8 دقیقه
پایان یک عصر برای برنامهای که گفتمان دوستیابی آنلاین را بازتعریف کرد
پس از بیش از یک دهه پخش، شبکه MTV برنامه Catfish: The TV Show را پس از فصل نهم لغو کرد. شبکه همچنان به بازپخش قسمتهای موجود از آرشیو کتفیش ادامه میدهد و در عین حال به سازندگان اجازه داده میشود تا قالب این برنامه را برای شبکهها و پلتفرمهای دیگر عرضه کنند. برای بینندگانی که دوران رشد و بلوغ روابط دیجیتال را در ساعات پربیننده دنبال کردهاند، این خبر مانند بستهشدن فصل نهایی اثری است که هم بازتابدهنده و هم شکلدهنده عصر اینترنتیِ دوستیابی بوده است.
کتفیش کار خود را بهعنوان یک مستند در سال 2010 آغاز کرد و اصطلاحی را در فرهنگ عمومی جا انداخت: افرادی که با ایجاد هویتهای ساختگی در فضای مجازی، شریکهای عاطفی را فریب میدهند. وقتی سریال تلویزیونی در 2012 روی آنتن رفت، نیو شولمن (Nev Schulman) و مکس جوزف (Max Joseph) آن روح تحقیقی و خام مستند را تبدیل به فرمی سریالی کردند که ترکیبی از رویارویی، رهایی عاطفی و گاهی آشتیهای دلنشین بود. این شکل از روایت، توانست بهسرعت توجه عموم را جلب کند و واژه «کتفیش» را در زبان محاورهای و تحلیلی درباره روابط آنلاین وارد کند.
چگونگی تحول برنامه در طول نه فصل
شولمن و جوزف هدایت برنامه را در هفت فصل نخست برعهده داشتند و پس از خروج جوزف در 2018، میزبانهای مهمان متعددی جای او را گرفتند — از موزیسینهایی مانند اِل کینگ و Machine Gun Kelly تا ورزشکارانی مثل نیک یانگ. بعدها کامی کراوفورد (Kamie Crawford) بهعنوان حضور ثابت به تیم اضافه شد و در کنار نیو برای 96 قسمت هممجری شد. تا ژوئیه 2024، فصل نهم خاتمه یافت و آینده تولید برنامه تا همین اعلام رسمیِ توقف از سوی MTV در هالهای از ابهام بود.
علاوه بر تغییرات در ترکیب مجریان، چارچوب روایی کتفیش نیز همگام با تحول شبکههای اجتماعی دستخوش تغییر شد. فصلهای اولیه غالباً بر نیرنگهایی تمرکز داشتند که در دوران MySpace و اوایل فیسبوک رواج داشت؛ اما با رشد اینستاگرام، اپلیکیشنهای دوستیابی و ابزارهای تولید محتوای مصنوعی مانند deepfake، موضوعات پیچیدهتری به اپیزودها اضافه شد. سریال همچنین الهامبخش اقتباسها و اسپینآفهای بینالمللی در کشورهایی مانند کلمبیا، شیلی، برزیل، مکزیک و بریتانیا شد که نشان میداد نگرانیهای مربوط به هویت دیجیتال یک مسأله جهانی است.
در طول این نه فصل، فرمت برنامه پیوسته سعی کرد بین نیاز به روایت دراماتیک و مسئولیت اخلاقی نسبت به افراد و جامعه تعادل برقرار کند؛ چالشی که بسیاری از تولیدات واقعنمای معاصر نیز با آن روبهرو هستند. تیم تحقیقاتی برنامه به مرور تکنیکهای بررسی هویت آنلاین را پیشرفت دادند — از جستجوی ساده در شبکههای اجتماعی تا همکاری با متخصصان فنی برای بررسی نشانههای جعل هویت و ردپاهای دیجیتال — هرچند جزئیات بیشتر درباره روشهای فنی معمولاً در برنامه بهصورت عمومی توضیح داده نمیشد تا امنیت تحقیقات حفظ شود.
میراث، نقدها و تأثیر فرهنگی
کتفیش شایسته ستایش است که جعل هویت آنلاین را وارد واژگان روزمره و روایتپردازی تلویزیونی کرد. این برنامه پیشروِ موجی از نمایشها و مستندهایی بود که روابط آنلاین و هویت دیجیتال را مورد پرسش قرار دادند؛ از مجموعههای جنایی-عاطفی گرفته تا مستندهای پلتفرمی مانند Unknown Number: The High School Catfish در نتفلیکس. بهطور کلی، کتفیش نقشی محوری در شکلدهی چشمانداز رسانهای نسبت به خطرات و پیامدهای روابط مجازی داشت.
با این حال، کتفیش از جنبههای اخلاقی و روایی نیز مورد انتقاد قرار گرفت. منتقدان و بینندگان گاه برنامه را به صحنهسازی لحظات یا به نمایش گذاشتن افراد آسیبپذیر برای جلب مخاطب متهم کردند. پرسشهای اخلاقی درباره رویاروییهای ناگهانی (ambush confrontations) و پیامدهای بلندمدت برای کسانی که هویتشان افشا میشد، همواره مطرح بود. در مقابل، شرکتکنندگان بسیاری از تجربه حضور در برنامه گزارش دادند که پس از اپیزود احساس رهایی، وضوح یا پایانی بر ابهامات قبلی داشتهاند؛ جوامع طرفدار نیز اغلب برای زوجها همدلانه یا نقادانه وارد بحثهای آنلاین میشدند و جنبههای «گاتچا»یِ برنامه را نقد میکردند.
از دید اثرگذاری فرهنگی، باید توجه داشت که کتفیش نه تنها یک محصول تلویزیونی بود، بلکه به یک پدیده رسانهای تبدیل شد که در مباحث عمومی درباره اعتماد، احراز هویت و مسئولیت پلتفرمها جایگاه خود را تثبیت کرد. این برنامه به شکل غیرمستقیم بحثهایی درباره مقرراتگذاری محتوا، نقش الگوریتمها در تشدید سوءتفاهمها و نیاز به سواد رسانهای دیجیتال را نیز پیش کشید — موضوعاتی که هماکنون در تحقیقات دانشگاهی و گزارشهای خبری بهطور جدی دنبال میشوند.

زمینه صنعتی و مسیرهای احتمالی آینده
لغو برنامه در زمانی رخ داد که چشمانداز رسانهای و تولید تلویزیونی دستخوش تغییرات بنیادین است. بازچینی شبکهها در پی تمرکز و ادغام گسترده شرکتهای رسانهای — از جمله بازسازیهای ساختاری شرکتهایی مانند Paramount — باعث شده است که بسیاری از سریالهای بلندمدت مورد بازنگری قرار گیرند. بخش واقعنمایی که حول روابط و درامهای آنلاین شکل گرفته، همچنان طرفداران خود را دارد، اما پلتفرمها اکنون فرمتهایی را ترجیح میدهند که قابلیت تطبیق آسان با مدلهای استریمینگ، مجوزدهی بینالمللی و رشد مخاطب مبتنی بر شبکههای اجتماعی را داشته باشند.
اگر کتفیش بتواند خانه جدیدی بیابد، احتمالاً نیاز خواهد داشت که خود را تطبیق دهد. نسخههای آینده ممکن است بیشتر روی روایتهای بازسازیکننده (restorative storytelling) تمرکز کنند؛ رویکردی که هدف آن بهبود و جبران آسیبهای عاطفی است تا صرفاً افشا و تقابل دراماتیک. ترکیب کارشناسان حقوقی، متخصصان امنیت سایبری و روانشناسان رسانه در تیم تولید میتواند به افزایش اعتبار فنی و اخلاقی برنامه کمک کند. از منظر محتوایی، تمرکز بیشتر بر تکنیکهای تایید هویت (verification) دیجیتال، تحلیل دادههای ردپای آنلاین و بررسی عمیق جعلهای پیشرفته مانند deepfake و هویتهای مصنوعی، میتواند ارزش افزودهای برای بینندگان و تولیدکنندگان محتوا ایجاد کند.
جهتگیری به سمت سرویسهای استریم که در حوزه مستندهای جنایی-حقیقی تخصص دارند، میتواند تناسب خوبی با موضوعات مطرحشده در کتفیش داشته باشد. پلتفرمهایی که مخاطب جهانی بزرگ و زیرساخت فراگیر برای صدور مجوز بینالمللی دارند، میتوانند قالب برنامه را زنده نگه دارند و فرصتهایی برای گسترش فصلها و ساختارهای تعاملی فراهم کنند — برای مثال بخشهایی که مخاطبان در شبکههای اجتماعی در فرآیند تحقیق شرکت میکنند یا محتوای مکملی که به بررسی فنیتر پروندهها میپردازد.
نقد کوتاهی از سینماگر آنا کوواکس را میتوان چنین بازگو کرد: «کتفیش همواره آینهای بود و هم بزرگنمایندهای برای نحوه نمایش هویت آنلاین. لغو آن نشاندهنده تغییری در ارزشیابی شبکهها نسبت به فرمتهای ترکیبی مستند-واقعیتی است، اما پدیدهای که برنامه ثبت کرد، هنوز پایدار و قابل بررسی است.» این دیدگاه بر این نکته تأکید دارد که حتی اگر فرم فعلی برنامه متوقف شود، موضوعات مرتبط با هویت دیجیتال و فریب اینترنتی همچنان اهمیت و جذابیت رسانهای خود را حفظ میکنند.
نکات دانستنی و پشتصحنه: نیو شولمن نخستین بار در سال 2010 با فیلم مستند خود توجه عمومی را به مسئله «کتفیش» جلب کرد؛ مکس جوزف از زمینه فیلمبرداری و تدوین آمده و بعدها به ساخت فیلمهای روایی پرداخت. بیرون از تلویزیون، شولمن بهتازگی اعلام کرده است که وارد حوزه املاک شده و مجوز کارگزاری در نیویورک را اخذ کرده — یادآوریای است بر اینکه مسیرهای حرفهای درون و بیرون از دوربین همیشه همراستا نیستند و افراد در رسانه معمولاً چند مسیری را تجربه میکنند.
چه کتفیش در پلتفرم دیگری ظاهر شود و چه بهعنوان یک اثر فرهنگی تاریخی بماند، تأثیر این برنامه در گفتگوها پیرامون اعتماد، هویت و عاشقی آنلاین هماکنون بخشی از تاریخ تلویزیون به شمار میآید. برای طرفداران تلویزیون واقعنمایی مبتنی بر روابط و مستندهای دوران شبکههای اجتماعی، لغو برنامه پایان یک فصل است، اما محتوای غنی و پرسشهای باز آن، بستر مناسب و الهامبخشی برای داستانگوییهای آینده باقی میگذارد.
منبع: variety
نظرات