اسکارلت جوهانسن و بازسازی لایو اکشن «تانگلد» دیزنی

دیزنی در حال ازسرگیری توسعهٔ لایو اکشن تانگلد است؛ اسکارلت جوهانسن به‌عنوان گزینهٔ مادر گاتل مطرح شده، مایکل گرسی کارگردان و جنیفر کیتین رابینسون فیلمنامه‌نویس‌اند. مقاله تحلیل‌گرانه‌ای از وضعیت، بازیگری و چشم‌انداز این بازسازی ارائه می‌دهد.

نظرات
اسکارلت جوهانسن و بازسازی لایو اکشن «تانگلد» دیزنی

8 دقیقه

وضعیت و توسعهٔ اولیه

دیزنی به‌صورت کم‌سر و صدایی کار توسعهٔ اولیه روی بازسازی لایو اکشن فیلم تانگلد (Tangled) را از سر گرفته است؛ طبق گزارش‌ها نام اسکارلت جوهانسن در فهرست بازیگران احتمالی برای نقش مادر گاتل ظاهر شده است. مایکل گرسی، کارگردان شناخته‌شدهٔ فیلم The Greatest Showman، همچنان به‌عنوان کارگردان پروژه درگیر است و جنیفر کیتین رابینسون به‌عنوان فیلمنامه‌نویس مسئول بازنویسی و اقتباس از کلاسیک انیمیشنی ۲۰۱۰ ذکر شده است. اگرچه دیزنی هنوز رسماً این پروژه را چراغ‌سبز نداده، منابع نزدیک به استودیو می‌گویند که مدیریت بار دیگر در حال بررسی جهت‌گیریِ لحن، انتخاب بازیگران و امکانات داستانی برای این بازسازی مهم است.

این پروژه در ماه آوریل به‌دلیل احتیاطِ استودیو پس از عملکرد ضعیف نسخهٔ لایو اکشن Snow White متوقف شده بود. این وقفه نشانه‌ای از بازنگری گسترده‌تر در دیزنی است، جایی که مدیران ارشد در تلاش‌اند بین اشتیاق مخاطب به بازسازیِ آثار کلاسیک و نشانه‌های خستگیِ فرنچایزها تعادل برقرار کنند. با این حال چشم‌انداز تانگلد تا حدی متفاوت به‌نظر می‌رسد: نسخهٔ اصلی نزدیک به ۶۰۰ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت و همچنان یک بنیان طرفداری قوی دارد که به خاطر طنز، ترانه‌ها و مسیر رشد شخصیت راپونزل آن را دوست دارند. در کنار این آمار، دیزنی در حال بررسیِ پتانسیل‌های بازاریابی، گروه هدف و امکانِ ترکیب موسیقی جدید یا بازآراییِ قطعات اصلی است تا فیلم لایو اکشن هم به طرفداران قدیمی احترام بگذارد و هم مخاطبان جدید را جذب کند.

چرا اسکارلت جوهانسن؟ تناسب بازیگری و خلاقیت

نام اسکارلت جوهانسن در نقش مادر گاتل نشان‌دهندهٔ تمایل دیزنی به یک رویکرد ستاره‌محور است که بتواند هم تهدیدآمیز بودن و هم جذابیت و ظرافت شخصیتی را به‌تعادل برساند. مادر گاتل یک ضدقهرمانِ کلیشه‌ای نیست؛ او هم دست‌کاری‌کننده است و هم لحظه‌هایی از نمایشی بودنِ افراطی دارد؛ چنین شخصیتی نیاز به بازیگری دارد که هم توانایی ابراز تهدید در لحن و ژست را داشته باشد و هم قابلیت نمایش لایه‌های روان‌شناختی را. حرکت اخیر جوهانسن به سوی کارگردانی (Eleanor the Great) و حضور مداوم او در پروژه‌های پرفروش — با مجموعِ فروش گیشهٔ آثارش در حدود 17.7 میلیارد دلار — او را به گزینه‌ای از نظر تجاری و هنری معتبر تبدیل می‌کند.

این انتخاب بازیگری می‌تواند انرژیِ نقش را از نسخهٔ انیمیشنی متفاوت کند و اجازه دهد تا مادر گاتلِ لایو اکشن عمق روان‌شناختی بیشتری داشته باشد؛ یعنی شخصیتی که فراتر از یک الشر شرور کلاسیک باشد و انگیزه‌ها، سوء‌تفاهم‌ها و تضادهای درونی را نمایان کند. تجربهٔ کارگردانی جوهانسن، که با واکنش مثبت مخاطبان و جشنواره‌ها همراه بوده، احتمالاً به تقویت چشم‌انداز روایت کمک می‌کند و این امکان را فراهم می‌سازد که برداشتِ تازه، مبتنی بر کاراکتر و متن‌محور از مادر گاتل شکل بگیرد. علاوه بر این، حضور ستاره‌ای با سابقهٔ بین‌المللی می‌تواند در مرحلهٔ جذب سرمایه، تبلیغات و فروش بین‌المللی نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کند؛ فاکتوری که برای دیزنی در تصمیم‌گیریِ نهایی دربارهٔ سرمایه‌گذاری اهمیت زیادی دارد.

محل تانگلد در استراتژی لایو اکشن دیزنی

جدول تولیدات اخیر دیزنی نشان‌دهندهٔ یک رویکرد دوگانه است: بازخوانیِ آثار انیمیشنی کلاسیک با نگاهی مدرن و در عین حال سرمایه‌گذاری روی IP‌های جدید. استودیو آموخته که هر عنوان قدیمی ضامن موفقیت در گیشه نیست و باید سنجیده عمل کند. بازسازی‌های لایو اکشن از دورهٔ رونق‌گیری که از The Little Mermaid آغاز شد، نتایجی متنوع اما اغلب سودآور داشته‌اند — آثاری مانند Aladdin و Beauty and the Beast و حتی موفقیت عظیم Lilo & Stitch (که در سال ۲۰۲۵ با 1.03 میلیارد دلار در جدول باکس آفیس MPA صدرنشین شد) ثابت می‌کنند که هنوز تقاضا برای بازسازی‌های با دقت و کیفیت وجود دارد؛ اما این بازسازی‌ها باید در خدمتِ داستان و مخاطب باشند، نه صرفاً بازتابی از نوستالژی.

تجربهٔ نسبی ناموفق Snow White باعث شد دیزنی درون‌سازمانی بازنگری کند و استانداردهای کیفی و استراتژیِ انتخاب آثار را دقیق‌تر بررسی نماید. در مورد تانگلد، این به معنای صرف زمان بیشتر برای سنجش لحن، انتخاب موسیقی و رویکرد داستان‌پردازی است تا هم به طرفداران قدیمی احترام گذاشته شود و هم عناصر جذاب و تازه‌ای برای مخاطب امروز فراهم گردد؛ از جمله بررسیِ این‌که آیا باید ساختارِ موسیقایی فیلم بازنگری شود، قطعات جدید نوشته شود یا تنظیمات قدیمی حفظ و بازآرایی شوند، و همین‌طور اینکه آیا فیلم باید تمرکز بیشتری بر روی بعد روانی شخصیت‌ها داشته باشد یا بر نمایش صحنه‌ای و جلوه‌های بصری تاکید کند.

مقایسه‌ها و امکانات خلاقانه

آثار قبلی مایکل گرسی گرایشی به نمایشِ جلوه‌آرایی و موسیقایی داشته‌اند؛ اگر او همان نگاه را به‌تانگلد بیاورد، احتمالاً فیلم به سمت تئاتری شدن و بصری‌های براقی متمایل خواهد شد — که این با برخی بازنگری‌های تاریک‌تر و واقع‌گرایانه‌تر که در بازسازی‌های دیگر مشاهده شده، در تضاد است. از سوی دیگر، نقش جنیفر کیتین رابینسون در فیلمنامه می‌تواند صدای معاصرتر و توجه بیشتری به ضرباهنگِ شخصیتی و روابط بین کاراکترها بیاورد؛ تجربیات پیشین او نشان می‌دهد که توانایی تقویت لحظات دراماتیک و به‌روز کردن روابط را بدون حذفِ عناصر محوریِ نسخهٔ ۲۰۱۰ دارد.

مخاطبان و منتقدان بی‌شک این اقتباس را با بازسازی‌های دیگر دیزنی و با متنِ انیمیشنی اصلی مقایسه خواهند کرد. یک بازسازی موفقِ تانگلد می‌تواند از الگوی Lilo & Stitch پیروی کند: ترکیب احترام آموزنده به منبع با خلاقیت هوشمندانه و بازآفرینیِ هوشیارانه، نه تکیه صرف بر نوستالژی. علاوه بر این، امکانِ افزودن لایه‌های تازه مانند بررسیِ پس‌زمینهٔ مادر گاتل، پیچیدگی‌های انگیزشی او، یا حتی جنبه‌های اجتماعی و نمادینِ داستان وجود دارد که در نسخهٔ انیمیشنی کمتر باز شده‌اند. همچنین گزینه‌هایی برای تغییر ساختار روایی — مثلاً استفاده از فلش‌بک‌های هدفمند، تمرکز بیشتر بر رشد راپونزل و استقلال او، یا بازتعریفِ روابط فرعی — می‌تواند فیلم را هم برای مخاطب جوان و هم برای بینندهٔ بالغ جذاب‌تر کند.

منتقد فیلم آنا کوواکس در این‌باره می‌گوید: «یک بازسازیِ تانگلد باید با عمیق‌تر کردنِ داستان وجود خود را توجیه کند، نه صرفاً صحنه‌ها را بازسازی نماید. با حضور جوهانسن و گرسی، پروژه از توان خلاقانه‌ای برخوردار است که گاتل را هم جذاب و هم ترسناک بازآفرینی کند — مشروط بر اینکه فیلمنامه از کلیشه‌ها اجتناب کند و به کاراکترهایش اعتماد نماید.» این نظر نشان می‌دهد که تمرکز اصلی باید بر کیفیت متن و شخصیت‌پردازی باشد، نه صرفاً جلوه‌های پرهزینه یا استفادهٔ صرف از نام‌های بزرگ.

قدم‌های بعدی

هنوز هیچ چراغ سبز رسمی یا جدول زمانی تولید اعلام نشده است. بخش لایو اکشن دیزنی همچنان بین عناوین میراثی و توسعهٔ IPهای جدید توازن برقرار می‌کند، و تانگلد احتمالاً قبل از پیشروی نهایی شاهد بازنویسی‌های متعدد فیلمنامه و دورهای انتخاب بازیگر خواهد بود. برای طرفداران، این خبر با احتیاطی مثبت همراه است: ترکیبِ مناسبِ بازیگران و کارگردان می‌تواند یک قصهٔ آشنا را به اثری شگفت‌انگیز و تکان‌دهنده تبدیل کند که هم احساس نوستالژیک را برمی‌انگیزد و هم نکات تازه‌ای برای تفکر ارائه می‌دهد.

تصمیم نهایی دیزنی برای ادامهٔ پروژه به فاکتورهایی مثل کیفیت فیلمنامه، برآوردهای بودجه، چشم‌انداز بازاریابی و استراتژی کلیِ استودیو در زمینهٔ انتخابِ کدام داستان‌های میراثی برای تبدیل شدن به لایو اکشن بستگی دارد. همچنین بازار جهانی، رقابت با سرویس‌های استریم، و بازخورد اولیه از جلسات بازیگری و نمونه‌های تصویری (concept art) می‌توانند در تصمیم‌گیری نهایی مؤثر باشند. تا آن زمان، حضور احتمالی جوهانسن در نقش مادر گاتل خود پیامی از جدیتِ خلاقانهٔ دیزنی ارسال می‌کند و گفت‌وگوها دربارهٔ اینکه یک تانگلد مدرن بر پردهٔ سینما چگونه خواهد بود را دوباره شعله‌ور می‌سازد. در نهایت، موفقیت یا عدم موفقیت این بازسازی بستگی به ترکیبی هوشمندانه از وفاداری به اصل اثر، نوآوری در روایت، و تصمیمات حرفه‌ای در مراحل تولید و بازاریابی خواهد داشت.

منبع: deadline

ارسال نظر

نظرات