تیلی نوروود؛ بازیگر دیجیتال و مناقشات اخلاقی-حقوقی

تیلی نوروود؛ بازیگر دیجیتال و مناقشات اخلاقی-حقوقی

+ نظرات

8 دقیقه

ستاره دیجیتال، جنجالی واقعی

خلق تیلی نوروود — یک شخصیت بازیگر تولیدشده با هوش مصنوعی که توسط Xicoia، شاخه‌ای از Particle6 به رهبری الاین ون در ولدن معرفی شد — طوفانی در میان بازیگران، طرفداران و اهالی صنعت به‌پا کرده است. آنچه ابتدا به‌عنوان خبری درباره یک اجراگر مجازی درخشان که توجهِ نمایندگان هنری را جلب کرده بود شروع شد، خیلی زود به محوری برای بحث‌های گسترده درباره اخلاق، نمایندگی و آینده کار در سینما و تلویزیون تبدیل شد. این مسئله نه تنها به پرسش درباره تکنولوژی‌ها مربوط است، بلکه به روابط کاری، روش‌های انتخاب بازیگر و ارزشگذاری نیروی انسانی در تولیدات تصویری مربوط می‌شود.

ون در ولدن در بیانیه‌ای عمومی در اینستاگرام واکنش نشان داد و گفت تیلی «جایگزینی برای انسان نیست، بلکه یک اثر خلاقانه — یک قطعه هنری» است. او هوش مصنوعی را با ابزارهای روایی قبلی مثل انیمیشن، عروسک‌گردانی و جلوه‌های ویژهٔ CGI مقایسه کرد و این فناوری را «ابزاری نو، قلم‌موئی تازه» خواند که نحوهٔ تصور و بازنمایی داستان‌ها را وسعت می‌بخشد. در این دیدگاه، هوش مصنوعی قرار است امکانات خلاقه را افزایش دهد، به‌ویژه برای نمونه‌سازی سریع شخصیت‌ها و خلق دارایی‌های بصری برای پیش‌تولید؛ اما سؤال این است که این امکانات چه تبعات اجتماعی، اقتصادی و حقوقی به همراه دارند.

چرا بازیگران واکنش نشان دادند

با وجود این دفاعیهٔ خالقان، چندین بازیگر شناخته‌شده به‌صورت علنی به این موضوع اعتراض کردند. ملیسا باررا نمایندگانی را که حاضر به نمایش یا نمایندگی یک بازیگر مصنوعی می‌شدند توبیخ کرد و نوشت که بازیگران باید «جو را بخوانند» و حساسیت‌های بازار و نیروی کار را در نظر بگیرند. کیرسی کلیمونز از آژانس‌ها خواست تا پاسخ‌گو باشند و شفاف‌سازی کنند که چه مرزبندی‌هایی برای چنین پروژه‌هایی وجود دارد. مارا ویلسون مسئله‌ای پیچیده‌تر را مطرح کرد: گفته می‌شود چهرهٔ تیلی از تلفیق صورت صدها زن جوان ساخته شده است و او پرسید آیا هر کدام از آن افراد حقیقی می‌توانستند به‌جای یک تصویر مصنوعی در یک نقش واقعی بازی کنند؟ حتی تونی کلِت و لوکاس گِیج هم به این بحث پیوستند — یکی با ایموجی‌ها و دیگری با کنایه‌ای نسبت به آداب رفتار در صحنه.

این واکنش‌ها بازتاب‌دهندهٔ نگرانی‌های فوری است: از دست رفتن مشاغل، کاهش فرصت‌ها برای بازیگران تازه‌کار و ابهام قانونی و اخلاقی پیرامون استفاده از تصاویر واقعی افراد برای ساخت چهره‌ها و هویت‌های مجازی. برای بسیاری، این مسئله بیش از یک بحث فنی است؛ این یک موضوع اقتصادی و انسانی است که ممکن است معادلات استخدام، دستمزد و مالکیت هنری را دگرگون کند.

زمینه‌: هوش مصنوعی جدیدترین انقلاب بصری نیست

صنعت سرگرمی پیش از این هم شاهد اختلالات بصری و فناوری‌های نوین بوده است: ورود CGI تولید فیلم‌های بلاک‌باستر را متحول کرد، و تکنیک‌هایی مثل «جوان‌سازی دیجیتال» یا بازسازی شباهت‌های هنرمندان پس از مرگ نیز سؤالات اخلاقی جدی ایجاد کرده‌اند. تفاوتِ مورد تیلی نوروود در این است که مسیر تجاری روشنی برای نمایندگی یک اجراگر کاملاً مصنوعی در پیش گرفته شده — بدین معنا که از صنعت خواسته می‌شود یک شخصیت تولیدشده توسط الگوریتم را همانند یک بازیگر زنده بپذیرد، نمایندگی کند و قرارداد ببندد.

کارشناسان صنعتی اشاره می‌کنند که این بخشی از روندی بزرگ‌تر است: استودیوها و استارتاپ‌ها در حال آزمایش رسانه‌های مصنوعی برای کاهش هزینه‌ها، نمونه‌سازی سریع شخصیت‌ها و خلق دارایی‌های معنوی (IP) کاملاً جدید هستند. با این حال، چهارچوب‌های حقوقی پیرامون رضایت، حقوق شباهت چهره و حق‌الزحمهٔ آینده هنوز تثبیت نشده‌اند و امضای قرارداد برای یک چهرهٔ AI می‌تواند مرزهای قانونی را به آزمایش بگذارد. این پرسش‌ها شامل مالکیت داده‌های آموزشی، حق تصویر افراد واقعی، و مقررات مربوط به معاش و حق‌شبکه (residuals) می‌شود.

هنر، ابزار یا تهدید؟

ون در ولدن هدف خود از خلق نوروود را با جملاتی بلندپروازانه بیان کرده و حتی گفته می‌خواهد این شخصیت هوش مصنوعی را تا سطح ستاره‌های سینمایی شناخته‌شده ارتقا دهد. این نوع گفتمان که هم مشتاقانه و هم عمداً تحریک‌آمیز است، مدافعان و مخالفان را وادار می‌کند سوال کنند: آیا شخصیت‌های مصنوعی باید به‌عنوان پروژه‌های هنری آزمایشی تلقی شوند یا به‌عنوان محصولاتی تجاری که نیازمند قراردادها، حق‌الامتیازها و نمایندگی رسمی‌اند؟

نقدگر فیلم آنا کوواکس می‌گوید: «تیلی نوروود در تقاطع خلاقیت و تجارت قرار دارد. این لحظه ما را مجبور می‌کند تصمیم بگیریم که آیا اجراگران مصنوعی آزمایش‌های هنری‌اند یا محصولاتی که نیاز به مقررات دارند. در هر حال، صنعت نیازمند استانداردهای اخلاقی شفاف‌تر و مسیرهایی برای کسب رضایت و پرداخت وجه است.» چنین بیانیه‌هایی نشان می‌دهد که حتی اگر پروژه‌ای در بستر هنر معرفی شود، پیامدهای تجاری و اجتماعی آن قابل چشم‌پوشی نیستند.

مقایسه‌ها و پیامدها

نسبت به کاربردهای قبلی تکنولوژی در سینما، پروندهٔ تیلی نوروود بیشتر به بحث‌های مربوط به دیپ‌فِیک و سنتز تصویر شبیه است تا کاربردهای معمول VFX محدود به یک فیلم. در حالی که یک اثر سینمایی ممکن است برای یک سکانس چهرهٔ یک بازیگر را دیجیتالی تغییر دهد، حضور یک بازیگر AI مرز میان اجرا و طراحی را مات می‌کند. پیامدها می‌تواند درخواست برای سیاست‌هایی مشابه آنچه برای بدل‌کاران، گویندگان نقش و مدل‌های تبلیغاتی وجود دارد را تسریع کند: قراردادهایی که مالکیت، پرداخت و منشأ ظاهر یک شخصیت را شفاف کنند.

در پشت‌صحنه و جوامع آنلاین هم فعالیت زیاد است. کارگردانان انتخاب بازیگر، نمایندگان هنری و انجمن‌های صنفی با دقت موضوع را رصد خواهند کرد؛ واکنش مخاطبان متنوع است و از شیفتگی نسبت به فرم جدید خلق شخصیت تا نگرانی اخلاقی دربارهٔ اولویت‌های استودیوها متغیر است. این تقسیم‌بندی در بین مخاطبان و فعالان صنعت می‌تواند مسیر سیاست‌گذاری آینده را نیز تحت تأثیر قرار دهد.

چه اتفاقاتی در راه است؟

Xicoia اعلام کرده که خبری از سوی یک آژانس در راه است و چند ماه آینده می‌تواند سوژهٔ پیشینه‌سازی و تعیینِ محک‌های جدید شود. آیا آژانس‌ها حاضر خواهند شد شخصیت‌های AI را به قرارداد ببندند و دربارهٔ دستمزد مذاکره کنند؟ آیا اتحادیه‌های صنفی وارد عمل می‌شوند و مقرراتی را پیشنهاد یا اعمال خواهند کرد؟ یا صنعت تصمیم می‌گیرد چنین شخصیت‌هایی را صرفاً به‌عنوان آزمایش‌های خلاقانهٔ محدود بپذیرد؟ پاسخ این سوالات برای انتخاب بازیگران، جریان‌های کاری جلوه‌های بصری و نحوهٔ ارتباط تماشاگران با چهره‌های روی پرده اهمیت دارد.

در مجموع: تیلی نوروود ممکن است یک ساختار دیجیتال باشد، اما پرسش‌هایی که مطرح می‌کند کاملاً واقعی‌اند. مناقشه پیرامون او به مسائل حرفه‌ای، خلاقیتی و معیشتی لمس دارد — و احتمالاً رویارویی بین نوآوری و مسئولیت‌پذیری را در سینما و تلویزیون شکل خواهد داد. تصمیمات پیشِ رو می‌تواند الگویی برای نحوهٔ تعامل صنعت با فناوری‌های مشابه باشد؛ از جمله معیارهای شفاف برای داده‌های آموزشی، شناسایی منشأ تصاویر، چارچوب‌های رضایت مبتنی بر حقوق فردی و قراردادهای مالی که پرداخت عادلانه را تضمین کنند.

علاوه بر این، این پرونده فرصتی برای بحث گسترده‌تر نیز فراهم می‌کند: چگونه می‌توان از هوش مصنوعی به‌عنوان ابزاری برای افزایش تنوع و دسترسی در تولیدات هنری استفاده کرد بدون آنکه فرصت‌های شغلی انسانی کاهش یابد؟ چگونه می‌توان از فناوری برای نمونه‌سازی سریع و خلاقیت در مراحل پیش‌تولید بهره برد اما هم‌زمان از سوءاستفاده از تصاویر و حریم خصوصی افراد جلوگیری کرد؟ پاسخ‌های ممکن نیازمند ترکیبی از تدابیر فنی (مثل ثبت و مدیریت داده‌ها)، سیاست‌گذاری حقوقی و استانداردهای صنفی است.

در نهایت، گفتگو پیرامون تیلی نوروود باید چندجانبه بماند و شامل توسعه‌دهندگان، هنرمندان، نمایندگان قانونی، و تماشاگران باشد تا راهکاری متوازن پیدا شود؛ راهکاری که نوآوری را تشویق کند و در عین حال از شفافیت، عدالت و کرامت انسان پشتیبانی نماید.

منبع: variety

ارسال نظر

نظرات