8 دقیقه
چرا هوسها خبرساز میشوند — و چرا این ادعا گمراهکننده است
تیترهای بهداشتی اغلب وعده راهحل سادهای را میدهند: اینکه یک خوراکی مشخص یا تغییر ناگهانی در مزه میتواند نشانه پنهانی از سرطان را نشان دهد. این ادعا جذاب است چون گویی یک نشانه روشن و قابل اقدام در دل عدم قطعیت پزشکی ارائه میدهد. اما واقعیت پیچیدهتر است. هرچند سرطان و درمانهایش میتوانند اشتها، مزه و ترجیحات غذایی را تغییر دهند، شواهد محکمی وجود ندارد که هوس ناگهانی — مانند تمایل شدید به شیرینی — بهعنوان یک علامت هشدار زودهنگام قابل اتکا برای سرطان تشخیصنیافته عمل کند.
بخش زیادی از جذابیت عمومی از گزارشهای بالینی و مطالعات موردی تاریخی ناشی میشود که در آن بیماران تغییرات چشمگیری در مزه توصیف کردهاند — چای تلخ شدن، غذاهای سابقاً دوستداشتنی غیرقابل تحمل شدن — که گاهی پیش از تشخیص سرطان و گاهی در طول یا پس از درمان گزارش شدهاند. در این داستانها دانهای از حقیقت هست: رفتار غذایی میتواند در زمینه بیماریهای بدخیم تغییر کند. با این حال، این مشاهدات هرگز کافی نبودند تا ثابت کنند یک هوس خاص بهطور قابلاطمینانی سرطان را در افراد سالم پیشبینی میکند.
پیشزمینه علمی: چگونه بیماری میتواند اشتها و چشایی را تغییر دهد
تحقیقات مدرن نشان میدهد که تغییر رفتار غذایی در اطراف سرطان گوناگون و ناهمگن است. مطالعات تغییرات متعددی را فهرست میکنند: هوسها، بیزاریها، خوردن احساسی یا آرامبخش، و کاهش اشتها مرتبط با درمان. این تفاوتها بازتاب چندین مکانیسم زیستی و روانی است:
- التهاب و متابولیسم: تومورها و پاسخ ایمنی میتوانند سایتوکاینها و واسطههای دیگری تولید کنند که مراکز تنظیم اشتها در مغز را تحتتأثیر قرار داده و سیگنالهای متابولیک را تغییر دهند.
- تغییرات حسی: سرطان یا شیمیدرمانی میتواند چشایی و بویایی را تضعیف یا تحریف کند و باعث تغییر در لذت بردن از غذاها شود.
- عوامل روانی: استرس، اضطراب، افسردگی و تغییرات در روال یا خوردن اجتماعی میتواند ترجیحات غذایی را جابجا کند.
هیچ مسیر فیزیولوژیک واحدی الگوی هوس مشخصی را که مختص سرطان باشد تولید نمیکند. در عوض، تغییرات در خوردن یک قطعه از یک موزائیک پیچیده علائم است که تحتتأثیر نوع تومور، مرحله بیماری، درمانها، وضعیت تغذیهای و زیستشناسی فردی قرار دارد. این پیچیدگی ایده اینکه یک هوس میتواند میانبری قابلاعتماد برای تشخیص باشد را تضعیف میکند.
شواهد از مطالعات و تجربهٔ بالینی
تحقیقات سیستماتیک در انواع سرطان الگوهای ناسازگار و غیرخاصی در رفتار غذایی تغییر یافته یافتهاند. تفاوت در جمعیتهای مطالعه، زمانبندی (قبل، حین یا بعد از درمان)، روشهای ارزیابی و خصوصیات بیماری تعمیمپذیری نتایج را دشوار میسازد. در مواردی که تغییرات اشتها مشاهده شده، اغلب با خستگی، کاهش وزن یا اثرات درمان مرتبط است تا اینکه بعنوان علامت اولیه مجزایی محسوب شود.
ازاینرو پزشکان به دنبال خوشهای از علائم پایدار و یافتههای عینی هستند، نه تغییرات منفرد در مزه. علائم هشداردهندهٔ معمول که بسیار پیشبینیکنندهتر از هوسها هستند شامل کاهش وزن غیرقابل توجیه، خونریزی غیرطبیعی، تغییرات پایدار در عادات روده یا مثانه، دشواری در بلع و تودههای جدید یا در حال تغییر است. غربالگری مناسب سنی (ماموگرافی، کولونوسکوپی، غربالگری دهانهٔ رحم و غیره) و مسیرهای تشخیصی تثبیتشده بسیار بیشتر از تعقیب یک هوس منفرد، سرطانها را کشف میکنند.
یک استثنای روشن: جویدن یخ و کمخونی فقر آهن
یک رفتار غذایی مشخص وجود دارد که معنای پزشکی محکمی دارد: جویدن اجباری یخ، که به آن پاگوفاژی یا pagophagia گفته میشود. پاگوفاژی ارتباط قوی با کمخونی فقر آهن دارد و یک علامت بالینی قابلآزمون است. برخلاف هوسهای مبهم برای خوراکیهای شیرین، جویدن یخ به یک وضعیت مشخص و قابل درمان اشاره میکند.
جویدن یخ نشاندهنده پیوند قابلاطمینانی بین رفتار غیرمعمول و یک کمبود قابل اندازهگیری است. آهن برای تولید هموگلوبین و بسیاری از فرآیندهای متابولیک لازم است؛ وقتی ذخایر کاهش مییابد، علائم میتواند ظریف باشد — خستگی، تنگی نفس، سردرد و کاهش تحمل به ورزش. از آنجا که این علائم با بسیاری از شرایط دیگر همپوشانی دارند، آزمایشهای آزمایشگاهی (شمارش کامل خون، فرّیتین سرم، اشباع ترانسفرین) برای تأیید کمبود آهن مهم هستند تا بهجای حدسزدن صرفاً بر اساس رفتار.

زمینهٔ رژیمی و جذب
آهن رژیمی از گوشت قرمز، مرغ، ماهی، حبوبات، سبزیجات برگی و غلات غنیشده تأمین میشود، اما یک رژیم غذایی سالم بهتنهایی تضمینکنندهٔ سطوح کافی آهن نیست. اتلافهای افزایشیافته (مثلاً خونریزی قاعدگی سنگین)، نیازهای افزایشی (بارداری) یا جذب مختلشده (بیماری سلیاک، جراحی معده) میتوانند باعث فقر آهن شوند حتی با دریافت مناسب غذایی.
راهنمایی عملی: اگر اشتها یا مزهها تغییر کرد چه کار کنیم
رویکردی عملگرایانه و مبتنی بر شواهد دو بخش دارد:
- تغییرات جدید، پایدار و غیرقابلتوضیح در مزه یا اشتها را بهعنوان سیگنالی برای انجام بررسی گستردهتر سلامت در نظر بگیرید — نه دلیلی برای وحشت. سایر علائم، عفونتهای اخیر، داروهای جدید، عوامل استرسزا و تغییرات سبک زندگی را در نظر بگیرید. اگر جویدن یخ ظاهر شد یا خستگی پایدار بود، آزمایش برای فقر آهن مناسب است.
- برای نگرانیهای مربوط به سرطان، بر علائم تثبیتشده و برنامههای غربالگری متکی باشید. برای علائم پایدار و غیرقابلتوضیح به ارزیابی پزشکی مراجعه کنید تا آزمایشهای مناسب انجام شود، بهجای آنکه فرض کنید یک هوس تشخیصی است. از محدودیتهای غذایی افراطی با هدف «گرسنگی دادن» تومورها خودداری کنید؛ محدودیت شدید کالری و ریزمغذیها میتواند باعث کاهش وزن خطرناک، سوءتغذیه و تحمل ضعیفتر درمانهای سرطان شود.
حفظ نیروی بدنی از طریق تغذیهٔ متعادل، فعال ماندن در صورت امکان، پیروی از توصیههای غربالگری و انجام آزمایشهای هدفمند هنگام لزوم، اقدامات محتملتری هستند که از تشخیص زودهنگام و درمان مؤثر حمایت میکنند.
شاخههای تحقیقاتی مرتبط و چشمانداز آینده
پژوهشگران در پی راههای عینیتر و حساستری برای پیوند دادن اشتها و سیگنالهای متابولیک به بیماری هستند. حوزههای تحقیقاتی فعال عبارتاند از:
- بیومارکرها و متابولومیک: نشانگرهای خون یا بزاق که میتوانند گزارشهای علامتی را تکمیل کنند.
- مطالعات میکروبیوم: اینکه باکتریهای روده چگونه مزه، هوسها و التهاب سیستمیک را در سرطان تحتتأثیر قرار میدهند.
- سلامت دیجیتال و حسگرهای پوشیدنی: پایش غیرمستقیم فعالیت، مصرف غذا و نشانگرهای فیزیولوژیک که ممکن است الگوهای مرتبط با بیماری را زودتر از گزارش خودیابانه شناسایی کنند.
این فناوریها ممکن است توانایی ما در تفسیر تغییرات رفتار غذایی را بهبود بخشند اما هنوز در مرحلهای نیستند که جایگزین ارزیابی بالینی و آزمایشهای تشخیصی شوند.
دیدگاه یک کارشناس
"تغییرات در اشتها و چشایی سرنخهای بالینی مهمی هستند، اما باید در زمینهٔ کلی تفسیر شوند." دکتر ماریا گونزالس، آنکولوژیست بالینی و پژوهشگر تغذیه، میگوید. "پاگوفاژی نمونهٔ مشخصی است که رفتار با یک مشکل معین مطابقت دارد — کمخونی فقر آهن. برای سایر موارد، پزشکان گزارشهای علامتی را با آزمایشها و برنامههای غربالگری ترکیب میکنند تا تصمیم بگیرند چه چیزی را پیگیری کنند." دکتر گونزالس اضافه میکند، "بهترین راهبرد برای بیماران این است که تغییرات پایدار را زود گزارش دهند و از رژیمهای افراطی که میتواند به سلامت کلی آسیب زده یا با درمان تداخل کند، پرهیز کنند."
نتیجهگیری
هوسها و تغییرات در مزه میتوانند نشاندهندهٔ حساسیتی باشند که چیزی در بدن تغییر کرده است، اما آنها کرهٔ بلوری برای تشخیص سرطان نیستند. بیشتر تغییرات اشتها علل متعدد دیگری دارند — داروها، استرس، بارداری، ترک سیگار یا کمبودهای تغذیهای مانند فقر آهن. پاگوفاژی استثنای قابلتوجهی است که در آن یک تغییر رفتاری مشخص به یک وضعیت قابلآزمون اشاره دارد. برای تشخیص سرطان، به علائم هشداردهندهٔ تثبیتشده، برنامههای غربالگری و ارزیابی پزشکی متکی باشید. اگر تغییر در اشتها یا مزه جدید، پایدار یا همراه با علائم نگرانکنندهٔ دیگر است، برای انجام آزمایشهای مناسب با یک ارائهدهندهٔ خدمات سلامت مشورت کنید بهجای جستجوی تفسیر مبتنی بر یک غذای خاص.
منبع: sciencealert
.avif)
نظرات