8 دقیقه
مولکول طبیعی که آسیب سکته را کاهش میدهد — یافتههای آزمایشگاهی و حیوانی
یک مولکول طبیعی به نام دیمتیلتریپتامین (DMT) نشان داده است که در مراحل اولیه میتواند به کاهش آسیب مغزی پس از سکته ایسکمیک کمک کند، از طریق حفظ یکپارچگی سد خونمغز (BBB) و کاهش التهاب عصبی. پژوهشگران مرکز تحقیقات زیستی HUN-REN (BRC) در مؤسسه بیوفیزیک و مرکز قلب و عروق دانشگاه سمِلوایس این نتایج را در مطالعهای منتشرشده در Science Advances گزارش دادهاند. تیم تحقیقاتی برای بررسی تأثیر DMT بر پاسخهای عروقی و ایمنی در مغز آسیبدیده، از ترکیبی از مدلهای سلولی و آزمایشهای سکته در جوندگان استفاده کرد.
مروری بر مطالعه و یافتههای کلیدی
محققان کاهش معنیداری در حجم انفارکتوس (منطقه بافت مرده ناشی از سکته) و کاهش تشکیل ادم را در مدل رتدرمانیشده با DMT مشاهده کردند. به موازات آن، آزمایشهای in vitro روی سلولهای اندوتلیال مغزی و کشتهای آستروگلیال نشان داد که DMT به بازسازی ساختار اتصالات محکم (tight junctions) و عملکرد حفاظتی سد کمک میکند، حتی پس از وارد آمدن آسیبهای شبهسکتهای. مطالعه همچنین کاهش تولید سایتوکینهای التهابی را در هر دو نوع سلول اندوتلیال مغزی و سلولهای ایمنی محیطی گزارش میکند و بهعلاوه فعالسازی میکروگلیا — سلولهای ایمنی ساکن مغز — نیز کم شده بود.

نویسندگان همکار این مطالعه از گروه تحقیقاتی موانع زیستی مؤسسه بیوفیزیک، HUN-REN BRC سِگِد (از چپ به راست: Anna Kocsis, Zsófia Hoyk, Mária Deli, Fruzsina Walter, Judit Vigh). اعتبار عکس: Fruzsina Walter
ماریّا دلّی، یکی از نویسندگان همراهبری، دربارهٔ پتانسیل ترجمهای این نتایج گفت: «شگفتآور است که ترکیبات طبیعی چگونه میتوانند راهبردهای درمانی جدیدی را برای اختلالات پیچیدهای مانند سکته ارائه دهند.» مارسل لاسو، یکی از نویسندگان مشترک اولیه، خلاصهای از نتایج تجربی را اینگونه بیان کرد که درمان با DMT با بهبودهای قابل اندازهگیری در یکپارچگی عروقی و کاهش خسارت التهابی ثانویه همراه بوده است. این نکات نشاندهندهٔ همافزایی مزایای محافظت از سد خونمغز و مهار پاسخ التهابی است که میتواند پیامدهای بالینی مثبت داشته باشد.
مکانیزمها: محافظت از سد خونمغز و تنظیم ایمنی
مطالعه مکانیزمهای دوگانهای را پیشنهاد میدهد که از طریق آنها DMT ممکن است از مغز پس از سکته محافظت کند. اول اینکه بهنظر میرسد DMT موجب پایدارسازی سد خونمغز میشود — مرزی اندوتلیالی انتخابی که بافتهای عصبی را در برابر عوامل مضر در گردش خون محافظت میکند. حفظ ساختار و عملکرد BBB باعث محدود شدن ادم، کاهش نفوذ پروتئینهای پلاسما و ممانعت از ورود سلولهای ایمنی محیطی به بافت میشود که در مجموع از تشدید آسیب جلوگیری مینماید.
دوم اینکه DMT التهاب عصبی را کاهش میدهد. در کشتهای درمانشده، تولید سایتوکینهای پیشالتهابی بهطور قابلتوجهی کاهش یافت و نشانگرهای فعالسازی میکروگلیا کمتر مشاهده شد. نویسندگان گیرندههای Sigma-1 را بهعنوان واسطهای محتمل معرفی میکنند. گیرندههای Sigma-1 پروتئینهای کمککنندهای (chaperone-like) هستند که در نورونها و گلیا بیان میشوند و پاسخ به استرس سلولی، سیگنالدهی کلسیمی و مسیرهای التهابی را تنظیم میکنند. با درگیر ساختن این گیرندهها، DMT ممکن است مسیرهای سیگنالدهی محافظتی را در بافت مغز آسیبدیده فعال کند که به بقای سلولی و حفظ عملکرد سد کمک میکند.
برای درک بهتر این مکانیزمها، لازم است بدانیم تعامل بین اتصالات محکم اندوتلیال، مولکولهای چسبندگی بینسلولی، ماتریکس خارجسلولی و مسیرهای سیگنالینگ ایمنی تا چه حد در پاسخ به ایسکمی تغییر میکند. DMT میتواند با تعدیل مسیرهای کلسیمی و تنظیم استرس اندوپلاسمی به بازیابی تعادل هومئوستاتیک کمک کند؛ موضوعی که در مدلهای پیشبالینی نشاندهندهٔ کاهش مرگ سلولی برنامهریزیشده و کنترل پاسخ التهابی است.
چرا هدفگیری سد خونمغز اهمیت دارد
سد خونمغز یک هدف درمانی محوری برای سکته حاد است زیرا بیشتر آسیبهای ثانویه پس از ایسکمی ریشه در اختلال این سد دارند. درمانهای بالینی فعلی — مانند ترومبولیز (حلکننده لخته) و ترومبکتومی اندوواسکولار — بر بازگرداندن جریان خون تمرکز دارند اما بهطور مستقیم به بازسازی BBB یا کنترل التهابهای تأخیری نمیپردازند. یک ترکیب که هم از یکپارچگی سد محافظت کند و هم آبشارهای التهابی را ساکن سازد، میتواند مکمل درمانهای بازگردانندهٔ جریان خون باشد و احتمالاً به بهبود عملکردی و کاهش ناتوانی پس از سکته منجر شود.
هدفگیری BBB میتواند شامل چندین رویکرد همزمان باشد: تقویت اتصالات بین سلولی اندوتلیال، کاهش نفوذپذیری واسطهشدهٔ وازواکتیو، مهار سیگنالهای پروالتهابی و مدیریت ورود سلولهای ایمنی محیطی. تقویت سد علاوه بر کاهش ادم، میتواند از وقوع خونریزی ثانویه در بافت آسیبدیده جلوگیری کند که یکی از عوارض مهم در درمان سکتههای ایسکمیک است، بهویژه زمانی که درمانهای بازگردانندهٔ جریان خون مورد استفاده قرار میگیرند.

چشماندازهای بالینی و محدودیتها
DMT در حال حاضر بهعنوان یک آمینای ردپایی درونی شناخته میشود و بهمیزان کم در مغز انسان موجود است. خواص روانگردان این مولکول باعث شده تا قبلاً در زمینههای نورولوژیک و روانپزشکی در آزمایشهای بالینی مورد بررسی قرار گیرد، و این دادههای پیشبالینی جدید از بررسی رویکردهای مبتنی بر DMT برای بازیابی پس از سکته حمایت میکند. نویسندگان و مفسران مطالعه به نکات احتیاطآمیزی اشاره کردهاند: ایمنی بلندمدت، تعیین دوز بهینه، زمانبندی نسبت به درمانهای بازگردانندهٔ جریان خون، و عوارض روانی-دستگاهی باید در آزمایشهای بالینی کنترلشده بهدقت سنجیده شوند.
یکی از چالشهای اصلی این است که اثرات درمانی DMT ممکن است وابسته به «پنجره درمانی» زمانی خاصی باشد؛ یعنی باید مشخص شود که آیا مصرف DMT باید قبل، همزمان یا بعد از بازگردانی جریان خون انجام شود تا هم بیشترین محافظت از BBB تأمین شود و هم احتمال بروز عوارض روانی کاهش یابد. علاوه بر این، نیاز است که شاخصهای زیستی و تصویربرداریای برای ارزیابی پاسخ واقعی سد خونمغز و سطح التهاب در بیماران توسعه یابند تا مقایسهٔ کارآمد بین نتایج پیشبالینی و بالینی امکانپذیر شود.
جودیت ویگ، نویسندهٔ مشترک اولیهٔ مقاله، بر جنبهٔ ترجمهای تحقیقات تأکید میکند: «گزینههای درمانی برای سکته همچنان محدود هستند؛ ترکیب اثرات محافظتی سد و ضدالتهابی میتواند یک رویکرد چندهدفهٔ امیدوارکننده باشد که در کنار درمانهای موجود به کار رود.» این نوع ترکیب درمانی میتواند بهویژه برای بیمارانی که بازتوانی دیرهنگام یا آسیب ثانویه گسترده دارند، مفید واقع شود.
دیدگاه کارشناسان
دکتر النا مارکز، نورولوژیست و پژوهشگر ترجمهای (نمونهٔ فرضی)، میگوید: «این نتایج دلگرمکنندهاند زیرا دو چالش دشوار در مراقبت از سکته حاد را هدف قرار میدهند: محدود کردن فروپاشی سد خونمغز و کاهش التهاب زیانآور. اگر آزمایشهای بعدی ایمنی و اثربخشی را تأیید کنند، مولکولهای مشتق از DMT یا تنظیمکنندههای گیرندهٔ Sigma-1 میتوانند بهعنوان مکملهایی ارزشمند برای درمانهای بازگردانندهٔ جریان خون مطرح شوند. نکتهٔ کلیدی تعیین پنجرهٔ درمانی و به حداقل رساندن عوارض بر سیستم عصبی مرکزی است.»
نتیجهگیری
یافتههای پیشبالینی از آزمایشگاههای مجارستانی DMT را بهعنوان یک تنظیمکنندهٔ بالقوهٔ یکپارچگی سد خونمغز و التهاب پس از سکته معرفی میکنند که دستکم بخشی از اثرات آن از طریق گیرندههای Sigma-1 اعمال میشود. در حالی که این نتایج امیدبخشاند، در مرحلهٔ ابتدایی قرار دارند: آزمایشهای بالینی کنترلشده و ارزیابیهای ایمنی دقیق لازم است تا پیش از پیشنهاد DMT یا ترکیبات مرتبط بهعنوان بخشی از مراقبت استاندارد سکته، شواهد کافی فراهم شود. تحقیقات ادامهدار در زمینهٔ درمانهای هدفمند سد خونمغز و تنظیم سیستم ایمنی میتواند ابزارهای جدیدی را برای بهبود بازتوانی بعد از آسیب ایسکمیک مغز فراهم آورد.
منبع: scitechdaily
ارسال نظر