5 دقیقه
وقتی دنیاها نزدیک بود برخورد کنند: یک لحظه فراموششده از ۱۹۴۸
سالها پیش از دوران عظیم CGI، جهانهای استریمینگ و کراساوور استودیویی، در تاریخ سینما لحظه کنجکاوی وجود داشت که سوپرمن با تهدیدی با تم عنکبوتی روبهرو شد؛ چیزی که امروز میتوان آن را نوعی پیشدرآمد برای کراساور ابرقهرمانی دانست. فیلم سریالی سوپرمنِ ۱۹۴۸ — با بازی کرک آلن در نقش مرد فولادی و کارول فورمن در نقش شرورِ معروف به اسپایدر لیدی — صحنهای را به تصویر کشید که اگر فقط از منظر بصری نگاه کنیم، نزدیکترین تجربهای بود که مخاطبان تقریباً هشت دهه پیش به نبرد سوپرمن و مرد عنکبوتی داشتند.
این سریال ۱۹۴۸ در واقع چه بود
سریالها بخشهایی اپیزودیک از فیلم بودند که در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ بسیار محبوب بودند. هدف سریال سوپرمن آوردن جلوههای کمیک استریپ به پرده سینما در قالب فصلهای کوتاه و کلیفهنگرها بود. موتیف اسپایدر لیدی بر تار الکتریکی و لباس ملکهجرم متکی بود نه قدرتهای آرکنئید — ابزار واقعی او دستگاهها و کریپتونایت بودند، که نشان میدهد سینمای ابرقهرمانیِ اولیه چگونه ایدههای کمیک را در محدودیتهای فناوری و بودجه بازتفسیر میکرد.
پشت صحنه: ترفندها، انیمیشن و جلوههای عملی
جلوههای ویژه در آن زمان ساده بودند. سکانسهای پرواز اغلب یا انیمیشنی بودند یا با پروجکشن عقب و سازوکارهای عملی ساخته میشدند؛ خبری از CGI مدرن نبود تا باورپذیری را ایجاد کند. با این حال، ابتکار سریال اهمیت داشت: این اثر ثابت کرد که شخصیتهای کمیک میتوانند بلیت بفروشند و الهامبخش فیلمهای ابرقهرمانی بعدی شدند. انتخابهای تولید — پسزمینههای نقاشیشده، فریمهای پروازِ انیمیشنی و روایت سریالی — روی رویکرد استودیوها نسبت به قهرمانان پرده بزرگ تأثیر گذاشتند.
چرا این موضوع شبیه یک کراساوور بهنظر میرسد
نشانههای بصری اسپایدر لیدی — نقاب، تلههای تار عنکبوتی — یادآور آن چیزی است که امروزه از گالری شروران مرد عنکبوتی در ذهن داریم، اگرچه او یک شرور متعلق به دوران DC است. این همنوایی بصری دلیل است که برخی طرفداران و تاریخنگاران، دنیای موازیای را تصور میکنند که در آن فصلهای آن سریال در واقع یک نبرد بین سوپرمن و مرد عنکبوتی بودهاند. ایدهٔ رویارویی میان فرنچایزها به اشتهای فرهنگی برای داستانهای «اگر چه میشد...» پاسخ میدهد، همانگونه که کراساوورهای استودیویی دیگر مانند Freddy vs. Jason یا بحثهای داغ پیرامون اقتباسهای Civil War مارول به چشم میخورد.

مقایسهها و مسیر طولانی تا کراساوورهای مدرن
مقایسهٔ خلاقیت محدودِ سریال ۱۹۴۸ با سینمای ابرقهرمانی مدرن ارزشمند است. فیلمهایی مثل Spider-Man: No Way Home یا مجموعهٔ انتقامجویان بر روایتهای پیوسته و جلوههای بصری سطح بالا متکیاند، در حالی که سریال سوپرمن باید روی کشمکش اپیزودیک و ابزارهای دستساز حساب میکرد. حتی پروژههای نیمهتمام — برای مثال، صحنهٔ با تم عنکبوت که گفته میشد برای فیلم سوپرمنِ نساختهٔ نیکلاس کیج در نظر گرفته شده بود و در The Flash نمایان شد — نشان میدهد که استودیوها مدتها پیش از رواج جهانهای سینمایی به بازی با ترکیب ژانرها و موجودات میپرداختند.
زمینهٔ صنعتی: چرا کراساوور بیناستودیویی نادر است
کراساوورها مثل رویارویی واقعی DC/Marvel با موانع حقوقی، برندینگ و مالی مواجهاند. MCU و DCU تحت استودیوها و استراتژیهای متفاوتی کار میکنند و مکانیکهای کسبوکار که اجازه میدهد یک جهان مشترک در درون یک استودیو شکل بگیرد، بهراحتی در سطح شرکتی فراتر از آن قابل توسعه نیستند. به همین دلیل، با وجود اشتیاق طرفداران، فیلم رسمی سوپرمن در برابر مرد عنکبوتی هنوز بیشتر در حد خیال است تا واقعیت.
«سریال ۱۹۴۸ یک شیء تاریخی جذاب است: این یک کراساوور به معنای مدرن نیست، اما نشان میدهد که تخیل سینمایی چگونه موتیفها را در طول دههها بازکاربرد میکند»، الِنا موروزُوا، تاریخنگار سینما میگوید. «آن فصلهای ابتدایی به فیلمسازان آموختند چگونه بدون جلوههای بصری امروزی یک قهرمان را روی پرده بفروشند و زمینهٔ آزمایشهای داستانگویی مشترک را که امروز در پخش و فرنچایزها میبینیم، فراهم آوردند.»
واکنش طرفداران، میراث و تأثیر فرهنگی
طرفداران در فرومها و شبکههای اجتماعی دوست دارند نقطهها را به هم وصل کنند — اسپایدر لیدی الهامبخش پوششهای همسان (کازپلی)، هنرهای ریمیکس و رشتههای حدسی بوده که نبردهای بیناستودیویی را تصور میکنند. منتقدان اما این سریال را هم دوستداشتنی و هم خام میدانند: تاریخی است تا یک پیروزی هنری. با این حال، موفقیت تجاریاش به نرمالسازی اقتباسهای کتابهای کمیک کمک کرد و راهی برای بازآفرینی مکرر نمادهایی مثل سوپرمن در سینما و تلویزیون گشود.
جمعبندی: چرا سریال ۱۹۴۸ هنوز اهمیت دارد
سریال سوپرمنِ ۱۹۴۸ شاید یک نبرد رسمی بین سوپرمن و مرد عنکبوتی ارائه نکرد، اما الگوی ابتداییِ ترجمهٔ عظمت کتابهای کمیک به تصاویر متحرک را عرضه کرد. این اثر یادآور است که تبادل ایدهها — موتیفهای لباس، آرکتایپهای شرور، تعلیق سریالی — همیشه بخشی از سینمای ابرقهرمانی بوده است. چه مارول و چه دیسی روزی قهرمانان اصلیشان را روی یک پوستر قرار دهند یا نه، آن سریال همچنان جدّی خلاق برای روایتهای ابرقهرمانی مدرن است: مبتکر، پرمنابع و رهایشناپذیرانه سینمایی.
منبع: screenrant
.avif)
نظرات