9 دقیقه
مورچهها برای زندگی اجتماعی پیچیدهشان به بویی بسیار دقیق تکیه دارند. فرومونها مسیر جستوجو، هشدار، تشخیص همنسل و رفتارهای دیگری را در کلونی هدایت میکنند و شفافیت این پیامهای شیمیایی بر یک قاعدهٔ اساسی در علوم عصبشناسی بویایی استوار است: معمولاً هر نورون حسی تنها یک ژن گیرنده بویایی را بیان میکند. این «یکگیرنده-در-هر-نورون» جلوی همپوشانی سیگنالها را میگیرد و وضوح پیام را حفظ میکند.
چالش ژنتیکی در مورچهها: انبوه گیرندهها در خوشههای نزدیک
اما مورچهها در این زمینه یک معضل ژنتیکی پیش میگذارند. در حالی که مگس میوه حدود شصت ژن گیرنده بویایی دارد، بسیاری از گونههای مورچه چند صد ژن از این دست را در ژنوم خود نگهداری میکنند. این ژنها اغلب در خوشههایی قرار گرفتهاند و از نظر توالی بههم شباهت زیادی دارند. روشن کردن تنها یک گیرنده در چنین محلهٔ متراکم ژنی کار سادهای نیست؛ فعالشدن اشتباه ژنهای مجاور میتواند کد شیمیایی را مبهم کند.
مطالعهٔ تازهای روی گونهٔ مورچهٔ کلونال رایدر (clonal raider ant) یک راهکار مولکولی ظریف را نشان میدهد که مورچهها برای حفظ قاعدهٔ «یک گیرنده در هر نورون» بهکار میگیرند، حتی وقتی تعداد گیرندهها بسیار زیاد و در کنار هم قرار گرفته باشند.
کشف جدید: سپر رونویسی دوطرفه
تیمی به رهبری دنیل کروناور در دانشگاه راکفلر نشان دادهاند که نورونهای بویایی مورچه از یک سپر رونویسی دوطرفه استفاده میکنند: ژنی را که نورون انتخاب میکند فعال علامتگذاری میکنند و همزمان ژنهای مجاور را خاموش میسازند. این یافتهها که در Current Biology منتشر شد، با ترکیبی از نقشهبرداری بیان ژن، توالییابی RNA و RNA FISH مکان و ماهیت این رونویسیها را در بافت آنتن مورچه مشخص کردهاند.
رونویسی Readthrough: ادامهٔ رونویسی به سمت پاییندسته
وقتی یک نورون بویایی تصمیم میگیرد روی یک ژن گیرنده «سرمایهگذاری» کند، RNA پلیمراز II نه تنها ژن هدف را رونویسی میکند، بلکه معمولاً از محل خاتمهٔ معمول عبور میکند و ترنسکریپتهایی طولانیتر تولید میکند که وارد ژنهای بعدی در خوشه میشوند. این رشتههای طولانیِ حاصل از readthrough بیشتر در داخل هستهٔ سلول باقی میمانند؛ ظاهراً بهدلیل فقدان برچسبهای مولکولی لازم برای خروج از هسته، امکان بروندهی و ترجمهٔ آنها وجود ندارد. اگرچه این RNAها احتمالاً بهعنوان mRNA فعال نیستند، اما حضورشان از فعالشدن ژنهای پاییندسته جلوگیری میکند.
ترنسکریپتهای ضدسمت: مهار رو به بالا
در همان زمان، نورون ترنسکریپتهایی در جهت معکوس (antisense) تولید میکند که در مقابل ژنهای بالادست قرار میگیرند و فرآیند رونویسی آنها را تداخل میکنند. این ترکیب—رونویسی readthrough در پاییندست و رونویسی antisense در بالا—یک غلاف محافظتی پیرامون ژن انتخابشده میسازد و مانع آغاز رونویسی کامل و عملکردی ژنهای همسایه میشود.
پژوهشگران این مکانیزم را «تداخل رونویسی» (transcriptional interference) نامیدهاند؛ روشی که مانع از اجرای همزمان چند گیرنده در یک نورون شده و هویت تکگیرندهای نورون را تضمین میکند.

روشها و شواهد کلیدی
برای مشاهدهٔ این پدیدهها، گروه کروناور بافت آنتن مورچههای کلونال رایدر را جدا کردند و با رزولوشن بالا بیان ژنها را پروفایل کردند. توالییابی RNA نشان داد کدام ژنهای گیرنده در هر نورون فعال هستند و RNA FISH محل این ترنسکریپتها را داخل آنتن و هستهٔ سلولی مشخص کرد.
آنها با مشاهدهٔ ترنسکریپتهای readthrough که چندین ژن مجاور را در بر میگرفت و تشخیص RNAهای antisense که جهت مخالف ژنهای همسایه را داشتند، شواهد مستقیم از فرآیند تداخل رونویسی بهدست آوردند. تحلیلهای محاسباتی و آزمایشهای اختلال مولکولی (perturbations) مدل پیشنهادی را تقویت کردند: readthrough و antisense هر دو بهعنوان مانعهایی عمل میکنند که از رونویسی کامل ژنهای اطراف جلوگیری میکنند.
جاکومو گلاتزر، دانشجوی تحصیلات تکمیلی در گروه، اهمیت یافتهها را اینگونه خلاصه کرد: «هر نورون حسی یک هویت مولکولی متمایز دارد زیرا به یک گیرنده متعهد میشود. نتایج ما نشان میدهد مورچهها از استراتژی رونویسی متفاوتی نسبت به مگس یا مهرهداران استفاده میکنند.» پرویز دانیل حجازی پاستور، پژوهشگر بیومدیکال در آزمایشگاه، افزود: «ما دریافتیم که جلوگیری از رونویسی کامل گیرندههای مجاور برای ایجاد هویت یکگیرندهای نورون کافی است.»
مقایسه با دیگر حیوانات: مگس و مهرهداران چه کردهاند؟
حیوانات مختلف راهحلهای متفاوتی برای مسألهٔ انتخاب یک گیرنده در میان خانوادههای بزرگ ژنی توسعه دادهاند. در Drosophila، سوئیچهای تنظیمی دقیق بهطور انتخابی یک ژن گیرنده را فعال میکنند. در مهرهداران، مکانیسمهایی تصادفی و وابسته به بازآرایی کروماتین وجود دارد که در نهایت تنها یک ژن را فعال باقی میگذارد. مورچهها اما، با داشتن خانوادههای گیرندهٔ بسیار بزرگ و خوشههای متراکم، بهنظر میرسد از تداخل رونویسی استفاده میکنند؛ راهحلی عملی که میتواند تا صدها ژن را بدون نیاز به عناصر تنظیمی اختصاصی برای هر ژن جدید مقیاسپذیر نگه دارد.
این استراتژی میتواند توضیح دهد که چگونه مجموعههای گیرنده در مورچهها میتوانند در طول تکامل سریعاً رشد کنند: کپیهای جدید ژنی به آسانی میتوانند وارد سیستم شوند، زیرا سپرهای readthrough/antisense از فعالشدن همزمان جلوگیری میکنند و بنابراین گسترش خانوادهٔ ژنی هویت نورونی را مختل نمیکند.
گسترهٔ تکاملی و پیامدهای وسیعتر
تیم تحقیقاتی همین مکانیزم را در حشرات اجتماعی دیگر از جمله مورچهٔ جهشی هندی (Indian jumping ant) و زنبور عسل نیز شناسایی کرد؛ این نشان میدهد که تداخل رونویسی ممکن است میان حشرات با خانوادههای بزرگ گیرندهٔ بویایی گسترده باشد. اگر این مکانیزم فراگیر باشد، تصور ما از تنظیم خانوادههای ژنی تغییر میکند: خوشههای متراکم ژنی میتوانند توسط فرآیندهای جهتدار رونویسی کنترل شوند بهجای آنکه به توالیهای تنظیمی پیچیده و مخصوص به هر ژن نیاز داشته باشند.
فراتر از فهم پایهای بویایی حشرات، این یافتهها پیامدهای ژنومی و بیوتکنولوژیک گستردهای دارند. تداخل رونویسی میتواند در زیستشناسی سنتتیک برای کنترل آرایههای ژنی متراکم بهکار رود یا برای طراحی مدارهایی استفاده شود که نیاز به ساکتسازی محلی قوی در اطراف لوکوسهای مشخص دارند. برای علوم اعصاب حسی، این یک مثال جدید است از اینکه چگونه هویت سلولی میتواند بیشتر توسط پویاییهای رونویسی تحکیم شود تا صرفاً توسط نشانگرهای کروماتینی یا فاکتورهای رونویشی.
فناوریها، ملاحظات فنی و جهات آینده
کشف این سازوکار مرهون ترکیبی از فناوریهای پیشرفته بود: توالییابی RNA از بافت واحد (single-tissue RNA sequencing)، RNA FISH با رزولوشن بالا و مدلسازی محاسباتی readthrough. برای آینده، پرسشهای متعددی باز ماندهاند: این مکانیزم تا چه اندازه در گروههای مختلف حشرات رایج است؟ آیا سامانههای حسی دیگری (مانند بینایی یا شنوایی در برخی گونهها) از سپرهای رونویسی مشابه استفاده میکنند؟ و از منظر مولکولی، چه مشخصههایی باعث میشود ترنسکریپتهای readthrough در هسته گرفتار بمانند و چگونه RNAهای antisense بهطور دقیق مانع رونویسی ژنهای بالادست میشوند؟
پاسخ به این پرسشها نیازمند ابزارهای تکمیلی: توانایی القای یا حذف خاص readthrough در سطوح ژنی، بررسی پروتئینهای مرتبط با برچسبگذاری RNA و صادرات هستهای، و مطالعات تکسلولی تطبیقی در گونههای متنوعتر. هر کدام از این گامها میتواند مرزهای کاربردهای زیستفناوری را نیز پیش ببرد، از جمله در طراحی جعبهابزارهای تنظیم ژن برای آرایههای مصنوعی یا مهندسی بافتهای حسی مصنوعی.
دیدگاه کارشناسان
دکتر مایا تامپسون، نوروژنتیسیستی در موسسهٔ زیستشناسی تلفیقی، دربارهٔ مطالعه گفت: «این تحقیق نمایش درخشانی است از اینکه چگونه خود رونویسی میتواند یک نیروی معماری فعال در ژنوم باشد. با تبدیل فرایند رونویسی هم به سیگنال و هم به سایلنسر، مورچهها در یک بستر ژنومی پر سروصدا، اختصاصیت عملکردی را بهدست میآورند. پیامدها برای درک تکامل سریع حس و نیز طراحی استراتژیهای تنظیم ژنی قابل توجه است.»
نقاط تمایز این مطالعه نسبت به پیشین
- شناسایی همزمان readthrough و antisense بهعنوان سازوکارهای مکمل که یک سپر دوطرفه میسازند.
- استفاده از ترکیب روشهای تجربی و محاسباتی برای اثبات علیت و نه صرفاً همبستگی.
- گسترش شواهد به گونههای دیگر حشرات اجتماعی که نشان میدهد مکانیزم ممکن است فراتر از یک گونه خاص رایج باشد.
- راهبردی که مقیاسپذیری طبیعی برای افزایش خانوادهٔ ژنی را بدون نیاز به تنظیمات اختصاصی فراهم میآورد.
این تفاوتها مطالعه را از حالت صرفاً توصیفی خارج کرده و آن را به نمونهای از راهحلهای مولکولی خلاقانه در تکامل حس بدل میسازد.
چه پرسشهایی هنوز پابرجاست؟
- آیا مولفههای پروتئینی یا برچسبهای اپیژنتیک خاصی تعیینکنندهٔ سمت و میزان readthrough هستند؟
- در چه سوگیریهای تکاملی یا زیستی، گونهها به این مکانیزم متکی میشوند؟
- آیا امکان دستکاری این سپر رونویسی در آزمایشگاه برای کنترل مصنوعی هویت نورونی وجود دارد؟
پاسخ به این پرسشها میتواند نه تنها فهم ما از سیستمهای حسی را عمیقتر کند، بلکه ابزارهای نوینی برای مهندسی زیستی و تنظیم خانوادههای ژنی پیچیده پیشنهاد دهد.
در نهایت، این مطالعه یک پنجرهٔ جدید به چگونگی مدیریت اطلاعات ژنی در بافتهای حسّی باز میکند: وقتی ژنها شبیه به هم و نزدیک قرار گرفتهاند، خودِ فرآیند رونویسی میتواند نقش نگهبان و تعیینکنندهٔ هویت را برعهده گیرد؛ راهکاری که در طبیعت برای زبان شیمیایی مورچهها امتیاز تطبیقی بزرگ ایجاد میکند.
منبع: scitechdaily
ارسال نظر