7 دقیقه
میشل بورک: زندگیای در چهرهها و سینما
میشل بورک، یکی از محترمترین گریمورهای سینما و نخستین زنِ برندهٔ جایزهٔ اسکار در رشتهٔ گریم، در تاریخ 26 سپتامبر در لس آنجلس و در سن 75 سالگی درگذشت. حرفهٔ او بیش از پنج دهه دوام آورد و شامل بیش از پنجاه عنوان فیلم سینمایی و تلویزیونی بود که از حماسههای پیشاتاریخ تا وحشت گوتیک و فیلمهای پرهزینهٔ بلاکباستر را در بر میگرفت. کارهای بورک در شکلدهی به نمای برخی از بهیادماندنیترین شخصیتهای سینمای مدرن نقش اساسی داشت و طرز دید صنعت نسبت به گریم را بهعنوان ابزاری روایتی متحول کرد.
سالهای آغازین و مسیر از دوبلین تا هالیوود
میشل بورک در 29 دسامبر 1949 در دوبلین متولد شد و در دههٔ 1970 میلادی در پی شرایط نامطمئن اقتصادی به کانادا مهاجرت کرد. آنچه ابتدا بهعنوان شغلی در زمینهٔ مد و کار بهعنوان نمایندهٔ محصولات آرایشی رِوِلون در فروشگاهها آغاز شد، بهتدریج تبدیل به علاقه و اشتیاقی برای تغییرات سینمایی شد. پس از انجام تجربههای کاری داوطلبانه با میکی همیلتون، گریمور مونترآل، بورک جای خود را در صحنهٔ پرجنبوجوش فیلم شهر پیدا کرد؛ صحنهای که آن زمان بهدلیل انگیزههای مالیاتی، تولیدات ژانر وحشت و کارهای ژانری زیادی را به کانادا جذب میکرد.
اولین اعتبار فیلمی مستقل او به فیلم اسلشر «Terror Train» (1980) با بازی جیمی لی کرتیس بازمیگردد. اما این «Quest for Fire» (1981) به کارگردانی ژان-ژاک اناود بود که توجه بینالمللی را جلب کرد. بورک بههمراه سارا مونزانی در سال 1983 جایزهٔ اسکار بهترین گریم را برای این فیلم بهدست آورد و بدینترتیب نخستین زن تاریخ شد که این جایزه را در اختیار میگیرد؛ نکتهای مهم در صنعتی که تاریخاً مردانه قلمداد میشد و گریم را عمدتاً مردان اداره میکردند.
فیلمهای شاخص و همکاران مهم
فهرست آثار بورک مانند آلبومی از سینمای اواخر قرن بیستم است: «Interview with the Vampire» (1984)، «Cyrano de Bergerac» (1990)، «Bram Stoker's Dracula» (1992)، «The Cell» (2000) و «Austin Powers: The Man Who Shagged Me» (1999) تنها نمونهای از کارهای متنوع او هستند. در سال 1993 او بههمراه گرگ کانوم و متیو دبلیو. مانگل اسکار دومی را برای کار روی «Bram Stoker's Dracula» کسب کرد؛ فیلمی که پروتزهای پیچیده و طراحی دورهٔ تاریخیاش نقش مهمی در بازنمایی ارزش هنری افکتهای عملی در زمانی که ابزارهای دیجیتال در حال ظهور بودند ایفا کرد.

یکی از وجوه تداومی در حرفهٔ بورک همکاریهای بلندمدت او بود. همکاری او با تام کروز از فیلم «Interview with the Vampire» آغاز شد؛ جایی که بورک ظاهر لزات را با رنگپریدگی و شکوهمندی اشرافی خاصی ساخت که به هویت بصری شخصیت کمک شایانی کرد. این شروع به اعتماد متقابل منجر شد و بورک بعدها در فیلمهایی مثل «Jerry Maguire»، «Vanilla Sky»، «Minority Report»، «Mission: Impossible III»، «Ghost Protocol»، «Oblivion» و موارد دیگر با کروز همکاری کرد. بورک همچنین برای بازیگرانی بسیار متنوع مثل شرون استون، پنهلوپه کروز و برد پیت گریمهای منحصربهفردی طراحی کرد و همواره روش خود را متناسب با بازیگر و نیاز قصه تنظیم مینمود.
فن، فلسفه و رویکرد هنری
بورک رویکرد خود را بهیادماندنی و خلاصه توصیف میکرد: او «کلیت» اجراگر را میبیند — رنگ پوست، حالت مو و روایتی که کارگردان میخواهد بیان کند. تعادل میان سایهزنیهای ظریفِ شخصیت و پروتزهای دیدنی ویژگی بارز کار او بود. در دورانی که تصویربرداری دیجیتال و افکتهای کامپیوتری بهسرعت در حال گسترش بودند، بورک همواره مدافع حقیقت لمسیای بود که گریم عملی به اجرا و تصویر میبخشد؛ حقیقتی که روی صفحهٔ دوربین وزن و اصالت میآورد.
روایتهای پشت صحنه نمونههایی روشن از این فلسفه را نشان میدهند. در «Quest for Fire» او با منابع محدود تصویری قانعکننده از دورهٔ ماقبل تاریخ خلق کرد؛ انتخاب رنگ، ساخت متریال پوست و هماهنگی با نورپردازی همه در جهت باورپذیرتر جلوه دادن شخصیتها بهکار رفت. در «Dracula» تیم وی ترکیبی از پروتزهای سنتی، آرایش صحنهای و نورپردازی تئاتری را بهکار گرفت تا آن جلوهٔ باروک و حالوهوای گوتیک فیلم شکل بگیرد؛ نگاههایی که به سرعت در میان طرفداران ژانر مورد تحسین واقع شدند و تا امروز «Bram Stoker's Dracula» مرجع طراحی گریم گوتیک بهشمار میرود.
پذیرش حرفهای و میراث
علاوه بر دو جایزهٔ اسکار و چندین نامزدی (از جمله برای «The Clan of the Cave Bear»، «Cyrano de Bergerac»، «Austin Powers» و «The Cell»)، بورک در سال 2022 جایزهٔ دستاوردِ حرفهای را از انجمن آرایشگران و گریمورها (Make-Up Artists & Hair Stylists Guild) دریافت کرد. تأثیر او را میتوان در کارِ گریمورهای معاصر دید که رنگبندی دقیق، محوکردنِ سنجیده و ذهنیت «شخصیت در اولویت» او را بهعنوان اصول راهنما ذکر میکنند.
تاریخشناس سینما، لنا مورالس، دربارهٔ نقش او میگوید: «بورک ایدهٔ گریم صحنه را از صرفاً جنبههای زیباشناختی به معماریِ شخصیت تبدیل کرد. او با نگاهی شبیه به منظرشناسی، هر چین و چروک، هر تُنِ رنگ و هر خط مویی را بهعنوان انتخاب روایی در نظر میگرفت. میراث او در هر فیلمی که ارزش ساختار شخصیتی را از طریق مهارت برجسته میکند قابل مشاهده است.» این ارزیابی، هم وزنِ جایگاه حرفهای بورک را برجسته میسازد و هم نشان میدهد چگونه نگاهش بر نسلهای بعدی اثر گذاشته است.
زمینه تاریخی و مقایسه با همتایان
موقعیت بورک در تاریخ سینما کنار دیگر اسطورههای افکتهای عملی مانند گرگ کانوم و ریک بیکر قرار میگیرد. در حالی که بیکر غالباً با موجودات و موجودیتپردازی مرتبط است و کانوم بیشتر با پیرایش سنی و دگردیسیها شناخته میشود، بورک در ترکیب اصالتِ دورهای و اغراقِ نمایشی استاد بود؛ تعادلی که در درامهای تاریخی مثل «Cyrano de Bergerac» و قطعات ژانری مانند «Dracula» آشکارتر است. او نشان داد که چگونه میتوان وفاداری به زمانهٔ روایت را با نیاز به برجستهسازی سینمایی متوازن کرد.
همچنین مسیر حرفهٔ او بازتابِ تحولات گستردهتر صنعت بود: دهههای 1980 و 1990 دورهٔ طلایی افکتهای عملی و پروتزها بودند و کارهای بورک به حفظ اهمیت این شاخه کمک کردند، حتی زمانی که افکتهای دیجیتال در حال رشد بودند. امروزه بسیاری از تولیدات به ترکیب هوشمندانهٔ هر دو روش میپردازند، اما فیلمهای بورک همچنان درسهایی عملی از ارزشِ ملموسِ گریمِ واقعی برای ارائهٔ بافت، اجرا و باورپذیری بازیگر در خود دارند.
یادداشت پایانی
درگذشت میشل بورک از دست رفتنِ یک صنعتگر پرتلاش را نشان میدهد؛ هنرمندی که انگشتنگاریِ هنریاش بر چهرههایی قرار گرفته که بهسرعت در ذهن تماشاگر حک میشوند. او چشمش را روی بازیگران و شخصیتها متمرکز میکرد و با رنگ، پروتز و احساسِ بازدارنده به کشفِ حقیقتهای پنهان آنها میپرداخت. برای فیلمسازان و طرفدارانِ جادوی انسانی سینما که به بعد لمسی و انسانمحور آثار اهمیت میدهند، کار او سالها درس و الهام خواهد بود. میراث او نه فقط در جوایز، که در تأثیر ملموسش بر زبانِ بصریِ داستانگویی سینمایی باقی میماند.
منبع: deadline
ارسال نظر