نظریه تلاقی: پیوند دو جهان نمادین کیانو ریوز

نظریه تلاقی: پیوند دو جهان نمادین کیانو ریوز

۱۴۰۴-۰۵-۱۵
0 نظرات کیان جلیلی

6 دقیقه

نظریه تلاقی: ارتباط دو جهان برجسته کیانو ریوز

آیا امکان دارد ماجراهای هیجان‌انگیز جان ویک در اصل در دنیای مجازی ماتریکس رخ دهند؟ در نگاه اول به نظر می‌رسد این دو سری فیلم مسیرهای کاملاً متفاوتی در دنیای سینما دارند؛ یکی روایتی نوآر و پر ضرب‌آهنگ از جهان بی‌رحم آدمکش‌ها و دیگری روایتی نوآورانه از مبارزه بشر با ماشین‌های هوشمند. با این حال، نظریه‌ای فراگیر در میان هواداران شکل گرفته که باور دارد این دو جهان با بازی کیانو ریوز بیش از آنکه تصور شود به هم پیوند خورده‌اند.

خلاصه داستان‌ها: بازنگری در جان ویک و ماتریکس

جان ویک: انتقام‌جوی بی‌امان

شروع حضور جان ویک در سینما به سال ۲۰۱۴ باز می‌گردد؛ جایی که با آدمکشی افسانه‌ای مواجه می‌شویم که پس از کشته شدن سگ محبوبش دست به انتقامی بی‌رحمانه می‌زند. در چهار فیلم موفق این مجموعه، ویک سفری پر از خشونت را علیه همتایان قاتل، باندهای زیرزمینی و سازمان‌های مخفی تجربه می‌کند و جایگاهی برای خود میان بهترین آثار اکشن عصر حاضر می‌سازد.

ماتریکس: واقعیت یا شبیه‌سازی؟

از زمان اکران در سال ۱۹۹۹، ماتریکس با سبک بصری پیشگامانه و طرح پرسش‌های فلسفی درباره واقعیت، اختیار و هوش مصنوعی طرفداران بسیاری را به خود جذب کرد. محوریت داستان با نیو (با بازی کیانو ریوز) است؛ یک هکر کامپیوتر که کشف می‌کند در شبیه‌سازی مجازی پیشرفته‌ای که ماشین‌ها آن را کنترل می‌کنند، زندگی می‌کند.

بررسی نظریه: سرنخ‌های پیوند دهنده دو دنیا

بر اساس نظریه‌ای که در ردیت محبوب شده، جزئیات ظریفی هست که حکایت از آن دارند داستان جان ویک شاید واقعاً در دل شبیه‌سازی گسترده ماتریکس رخ می‌دهد. یکی از قوی‌ترین استدلال‌ها به بازگویی جمله مشهور «من اسلحه می‌خواهم. خیلی زیاد» در فیلم «جان ویک: بخش سوم – پارابلوم» بازمی‌گردد؛ عبارتی که پیش‌تر به نماد شخصیت نیو بدل شده بود. عده‌ای از هواداران این را نه فقط ادای دین به فیلم‌های قبلی ریوز، بلکه نشانه‌ای از ارتباط عمیق‌تر این دو شخصیت می‌دانند.

ادامه نظریه می‌گوید که پس از وقایع «انقلاب‌های ماتریکس» و مرگ فرضی نیو، ذهن او بار دیگر بوت شده و این بار در شبیه‌سازی‌ای با حضور آدمکش‌ها و قراردادهای مرگبار ظهور پیدا کرده است. همین می‌تواند تاب‌آوری خارق‌العاده و قابلیت بقا در برابر شرایط غیرممکن و مهارت‌های غیرقابل باور جان ویک را توضیح دهد؛ گویی قوانین فیزیک برای او معنایی ندارند.

خاطرات نیمه‌آگاه و چهره‌های آشنا

اگر جان ویک در واقع تجسمی دیگر از نیو باشد، خاطرات پراکنده‌اش می‌تواند دلیل آشنایی او با برخی نشانه‌ها و رؤیاهای تکرارشونده از فقدان و نبرد را توضیح دهد. همچنین بازی لارنس فیشبرن در نقش پادشاه بوری – پس از ایفای نقش مورفئوس در ماتریکس – لایه‌ای مضاعف بر نظریه تلاقی می‌افزاید و مرزهای میان این دو دنیای سینمایی را کمرنگ‌تر می‌کند.

ماتریکس رستاخیزها: آتشی تازه بر این نظریه

انتشار فیلم «ماتریکس: رستاخیزها» در سال ۲۰۲۱ سوژه جدیدی برای این نظریه به شمار می‌آید. در این فیلم، یک چرخه دیگر از اتصال نیو به شبیه‌سازی به تصویر کشیده می‌شود؛ این بار به عنوان «توماس اندرسون» و توسعه‌دهنده بازی، که گذشته‌اش را فراموش کرده است. تلاش ماشین‌ها برای بازنویسی حافظه و محیط اطراف نیو شباهت فراوانی به ایده تولد دوباره نیو در قالب جان ویک دارد؛ با یک زندگی سراسر انتقام به‌جای آزادی.

نکته جالب توجه در چهره ریوز در این فیلم است: با موهای بلند و ریش که ظاهری کاملاً شبیه جان ویک ایجاد کرده، شباهت بصری این دو شخصیت بیش از پیش به هم نزدیک شده و این ارتباط را عمق بخشیده است.

نگاهی به عوامل و ستارگان: کیانو ریوز و پیوندهای کلیدی

توانایی کیانو ریوز در ارائه دو نمایش متفاوت و باورپذیر از شخصیت‌های نیو و جان ویک، نقش مهمی در جذب نسل‌های مختلف داشته است. کارگردان جان ویک، «چاد استاهلسکی»، که سابقاً به عنوان هماهنگ‌کننده بدلکاری در ماتریکس فعالیت داشت، اکنون با دقت فراوان همان روحیه اکشن و جزئیات دنیاسازی آثار واچوفسکی را در جان ویک جاری ساخته است.

حضور لارنس فیشبرن در هر دو سری نیز، از نگاه هواداران، تصادفی نیست و عناصر مشترک بازیگری، سبک بصری و درونمایه‌های تکرارشونده این جهان‌ها را برای بررسی بیشتر منتقدان و علاقمندان جذاب‌تر می‌کند.

یادداشت‌های تولید و واکنش منتقدان

کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان جان ویک بارها به تاثیرپذیری‌شان از ماتریکس اشاره کرده‌اند؛ چه در حرکات دوربین، چه صحنه‌های نبردی با الهام از فیزیک بی‌وزن ماتریکس. منتقدان نه تنها جان ویک را به خاطر فراتر بردن حد و مرز ژانر اکشن سرفراز دانسته‌اند، بلکه ماتریکس را نیز به سبب عمق فلسفی و آثار بصری بینامانش گرامی می‌دارند.

تماشاگران و نویسندگان با اشاره به رفرنس‌ها و ایما و اشاره‌های آشکار و پنهان، فضای گسترده‌ای برای گمانه‌زنی و نظریه‌پردازی درباره ارتباط این دو جهان ایجاد کرده‌اند که همچنان میراث ریوز را به عنوان چهره‌ای بااستعداد در سینمای اکشن تثبیت می‌کند.

دیدگاه‌های شخصی: لذت نظریه‌پردازی سینمایی

آیا نیو و جان ویک در واقع یک شخصیت‌اند که در سطوح مختلف یک شبیه‌سازی بی‌پایان گیر افتاده‌اند؟ جذابیت این نظریه در ابهام آن است. خود ماتریکس با سوالات درباره مرزهای واقعیت و خیال بازی می‌کند و دستاوردهای خارق‌العاده جان ویک نیز به آسانی می‌تواند نشانه‌ای از یک دنیای ساختگی و قواعد خم‌شونده باشد.

هرچند بعید است این ارتباط رسماً تایید یا رسمی شود، رمزگشایی از سرنخ‌ها، بررسی بازیگری‌ها و دنبال کردن تم‌ها راهی تازه و مفرح برای تجربه دوباره هر دو مجموعه به‌حساب می‌آید. این امکانات بی‌پایان، خلاقیت جامعه جهانی فیلم و تاثیر ماندگار این آثار را نمایان می‌سازد.

جمع‌بندی: برخورد جهان‌های سینمایی

چه از علاقه‌مندان ژانر علمی-تخیلی باشید و چه از دوستداران اکشن نفس‌گیر، تحلیل نظریه‌هایی مانند ارتباط میان جان ویک و ماتریکس بخشی از جذابیت سینماست. هر دو مجموعه مرزها را در داستان‌سرایی جابجا می‌کنند و نگاه مختص به خود را ارائه می‌دهند، اما زمانی که به دنبال پیوندهای مخفی می‌گردید، ماجرا بیش از آنچه قبلاً تصور می‌شد عمق پیدا می‌کند. برای هواداران کیانو ریوز و عاشقان سینما، این پرسش همچنان وسوسه‌برانگیز است: آیا جان ویک واقعاً یکی دیگر از شبیه‌سازی‌هاست؟

منبع: screenrant

سلام! من کیانم، منتقد فیلم، گیمر و کسی که از تماشای یه سریال خوب لذت می‌بره. اینجا براتون از بهترین فیلم‌ها، سریال‌ها و بازی‌های روز دنیا می‌نویسم.

نظرات

ارسال نظر