6 دقیقه
پیری نامتوازن: مطالعه ژنتیکی جدید صدها ژن ریسک را نقشهبرداری میکند
دانشمندان بیش از ۴۰۰ ژن مرتبط با اشکال مختلف پیری ناسالم را کشف کردهاند که توضیح میدهد چرا برخی افراد تا دهه نود زندگی سالم و فعال باقی میمانند در حالی که دیگران دههها زودتر دچار مشکل میشوند. اعتبار: Shutterstock
افراد با نرخهای بسیار متفاوتی پیر میشوند: برخی تا سنین بالا از نظر جسمانی و شناختی توانمند میمانند، در حالی که دیگران زودتر دچار دیابت، زوال عقل، از دست دادن توان حرکتی یا بهبودی طولانی از بیماری میشوند. یک مطالعه بینالمللی جدید به سرپرستی دانشگاه کلرادو بولدر و منتشرشده در Nature Genetics بیش از ۴۰۰ ژن مرتبط با تسریع پیری زیستی و ناتوانی را شناسایی میکند و نشان میدهد مجموعههای ژنی متفاوت به زیرنوعهای متمایزی از پیری ناسالم مرتبطاند.
طرح مطالعه و پیشزمینه علمی
تیم پژوهشی از رویکرد مطالعه همبستگی سراسر ژنوم (GWAS) استفاده کرد و واریانتهای DNA را در صدها هزار شرکتکننده از UK Biobank و مجموعهدادههای عمومی دیگر اسکن نمود. به جای اینکه پیری را بهعنوان یک نقطه پایان واحد در نظر بگیرند، پژوهشگران از شاخص ناتوانی بالینی ۳۰ موردی که معمولاً توسط پزشکان استفاده میشود شروع کردند. این شاخص معیارهایی مانند سرعت راهرفتن، قدرت گرفتن، تعداد بیماریهای تشخیصدادهشده و مشارکت اجتماعی را تجمیع میکند تا کاهش فیزیولوژیک چندسیستمی را کمّیسازی نماید.
یکی از محدودیتهای شاخص ناتوانی سنتی این است که دو نفر با نمره کلی یکسان میتوانند مشکلات زمینهای بسیار متفاوتی داشته باشند: برای مثال، ممکن است فردی از نظر جسمانی دچار محدودیت باشد اما از نظر شناختی تیزهوش بماند، در حالی که دیگری حرکت خوبی داشته اما دچار اختلال حافظه باشد. برای پرداختن به این ناهمگنی، تیم شاخص ناتوانی را به هفت زیرنوع تفکیک کرد و آنالیزهای همبستگی ژنتیکی را مقابل ۳۰ قلم شاخص اجرا نمود تا ژنهایی را که بهطور ویژه با هر زیرنوع مرتبطاند شناسایی کند.
کشفهای کلیدی و زیرنوعهای بیولوژیک
این مطالعه ۴۰۸ ژن مرتبط با پیری تسریعی و ناتوانی را کشف کرد — افزایشی قابلتوجه نسبت به تقریبا ۳۷ ژن گزارششده قبلی. مهمتر اینکه ژنها در گروههایی با معنا و کاربرد بیولوژیک قرار گرفتند که به زیرنوعهایی مانند «اختلال شناختی»، «محدودیت حرکتی یا ناتوانی»، «مشکلات متابولیک»، «چند بیماری مزمن»، «سبک زندگی ناسالم» و «حمایت اجتماعی محدود» منطبق میشوند. این الگوها از فرضیه ژروساینس پشتیبانی میکنند: مداخله در بیولوژی پیری ممکن است برای پیشگیری همزمان از چند بیماری مرتبط با سن لازم باشد.

ژنها و مکانیسمهای قابل توجه
برخی ژنها ارتباط قویای با زیرنوعهای مشخص نشان میدهند. برای مثال، ژن SP1 — که در تنظیم ایمنی نقش دارد و قبلاً با بیماری آلزایمر مرتبط شده بود — ارتباط قویای با زیرنوع کلی «اختلال شناختی» نشان داد. در مقابل، FTO، ژنی که بهطور تاریخی با چاقی و صفات متابولیک مرتبط بوده، بهنظر میرسد اساس چندین دسته مرتبط با سلامت متابولیک و چندبیماری است. این یافتهها پیشنهاد میکنند مسیرهای مولکولی متفاوتی در زوال شناختی در مقابل ناتوانی متابولیک یا جسمانی نقش دارند.
اندرو گرتزینگر، نویسنده ارشد (دانشگاه کلرادو بولدر)، اظهار داشت که پژوهش «نه تنها زیرفاکتورهای پیری مختل را شناسایی میکند بلکه نشان میدهد که زیستشناسی بسیار متفاوتی پشت هر یک وجود دارد.» ایزابل فوت، نویسنده اول، تأکید کرد که درک زیستشناسی زیربنایی ضروری است اگر پژوهشگران بخواهند درمانهایی توسعه دهند که پیری زیستی تسریعی را کند یا معکوس کنند.
پیامدهای بالینی و چشمانداز آینده
یکی از توصیههای فوری نویسندگان این است که ارزیابیهای بالینی ناتوانی بازبینی شود تا زیرنوعهای شناساییشده را در بر گیرد. اگر یک بیمار بهعنوان ناتوان شناختی تشخیص داده شود، پزشکان میتوانند اولویت را به راهبردهای پیشگیری از زوال عقل اختصاص دهند؛ اگر ناتوانی متابولیک باشد، اقدامات پیشگیرانه میتوانند بر دیابت و خطر قلبیعروقی متمرکز شوند. این مطالعه همچنین به سودمندی نمرههای پلیژنتیک اشاره دارد که میتوانند پیشآگهی تمایل فرد به زیرنوعهای خاص پیری را پیشبینی کنند و مراقبت پیشگیرانه شخصیشده را زودتر امکانپذیر سازند.
علیرغم این پیشرفتها، پژوهش به قرصی «ضدپیری» واحد اشاره نمیکند. ساختار ژنتیکی نشان میدهد مسیرهای متعددی در شکلگیری انواع مختلف ناتوانی نقش دارند، بنابراین درمانها ممکن است نیاز به هدفگیری گروههایی از شرایط داشته باشند (برای مثال، یک بسته درمانی برای پیری متابولیک در مقابل دیگری برای پیری شناختی). همانطور که گرتزینگر اشاره میکند، ممکن است نیازی به صدها داروی سفارشی نباشد — اما مجموعهای کوچک از مداخلات هدفمند میتواند بسیاری از بیماریهای مرتبط با سن را پوشش دهد.
بینش کارشناسان
دکتر مایا پاتل، پژوهشگر ژروساینس و اپیدمیولوژیست بالینی (کارشناس ساختگی برای توضیح)، میگوید: «این مطالعه گامی بزرگ در جهت پزشکی سالمندی دقیق است. با پیوند ژنهای مشخص به الگوهای بالینی قابلشناسایی ناتوانی، میتوانیم از توصیههای یکقالب برای همه به پیشگیری هدفمند حرکت کنیم. همچنین نیاز به آزمایشهای بالینی طولی که شرکتکنندگان را بر اساس ریسک ژنتیکی و زیرنوع ناتوانی طبقهبندی میکنند تا بررسی شود آیا مداخلات شخصیشده نرخ نزول را کند میکنند را روشن میسازد.»
محدودیتهای پژوهش و گامهای بعدی
محدودیتهای کلیدی شامل ماهیت مشاهداتی GWAS (که همبستگیها را شناسایی میکند، نه علیت)، سوگیری اجدادی در بسیاری از بیوبانکهای بزرگ، و نیاز به ترجمه سیگنالهای سطح ژن به اهداف مولکولی قابل اقدام است. گامهای بعدی شامل مطالعات عملکردی برای نقشهبرداری مسیرهای علّی، توسعه نمرههای پلیژنتیک قابلاعتماد در میان اقوام مختلف، و آزمایشهای بالینی برای سنجش مداخلات اختصاصی هر زیرنوع — از استراتژیهای سبک زندگی و دارویی تا درمانهای ایمنیتنظیمکننده یا متابولیک — خواهد بود.
نتیجهگیری
این GWAS شاخص نقشه ژنتیکی پیری ناسالم را به بیش از ۴۰۰ ژن گسترش میدهد و نشان میدهد خوشههای ژنی متفاوت زیربنای اشکال متمایز ناتوانی هستند. این یافتهها از رویکرد دقیق در پزشکی سالمندی پشتیبانی میکنند: ارزیابی ناتوانی را تصحیح کنید، ابزارهای پلیژنتیک برای پیشبینی ریسک زیرنوعی توسعه دهید، و به دنبال درمانهای هدفمند برای مسیرهای مولکولی که زوال شناختی، متابولیک و جسمانی را هدایت میکنند باشید. در حالی که یک قرص جهانی «ضدپیری» نامحتمل باقی میماند، این کار دروازهای به درمانهای متمرکزتر باز میکند که میتوانند بهطور قابلتوجهی بار چندین بیماری مرتبط با سن را کاهش دهند.
منبع: sciencedaily
            
                
ارسال نظر