10 دقیقه
مشاهدات جدید تلسکوپ فضایی جیمز وب (JWST) نقطهعطفی در مطالعهٔ دوران نخستین کیهان پدید آوردهاند: تیمی از اخترشناسان چهار جرم بسیار دور را شناسایی کردهاند که طیف و شکل ظاهریشان با پیشبینیهای تئوریک برای «ستارگان تاریک» ابرپرجرم همخوانی دارد؛ اجرامی فرضی که نه با همجوشی هستهای، بلکه با تبدیل مادهٔ تاریک به گرما تابش میکنند. اگر این تفسیر تأیید شود، معنا و مفهوم منابع نورانی نخستین کیهان و منشأ سیاهچالههای ابرپرجرم اولیه بهطرز چشمگیری بازنگری خواهد شد.
ستارگان تاریک چیست؟ یک ایدهٔ ساده با پیامدهای عمیق
«ستارگان تاریک» طبقهای نظری از اجرام نخستین هستند که از ترکیب هیدروژن و هلیوم شکل میگیرند اما برخلاف ستارگان معمولی که با همجوشی هستهای میدرخشند، انرژیشان از نابودی (اناهیله شدن) ذرات مادهٔ تاریک درون آنها آزاد میشود. این مفهوم طی مقالههایی از اواخر دههٔ 2000 مطرح و سپس با مدلسازیهای پیچیدهتری گسترش یافت که نشان داد در شرایط مناسب این اجرام میتوانند به جرمهای فوقالعاده بزرگ رشد کنند — در برخی سناریوها تا اندازهٔ حدودی یک میلیون جرم خورشیدی (10^6 M☉).
ویژگی متمایز این ستارگان، تابش بالای آنها در عین دمای سطحی نسبتاً پایین و ساختار پفکرده یا «پفی» است. ابرپوشش عظیمی از هیدروژن و هلیوم تنها یک طیف مشخص تولید میکند؛ مثلاً یک ویژگی جذاب در مدلها جذب خط He II در طول موج 1640 آنگستروم است که بهعنوان یک «گلولهٔ دخانی» یا نشانهٔ قوی برای ستارگان تاریک مطرح شده است. چنین مشخصههایی میتوانند در طیفهایی که JWST ثبت میکند آشکار شوند، بهشرط آنکه دادهها کافی عمق و وضوح داشته باشند.
چگونه JWST و پروژهٔ JADES این اجرام را آشکار کردند
نامزدان جدید در دادههای عمیق JWST که تحت پروژهٔ JWST Advanced Deep Extragalactic Survey (JADES) گردآوری شدهاند یافت شدند. ابتدا با تصاویر و فوتومتری NIRCam چند منبع بسیار قرمز، درخشان و فشرده شناسایی شدند؛ سپس طیفنگاری با NIRSpec برخی از آنها را با وضوح بیشتر بررسی کرد و برای یکی از نامزدان نیز مشاهدات ALMA در باند میلیمتری محدودیتها و اطلاعات اضافی فراهم آورد.
هر ابزار تشخیصی متفاوتی ارائه میدهد: NIRCam شکل و رنگهای پهنباند را میسنجد که میتواند نشاندهندهٔ جابجایی به سرخ زیاد و اندازهٔ فشردهٔ منبع باشد؛ NIRSpec خطوط طیفی و جزئیات پیوستار را تفکیک میکند، از جمله جستجوی اثرات He II 1640؛ و ALMA خطوط میلیمتری مانند خطوط اکسیژن یا نشانههای گاز مولکولی را ثبت میکند که اطلاعاتی دربارهٔ محتوای گاز و فلزدهی محیط اطراف میدهد.
چه نامزدان و چه شواهدی ثبت شد؟
تیم به رهبری کازمین ایلیه (Cosmin Ilie) از دانشگاه کالگیت، همراه با همکارانی مانند شفاعت محمود، جیلیان پولین و کاترین فریس، چهار جرم دوردست را مورد توجه قرار دادند: JADES-GS-z14-0، JADES-GS-z14-1، JADES-GS-z13-0 و JADES-GS-z11-0. دو مورد از اینها قبلاً براساس فوتومتری شناسایی شده بودند و طیف NIRSpec اجازهٔ آزمون دقیقتری از مدلهای ستارهٔ تاریک را داد.
- JADES-GS-z14-1 در وضوح JWST تقریباً نقطهای دیده میشود که با انتظار برای یک منبع شبیه ستارهٔ ابرپرجرم در فاصلهٔ بسیار دور سازگار است.
- سه منبع دیگر فوقالعاده فشرده و تا حدی تفکیکپذیر هستند؛ میتوان آنها را یا بهعنوان کهکشانهای کوچکِ در حال ستارهزاییِ فشرده مدلسازی کرد یا بهعنوان ستارگان تاریک پرجرم محاط در سحابیهای یونیدهٔ هیدروژن و هلیوم.
نکتهٔ کلیدی این است که برای JADES-GS-z14-0 یک فرورفتگی جذبِ محتمل در He II 1640 آنگستروم با نسبت سیگنال به نویز حدود 2 گزارش شده است. هرچند این تشخیص هنوز قطعی نیست، اما با انتظارهای نظری برای جوهای غنی از هلیومِ ستارگان بسیار پرجرم سازگاری دارد. همزمان، طیف ALMA برای همان منبع خط انتشار اکسیژن را نشان میدهد — نشانهای از حضور عناصر سنگین (فلزها) در محیط محلی. اگر هر دو ویژگی واقعی باشند، سادهترین تفسیر این است که با یک ستارهٔ تاریک منزوی روبهرو نیستیم، بلکه جسمی هست که در محیطی با غنای فلزی محلی قرار دارد؛ شاید ناشی از ادغام یک هالهٔ میزبانی ستارهٔ تاریک با یک کهکشان اولیهٔ معمولی، یا شکلگیری همزمان ستارگان تاریک و معمولی در یک هالهٔ مشترک.
از نظریه تا کشف احتمالی؛ مسیر فیزیکی پشت ستارگان تاریک
قضیه از کارهای نظری آغاز شد که نشان میداد ذراتِ سنگینی مانند WIMPها (ذرات سنگین با برهمکنش ضعیف) یا کاندیداهای مشابه مادهٔ تاریک میتوانند در هالههای اولیهٔ تاریک، در چگالیهای بسیار بالا، با یکدیگر اناهیله شوند. انرژی آزادشده از این نابودیها میتواند گازِ در حال فروپاشی را گرم کند و در شرایط مناسب از فروپاشی به هستهٔ فشرده و آغاز همجوشی هستهای جلوگیری کند؛ در عوض یک جسم بزرگ، نسبتاً سرد و نورانی شکل میگیرد که انرژیاش از نابودی مادهٔ تاریک تأمین میشود.
مدلسازیهای بعدی دو مسیر رشد و تغذیه را نشان دادند که اجازه میدهند ستارگان تاریک ماده جذب کنند و به جرمهای ابرپرجرم برسند. در این سناریوها، همین ستارگان میتوانند بهعنوان بذرهایی برای تشکیل سیاهچالههای ابرپرجرم در مراحل اولیهٔ کیهان عمل کنند—مسألهای که تا امروز یکی از بزرگترین معماهای اخترفیزیک است: چگونه سیاهچالههای عظیم در زمانی نهچندان طولانی پس از بیگبنگ تشکیل شدهاند؟
جزئیات ذراتی که میتوانند نقش داشته باشند
برای اینکه نابودی مادهٔ تاریک بتواند انرژی کافی تولید کند تا یک ستارهٔ تاریک را تأمین کند، باید چند شرط برقرار باشد: چگالی مادهٔ تاریک به اندازهٔ کافی بالا باشد، نرخ نابودی (که به مقطع سطح مقطع نابودی یا annihilation cross section وابسته است) در محدودهٔ مناسبی باشد، و انرژی دفعی به شیوهای درون ستاره به گرما تبدیل شود تا جلوی فروپاشی گرمایی گرفته شود. اندازهٔ ذره، مقطع برهمکنش و محصولات نابودی هر کدام پارامترهایی هستند که میتوانند از مشاهدهٔ احتمالی چنین ستارگانی محدود شوند و لذا با آزمایشهای مستقیم و شتابدهندهای مکمل هستند.
چرا این نتیجه مهم است؟ پیامدها برای کیهانشناسی و فیزیک ذرات
تأیید تنها یک یا چند ستارهٔ تاریک ابرپرجرم، پیامدهای چندگانه و عمیقی دارد: اول اینکه اطلاعات مستقیم و نوینی دربارهٔ طبیعت مادهٔ تاریک ارائه میدهد و پارامترهایی مانند مقطع نابودی و محدودهٔ جرم ذرهٔ تاریک را محدود میکند. دوم اینکه میتواند توضیح دهد چرا JWST منابعی بسیار درخشان و فشرده را در مقادیر بیشتر از پیشبینیهای معمولِ مدلهای تشکیل کهکشان در قرمزهای بالا مییابد؛ وجود ستارگان تاریک میتواند پرتوهای شدیدی تولید کند که به خط مبنای تابشِ کهکشانها افزوده میشود.
در نهایت، این سازوکار یک مسیر طبیعی برای تولید بذرهای سیاهچالهٔ پرجرم در مراحل بسیار ابتدایی کیهان فراهم میآورد، امری که تاکنون مدلهای استانداردِ تشکیل کهکشان و سیاهچاله بهتنهایی قادر به توضیح کامل آن نبودهاند.
چالشها، تردیدها و توضیحات جایگزین
نویسندگان پژوهش و جامعهٔ اخترفیزیک بهدرستی محتاطاند: هر یک از این اجرام هنوز با تفسیرهای معمولتر مانند کهکشانهای فشردهٔ در حال ستارهزایی یا حتی هستههای فعال کهکشانی (AGN) سازگار است، خصوصاً وقتی دادهها عمق یا وضوح کافی نداشته باشند. چند نکتهٔ کلیدی برای تردید عبارتند از:
- نحوۀ تفکیک حاد میان خطوط طیفیِ ناشی از جوهای غنی از هلیوم و خطوطی که میتوانند در کهکشانهای با ستارهزایی شدید تولید شوند.
- وجود فلزها (مانند خطوط اکسیژن) که فرضیهٔ «کاملاً اولیه» بودن محیط را زیر سؤال میبرد و باید سناریوهایی مانند ادغام یا آلودگی فلزی محلی را در نظر گرفت.
- میزان سیگنال-به-نویزِ پایین برخی تشخیصها (مثلاً S/N ~2 برای He II 1640) که نیاز به عمقدادهٔ بیشتر دارد تا قطعی شود.
بر این اساس، تیم پژوهشی و جامعهٔ wider بر نیاز به مشاهداتِ پیگیر و چندطیفی تأکید میکنند تا بتوان سناریوی ستارهٔ تاریک را از گزینههای دیگر تمییز داد.
قدمهای بعدی: چه دادههایی لازم است؟
برای آزمون قطعیترِ فرضیه و رفع ابهامات، برنامهٔ رصدی مشخصی پیشنهاد شده است:
- ادغامهای عمیقتر با NIRSpec برای افزایش سیگنال-به-نویزِ خطوطِ کلیدی مانند He II 1640 و جستجوی خطوط تشخیصی اضافی.
- مشاهدات ALMA با وضوح بالا برای نگاشت توزیع گاز مولکولی و خطوط فلزی، تا مشخص شود آلودگی فلزی محلی است یا گسترده.
- طیفنگاری و تصویربرداری مادونقرمز میانی JWST تا انتشار شبهنئبولاری، مقدار غبار و احتمال وجود چندین مولفهٔ ستارهای پیرامون منبع محدود شود.
اگر دادههای عمیقتر امضای ستارهٔ تاریک را تأیید کنند، میتوان با استفاده از روشناییِ مشاهدهشده و جرمهای استنباطشده پارامترهایی دربارهٔ ذرهٔ مادهٔ تاریک مانند مقطع نابودی و محدودهٔ جرم آن محدود کرد؛ اطلاعاتی که میتواند مکمل جستجوهای آزمایشگاهی و شتابدهندهای باشد.
نگاه یک کارشناس و اهمیت چندرشتهای این کشف
نظرات تخصصی نشان میدهد که این یافتهها نقطۀ تلاقی کیهانشناسی، فیزیک ذرات و اختررصدی هستند. یک متخصص نظریِ ساختارهای اولیهٔ جهان میگوید: «احتمال اینکه برخی از روشنترین منابع JWST توسط نابودی مادهٔ تاریک تغذیه شوند، هیجانانگیز است، چون این پیوند میان نظریهٔ ذرات و مشاهدات مستقیم را ممکن میسازد. ویژگی جذب He II 1640 دقیقاً همان نشانهای است که برای یک پوشش هلیومی انتظار داریم. اما وجود فلزها به ما هشدار میدهد که محیطها پیچیدهاند — ادغامها یا جمعیتهای ستارهای مختلط را باید در نظر گرفت. تأیید نهایی نیازمند طیفنگاری عمیقتر و پیگیری چندطیفی است، ولی پاداشِ چنین تأییدی میتواند انقلابی باشد: شواهد اخترفیزیکی مستقیم دربارهٔ ماهیت مادهٔ تاریک و نحوهٔ تولدِ سیاهچالههای ابرپرجرم.»
بهطور خلاصه، دادههای اولیهٔ JWST مسیر روشنی برای مطالعات بعدی نشان دادهاند؛ چه این اجرام در نهایت ستارگان تاریک باشند و چه کهکشانهای عجیبِ نخستین، هر نتیجهای بینش جدیدی به فرآیندهای شکلگیری ساختارها در جهان اولیه خواهد داد. پژوهشهای آتی که با همکاری تلسکوپها و ابزارهای متعدد انجام شوند، مشخص خواهند کرد که آیا ما واقعاً با پنجرهای تازه به فیزیک مادهٔ تاریک و ریشههای سیاهچالههای عظیم روبهرو شدهایم یا صرفاً با مجموعهای از اجرام غیرمنتظره که نیاز به تفسیر دقیقتری دارند.
منبع: scitechdaily
ارسال نظر