگران با بهرهبرداری از بزرگترین مجموعه دادههای موجود، شاخصهای زیستی خون بیش از ۴۴ هزار فرد بزرگسال در سوئد را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. شرکتکنندگان، که سنشان بین ۶۴ تا ۹۹ سال بود، تا ۳۵ سال از طریق ثبتیهای سلامت سوئد پیگیری شدند. در این گروه جمعیتی معروف به «کوهورت Amoris»، تعداد ۱۲۲۴ نفر به صد سالگی دست یافتند که ۸۵ درصد آنان را زنان تشکیل میدادند.

شاخص زیستی چیست و چرا اهمیت دارد؟
شاخصهای زیستی معیارهای قابل اندازهگیری فیزیولوژیکی هستند که بهطور معمول برای سنجش روند پیری جسم، خطر بیماری یا وضعیت کلی سلامت به کار میروند. در این تحقیق، دانشمندان بر دوازده شاخص زیستی مشتق از خون تمرکز کردند که با التهاب، متابولیسم، عملکرد کبد و کلیه، سوءتغذیه و کمخونی در ارتباطاند. این شاخصها شامل اسید اوریک (در ارتباط با التهاب)، گلوکز و کلسترول (سوخت و ساز)، کراتینین (عملکرد کلیه) و چندین آنزیم کبدی همچون آلانین آمینوترانسفراز (Alat) و گاما-گلوتامیل ترانسفراز (GGT) میشود. همچنین آلبومین و ظرفیت کل باند کردن آهن (TIBC) برای شناخت بهتر وضعیت تغذیه و خونسازی سنجیده شد.
یافتههای کلیدی: چه چیزی صدسالهها را متمایز میکند؟
نتایج تحلیلهای صورت گرفته نشاندهنده تفاوتهایی هرچند ظریف ولی قابل توجه میان کسانی است که به صد سالگی رسیدهاند و آنهایی که عمرشان کمتر بوده است. بهطور خاص، افرادی که به صد سالگی دست یافتند، از دهه ۶۰ زندگیشان به بعد معمولا سطح پایینتری از گلوکز، کراتینین و اسید اوریک را حفظ کردند. چنین مقادیری نمایانگر سلامت بهتر سوخت و ساز، کلیه و سطح پایینتر التهاب است که خود با کاهش خطر بیماریهای مزمن و افت مرتبط با سن گره خوردهاند.
گرچه میانگین مقادیر شاخصهای زیستی در صدسالهها به طرز چشمگیری از غیرصدسالهها بالاتر نبود، اما دیده شد که وضعیتهای مرزی و افراطی در بین طولانیعمرترین افراد بسیار نادر است. مثلا، تعداد بسیار کمی از صدسالهها در جوانی خود گلوکزی بالاتر از ۶٫۵ میلیمول بر لیتر یا کراتینینی بیشتر از ۱۲۵ میکرومول بر لیتر داشتند؛ یعنی آستانههایی که با ریسک دیابت نوع ۲ و افت عملکرد کلیوی مرتبط است.
فراتر از محدودههای معمول بالینی
جالب است بدانید که هم در گروه صدسالهها و هم دیگران، میزان شاخصها عموماً خارج از حدود مراجع بالینی متداول (که برای جمعیتهای جوان و سالم تعیین شدهاند) مشاهده شد. این موضوع بر این نکته تأکید دارد که «پیری طبیعی» میتواند تعادل فیزیولوژیکی بدن را جابجا کند و نیاز به تفسیر مبتنی بر بافت سنی افراد در خصوص دادههای شاخصهای زیستی را نشان میدهد.
زمانی که پژوهشگران برای سن، جنسیت و بار بیماری تعدیل آماری انجام دادند، دریافتند که ۱۰ مورد از ۱۲ شاخص زیستی به طور مستقل با احتمال دستیابی به صدسالگی در ارتباطاند. سطوح پایین کلسترول و آهن و همچنین میزان بالای گلوکز، کراتینین، اسید اوریک و برخی آنزیمهای کبدی با کاهش شانس طول عمر همراه بود. اثر اسید اوریک بهویژه چشمگیر بود: افرادی که کمترین میزان را داشتند ۴ درصد احتمال داشتند به صدسالگی برسند، در حالی که از افراد با بالاترین سطح اسید اوریک فقط ۱.۵ درصد به این سن رسیدند.

وراثت، سبک زندگی و رموز پیری سالم
یافتههای این پژوهش، نشاندهنده رابطهای پیچیده میان سلامت متابولیک، تغذیه و بقا در بلندمدت است، اما نسخه واحدی برای طول عمر ارائه نمیکنند. این مطالعه هیچیک از ژنها یا سبک زندگی را به تنهایی عامل اصلی الگوهای مناسب شاخصهای زیستی ندانسته است. با این حال این پیوندها حاکی از آنند که تغذیه سالم، پرهیز از مصرف زیاد الکل و حفظ تعادل ارزشهای کلیوی و کبدی میتواند در افزایش شانس رسیدن به طول عمر استثنایی مؤثر باشد.
مدیریت این معیارها به کمک معاینات پزشکی منظم، روشی قابل اجرا برای دستیابی به پیری سالم به شمار میآید. به گفته نویسندگان مقاله، هرچند احتمالات هم نقشی در طول عمر فوقالعاده بازی میکند، شناسایی الگوهای مطلوب شاخصهای زیستی دههها پیش از مرگ، موید تأثیر همزمان ژنتیک و سبک زندگی قابل تغییر است.
پیامدهای گستردهتر و افقهای آینده
با پیشرفت تحقیقات طول عمر، امکان پایش و تحلیل شاخصهای زیستی خون بهزودی میتواند مسیر مداخلات فردمحور برای ترویج پیری سالم و به تأخیر انداختن بیماریهای وابسته به سن را فراهم آورد. پژوهشهای جاری که ژنومیکس، پروتئومیکس و دادههای سلامت از جمعیتهای متنوع را در هم میآمیزند، امید میدهد که تصور ما از زیستشناسی پیری دقیقتر شود. این تلاشها میتواند روزی به کشف اقدامات پیشگیرانه یا درمانهای نو منجر شده و هم سالهای عمر و هم کیفیت آن را برای نسلهای آینده بهبود بخشد.
جمعبندی
طول عمر استثنایی دیگر به رخدادی جداافتاده محدود نیست و علم اکنون الگوهای فیزیولوژیک ظریف اما معناداری را که پشتپرده یک قرن زندگی نهفته است، پیش رویمان قرار داده است. پایینتر بودن ریسک افزایش گلوکز، کراتینین و اسید اوریک که نشانه سلامت سوخت و ساز، کلیه و سیستم ایمنی کارآمدتر است، در میان صدسالهها بسیار رایج است. اگرچه برخی عوامل دخیل در عمر طولانی همچنان تحت تاثیر شانس هستند، علم نوظهور تأکید دارد که با پایش منظم شاخصهای زیستی و اتخاذ عادات سلامتمحور، میتوان امید سایه به این گروه جمعیتی رو به رشد داشت. با گشودهشدن روزافزون ابهامها، راهبردهای نوین سلامت عمومی و فردی برای دستیابی به پیری سالم برجستهتر خواهند شد.
منبع: theconversation
.avif)
نظرات