7 دقیقه
مایکروسافت جادسون آلتاف را به نقش جدیدی بهعنوان مدیرعامل تجاری منصوب کرده است؛ نقشی که تازه ایجاد شده و بر کسبوکار تجاری شرکت نظارت دارد. این حرکت با هدف تشدید تمرکز روی فروش، بازاریابی و عملیات در زمانی صورت گرفته که مایکروسافت عمیقتر به سرویسهای سازمانی مبتنی بر هوش مصنوعی وارد میشود. این ارتقا به ساتیا نادلا اجازه میدهد تا بیشتر روی استراتژی فنی و توسعه پلتفرم تمرکز کند، در حالی که آلتاف مسئولیت مدیریت سازمانی را بر عهده میگیرد که محصولات مایکروسافت را به مشتریان میرساند و درآمد را محقق میسازد.
یک بازآرایی عملی در مسیر انتقال به پلتفرمهای مبتنی بر هوش مصنوعی
در یک یادداشت داخلی که با کارکنان به اشتراک گذاشته شد، نادلا این انتصاب را بخشی از پاسخ مایکروسافت به آنچه او آن را «تحول تکتونیکی پلتفرمهای هوش مصنوعی» مینامد، توصیف کرد. هدف از قرار دادن فروش، بازاریابی و عملیات زیر نظر یک مدیرعامل تجاری واحد، کوتاهتر و دقیقتر کردن حلقه بازخورد میان نیازهای مشتریان و نحوه ارائه و پشتیبانی راهکارهای سازمانی است. به عبارت دیگر، مایکروسافت میخواهد با ایجاد یک نقطه مسئولیت واحد، سرعت تصمیمگیری و اجرای پروژههای پیچیده AI در فضای ابری را افزایش دهد.
این نوع تغییر ساختاری معمولاً زمانی رخ میدهد که شرکتها قصد دارند واکنش سریعتری به بازار نشان دهند؛ خصوصاً هنگامی که فناوریهایی مانند یادگیری عمیق، پردازش زبان طبیعی و خدمات دادهای، نقش محوری در محصول و ارزشآفرینی بازی میکنند. مایکروسافت با این اقدام تلاش دارد تا فاصله میان پژوهشهای فنی و پیادهسازی قابلاستفاده در سازمانها را کاهش دهد و بدین ترتیب فرصتهایی که از مسیر هوش مصنوعی پدید میآید، سریعتر به درآمد تبدیل شوند.
آلتاف واقعاً بر چه مواردی نظارت خواهد داشت
آلتاف در نه سال گذشته سازمان فروش جهانی مایکروسافت و بخش «راهکارهای مشتری و شرکای مایکروسافت» (MCAPS) را ساخته و رهبری کرده است. حوزهی مسئولیت گستردهتر او اکنون شامل چند بخش کلیدی خواهد بود که مستقیماً بر نحوه عرضه محصولات و خدمات به بازار و مشتریان تأثیر میگذارد:
- فروش جهانی و اجرای استراتژیهای ورود به بازار (go-to-market) با هدف همافزایی تیمهای فروش محلی و مرکزی و استفاده از دادههای مشتری برای بهبود نرخ تبدیل.
- بازاریابی، که تاکشی نوموتو بهعنوان مدیر ارشد بازاریابی (CMO) به واحد جدید میپیوندد و مستقیماً به آلتاف گزارش خواهد داد. ترکیب بازاریابی متمرکز با تیمهای فروش میتواند پیامرسانی محصول، تقاضاسازی و تراز بین نیاز بازار و پیشنهادات فنی را قویتر کند.
- عملیات، شامل پشتیبانی، تحویل خدمات و اجرای پروژهها، که با قرار گرفتن نزدیکتر به تیمهای تجاری فاصله بین دریافت بینش از مشتری تا اجرای میدانی را کاهش میدهد و موانع اجرای پیادهسازیهای بزرگ ابری و AI را کم میکند.
نکته مهم این است که تیمهای مهندسی که محصولات مایکروسافت را میسازند، کماکان در چارچوب رهبری فنی نادلا خواهند ماند و به آلتاف گزارش نمیدهند. این جداسازی نقشها به گونهای طراحی شده تا رهبری فنی بتواند روی نوآوری، معماری سیستمها و تحقیق و توسعه هوش مصنوعی تمرکز کند، در حالی که تیم تجاری بر اجرای بازار و خلق ارزش اقتصادی از آن نوآوریها متمرکز میشود.

این تغییر چرا برای مایکروسافت و مشتریان اهمیت دارد
یکپارچهسازی عملکردهای تجاری زیر نظر یک مدیرعامل واحد قرار است پاسخهای شرکت به تقاضاهای سازمانی برای راهکارهای هوش مصنوعی را سریعتر و هماهنگتر کند. وقتی عملیات و تحویل خدمات در چارچوب کسبوکار تجاری قرار میگیرند، مایکروسافت انتظار دارد از بینش مشتری سریعتر به پیادهسازی برسد؛ به عبارت دیگر زمان لازم برای انتقال از استراتژی به اجرا و درآمد کوتاهتر خواهد شد. این موضوع در پیادهسازیهای بزرگمقیاس ابری و پروژههای هوش مصنوعی که نیازمند هماهنگی بین تیمهای فروش، فنی و پشتیبانی هستند، اثر قابلتوجهی دارد.
برای مشتریان، این میتواند به معنای داشتن یک نقطه تماس شفافتر، مسئولیتپذیری مشخص و تجربه یکپارچهتر هنگام پذیرش راهکارهای ابری، هوش مصنوعی و سناریوهای هیبرید باشد. هنگامی که یک نهاد واحد پاسخگو وجود داشته باشد، مسائل مربوط به SLA، پشتیبانی فنی، برنامهریزی مهاجرت و تطبیق راهکارها با نیازهای سازمانی سریعتر حل میشود و ریسک پروژههای تحول دیجیتال کاهش مییابد.
برای خود مایکروسافت، این اقدام تلاشی است برای همراستا کردن استراتژی محصول، آمادگی برای ورود به بازار و اجرای میدانی با فوریت فرصتهای ناشی از هوش مصنوعی. شرکتهای فناوری بزرگ معمولاً در مواجهه با جهشهای تکنولوژیک به بازطراحی سازمانی متوسل میشوند تا از ناکارآمدیهای بینبخشی جلوگیری کنند و مطمئن شوند که نوآوری فنی، به ارزش تجاری قابلاندازهگیری تبدیل میشود.
آیا این تغییر نقش ساتیا نادلا را تغییر میدهد؟
این بازآرایی نشاندهنده کنارهگیری نادلا نیست. برعکس، او گفته است که این ساختار به رهبران مهندسی و خودش اجازه میدهد تا روی «پرجسارتترین کارهای فنی» متمرکز شوند — از جمله توسعه مراکز داده، معماری سیستمها، تحقیقات هوش مصنوعی و نوآوری محصول. به عبارت دیگر: نادلا قرار است رهبری فناوری را تشدید کند، در حالی که آلتاف موتور تجاری را که از این سرمایهگذاریها درآمد تولید میکند، هدایت خواهد کرد.
تمرکز مضاعف نادلا روی توسعه پلتفرم و تحقیقات میتواند شامل سرمایهگذاریهای بیشتر در زیرساختهای ابری، بهبود مدلهای زبانی بزرگ، تسهیل توسعه مدلهای سفارشی برای مشتریان سازمانی و ارتقای قابلیتهای مدیریت داده و امنیت باشد. این نوع تقسیم کار میتواند منجر به افزایش سرعت نوآوری و در عین حال تضمین کند که محصولات جدید قابلیت تجاریسازی و آمادهسازی برای بازار را دارند.
این تغییر چگونه با تحرکات ساختاری اخیر مایکروسافت همخوانی دارد
مایکروسافت پیش از این نیز عناوین شبیه به نقش مدیرعامل را به رهبران واحدهای بزرگ داده بود — مثلاً فیل اسپنسر برای بخش گیمینگ و مصطفی سلیمان برای واحد مایکروسافت AI — بنابراین این اقدام در راستای یک الگوی تثبیتشده قرار میگیرد. این ساختار نشاندهنده استراتژی مایکروسافت مبنی بر ایجاد رهبرانی با پاسخگویی مشخص برای کسبوکارهای پیچیده و با ارزش بالا است، بهخصوص زمانی که شرکت محصولات و سرویسهای خود را در سطح ابر و هوش مصنوعی گسترش میدهد.
به عبارت دیگر، مایکروسافت در حال ساماندهی دوباره است تا مطمئن شود که هر بخش حیاتی، یک رهبر پاسخگو و توانمند دارد که میتواند ضمن تعامل نزدیک با مشتریان و شرکا، تصمیمات استراتژیک و اجرایی را بهطور موثری پیش ببرد. این مدل مدیریتی میتواند از افزایش سرعت عرضه محصولات، تطبیق بهتر راهکارها با نیازهای بازار و بهبود همکاری بین تیمهای فنی و تجاری پشتیبانی کند.
در مواجهه با تغییرات سریعِ ناشی از هوش مصنوعی، نقش جدید مدیرعامل تجاری یک شرط عملیاتی محسوب میشود: به یک رهبر باتجربه در فروش و عملیات اجازه دهید موتور درآمد را هدایت کند، در حالی که رهبران فنی بر ساختن پلتفرمی تمرکز کنند که در نهایت مشتریان از آن استفاده خواهند کرد. این رویکرد میتواند به افزایش کارایی، کاهش اصطکاک در پروژههای بینبخشی و تسریع زمان ارزشآفرینی منجر شود.
منبع: theverge
ارسال نظر