10 دقیقه
وقتی کمدی شبانه با ژئوپلیتیک برخورد میکند، نتیجه اغلب ترکیبی از طعنههای تیز، تحسین با اکراه و ارجاعهای فرهنگی است که روی تصاویر فیلم و تلویزیون تکیه دارد. در روز دوشنبه پس از دستیابی به یک آتشبس مهم در غزه، جیمی کیمل و استیون کولبر — دو چهرهٔ ثابت کمدی شبانهٔ آمریکا — دقیقاً همین ترکیب را ارائه دادند: اعترافی مردد اما روشن به نقش رئیسجمهور دونالد ترامپ در میانجیگری توافقی که به آزادی گروگانهای باقیماندهٔ اسرائیلی و رهایی نزدیک به دو هزار زندانی فلسطینی انجامید، همهٔ اینها در پوششِ حملههای طنز آشنایی که امضای برنامههای آنهاست.
برداشت کیمل در برنامهٔ Jimmy Kimmel Live! به خاطر مختصر بودن و امتیاز غیرمنتظرهاش جلب توجه کرد. او گفت: «چه روزی برای دونالد ترامپ»، و سپس تقریباً با ناباوری افزود: «میدانید چی؟ او امروز بالاخره کاری مثبت انجام داد و من میخواهم بابتش به او اعتبار بدهم.» کیمل آتشبس را بهعنوان اولین گام در فرایندی طولانی و شکننده توصیف کرد — بمباران متوقف شده بود، گروگانها آزاد شده بودند — و در پایان از یک ضربهٔ کلاسیک شبانه استفاده کرد: ابتدا تحسین، سپس یک شوخی دربارهٔ پورتلند. این یک ترفند قدیمی تلویزیونی است: یک واقعیت را بپذیر و سپس به لحن معمول برنامه بازگرد. برای بینندگانی که به دیدن کیمل در نقش نیشزنندهٔ هر دو سوی ماجرا عادت دارند، این لحظه بهعنوان یک تحسین محاسبهشده و انسانی خوانده شد که همزمان فضای لازم برای طنز را نیز حفظ میکرد.
رویکرد کولبر از نظر دامنه و حس سینمایی گستردهتر بود. او که پس از یک هفته غیبت به برنامه بازگشته بود، با فهرستی سریع از سرفصلهای ملی آغاز کرد — از تعطیلی احتمالی دولت و اخراجهای گسترده در سطح فدرال تا تعرفهها و انتشار محتوای پاپکالچر — و سپس به آتشبس پرداخت. میزبان The Late Show بهطور مستقیم ادای احترام کرد: «اعتبار آنجا که باید داده شود — دونالد ترامپ کاری خوب کرد.» واکنش تماشاگران گویا بود — تشویق، سپس مکثی که کولبر از آن برای تأثیر کمدی استفاده کرد — و او از زبان سینما برای بزرگنمایی شگفتی بهره برد و با یک بریدگی شوخی از لحظهٔ افشاگرانهٔ Empire Strikes Back تقلید کرد. این نمونهٔ قرضگرفتن لحنی از سینما نمادی است از چگونگی تبدیل اخبار ژئوپلیتیک به اختصارات فرهنگی در تلویزیون شبانه: یک ضربهٔ بلاکباستری، یک کلیپ ادیتشده، یک کمدیِ ضربهای.

چرا این موضوع برای دوستداران سینما و طرفداران تلویزیون فراتر از تیترهای خبری اهمیت دارد؟ میزبانان شبانه به اندازهٔ کمدینها، گردآورندگان فرهنگی هستند. کولبر و کیمل هر دو از سنتهایی برخاستهاند که ترکیبی از نقد خبری و سرگرمی را ارائه میدهد؛ مونولوگهای آنها اغلب بهعنوان منبع اصلیِ قاببندی سیاسی برای مخاطبان جوانتر عمل میکند که کلیپهای برنامههای شبانه را آنلاین دنبال میکنند و کمتر سراغ مقالات بلندمدت سیاست میروند. وقتی مجریانی که برندشان بر انطباق ایدئولوژیک بنا شده است بهطرز عمومی موفقیت ژئوپلیتیکی یک رقیب را تأیید میکنند، یک لحظهٔ رسانهای تأثیرگذار خلق میشود — قابل ساختن در قالب میم، بهسرعت منتشرشونده و آمادهٔ تبدیل شدن به GIF و مجموعههای یوتیوب.
همچنین یک زاویهٔ صنعتی وجود دارد. نویسندگان برنامههای شبانهٔ امروز تیمهای کمتری دارند و با سرعت بیشتری در سبک خبری کار میکنند؛ آنها بیشتر شبیه تولیدات اسکچ و فرم کوتاه در عصر استریمینگاند تا نمایشهای وِریتهٔ قدیمی. برش از دار به اهداکنندهٔ عضو که کولبر استفاده کرد، نمونهای از کمدی ویراستاری سریع است که از واژگان سینمایی برای رساندن نقدی گستردهتر استفاده میکند. برای علاقهمندان سینما این فرایند آشناست: برنامههای شبانه اغلب بر سواد سینمایی تکیه دارند — نقل قول، بازویرایش یا بازآفرینی ضربات کلاسیک فیلم — تا طنز سیاسی را قابلفهم کنند. از این منظر، بخش برنامه مانند یک اسکچ سیاسی کوتاه عمل میکند: یک صحنهٔ ویرایششده، یک دوخطی جهت پایانبندی، و یک استدلال گستردهتر دربارهٔ شخصیت موضوع.
با این حال لحن بهصورت یکدست ستایشآمیز نبود. هر دو مجری از آتشبس بهعنوان سکویی برای یادآوری نقدهای جاری استفاده کردند: اخراجهای دستهجمعی، تصمیمات سیاست داخلی، عملیات ICE در شهرهای آمریکا و دیگر اقداماتی که به نظر آنها نیازمند بازبینی هستند. همان تعامل — تحسین برای یک نتیجهٔ دیپلماتیک ملموس که بلافاصله با بازگشت به نقد سیاست همراه میشود — نشانهٔ طنز سیاسی است که میکوشد در شگفتی خود منصفانه بماند اما از تعهدات ایدئولوژیکش فاصله نگیرد.
از دیدگاه فرهنگی، این تبادل همچنین بر نقش برنامههای شبانه در اکوسیستم خبری تأکید میکند. کلیپها بهصورت جهانی در پلتفرمهای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشوند، جایی که طرفداران و منتقدان در تحلیل اینکه آیا خندهای شایسته بوده یا یک کمدین بهصورت موقتی از خط حزبی عبور کرده است بحث میکنند. این لحظه به یک نقطهٔ آتش در خوراکهای اجتماعی تبدیل شد: محافظهکاران از این اعتراف خرسند شدند، پیشروها دربارهٔ کافیبودنش گفتوگو کردند، و سینماگران ضربات تصویری را بهعنوان نقطههای مهم دیدهاند.
اطلاعات پشتصحنه هم جالب است: نویسندگان مونولوگ معمولاً نسخههای متعددی از یک بخش را برای اخبار فوری آماده میکنند، و تصمیم برای گنجاندن یک ادیت سینمایی — مانند شوخی استار وُرز کولبر — معمولاً شامل اخذ مجوزهای سریع از تیمهای حقوقی و تحریریه میشود. انتخابهای تدوین و صدا که باعث میشود شوخی اثرگذار شود، دستاوردهای کوچک تولیدیاند: چند ثانیهٔ فیلم با زمانبندی کامل میتواند یک نکتهٔ سیاسی را به یک لحظهٔ فرهنگی تبدیل کند.
تاریخشناس سینما مارکو ینسن زمینه را توضیح میدهد: «میزبانان شبانه راویان معاصر هستند که از زبان سینما برای سادهسازی رویدادهای پیچیده استفاده میکنند. به همین دلیل یک بریدگی از جنگ ستارگان یا یک تشبیه سینمایی کوتاه میتواند به اندازهٔ یک پاراگراف تحلیل وزن داشته باشد — زیرا احساس و روایت را در یک شوخی بصری خلاصه میکند.» نظر ینسن واقعیتی در مورد نقد فرهنگی معاصر را برجسته میکند: ارجاعات فیلمی حکم اختصار برای احساس مشترک را دارند.
در مقایسه، واکنشهای کیمل و کولبر یادآور لحظات مشابه در تاریخ برنامههای شبانه است که در آن مجریان موفقیتهای غیرمنتظرهٔ سیاستی از رقبا را شناسایی کرده اما سریعاً به نقد بازگشتهاند. فرمت — تحسین، مکث، پانچلاین — برای بینندگانی که مجریان را در شبکهها و پلتفرمهای استریمینگ دنبال میکنند آشناست. این همچنین بخشی از یک روند گستردهتر در تلویزیون است که در آن طنز و خبر همگرا میشوند و محتوایی هیبریدی میسازند که هم اطلاعرسان است و هم سرگرمکننده.
برای علاقهمندان به تلویزیون، سینما و طنز سیاسی، این بخش یادآور این نکته است که پلتفرمهای سرگرمی چگونه ادراک عمومی را شکل میدهند. چه برای شوخیها تماشا کنید، چه برای برداشتهای سیاسی یا ارجاعات هوشمندانهٔ سینمایی، واکنش شبانه به آتشبس غزه نشان میدهد که یک لحظهٔ کوتاه و خوب تدوینشدهٔ تلویزیونی چگونه میتواند در فرهنگ عامه و بحثهای اجتماعی موج ایجاد کند.
از منظر رسانهای و بهینهسازی محتوا، این موقعیت نمونهٔ بارزی است از اینکه چگونه یک رویداد سیاسی میتواند بهسرعت از حوزهٔ سیاست به حوزهٔ سرگرمی و سپس به حوزهٔ بحث عمومی وارد شود. بازنشر کلیپها در شبکههای اجتماعی، تولید میمها، و تبدیل صحنهها به قطعات کوتاه برای پلتفرمهای ویدیویی، همه نشان میدهند که اقتصاد توجه در عصر دیجیتال چگونه عمل میکند: کوتاه، ویروسی و چندسازهای. این مکانیسمها بر ادراک عمومی نسبت به مسائل ژئوپلیتیک مانند آتشبس غزه تأثیرگذارند و میتوانند جهتگیری کلی گفتمان را در بازهٔ زمانی کوتاهی تحت تأثیر قرار دهند.
جنبهٔ فنی ساخت چنین بخشهایی نیز چشمگیر است. اتاقهای نویسندگیِ سرعتی باید نهتنها نکتهٔ طنز را بسازند بلکه پیام سیاسی و تن صدای برنامه را هم همزمان مدیریت کنند. هماهنگی با تیمهای تصویربرداری، صدا و حقوقی برای استفاده از کلیپهای فیلمی یا محتوای دارای حق نشر، معمولاً در زمان کوتاهی انجام میشود. تیم تدوین باید تصمیم بگیرد کدام فریمها، موسیقی و افکتهای صوتی بهترین کارکرد را برای رساندن نقطه دارند؛ همهٔ این تصمیمها به تبدیل یک نکتهٔ سیاسی به یک «لحظهٔ فرهنگی» کمک میکند.
از منظر انتقادی، این شیوهٔ روایی پرسشهایی را هم مطرح میکند: آیا استفاده از ارجاعات سینمایی و برشهای ویژوال ممکن است پیام خبری را سادهسازی یا حتی تحریف کند؟ آیا تقلید از الگوهای بلاکباستری ممکن است به کاهش پیچیدگیهای دیپلماسی و هزینههای انسانی منجر شود؟ اینها سوالاتی هستند که منتقدان رسانه و تحلیلگران سیاست عمومی اغلب مطرح میکنند و نمونهٔ اخیر نشان میدهد که نیاز به توازن دقیق بین سرگرمی و گزارشگری وجود دارد.
با وجود این نقدها، نباید از نقش سازندهٔ طنز در انتشار اطلاعات غافل شد. طنز سیاسی در بسیاری از موارد به عنوان «دروازهای» برای جذب مخاطبانی که معمولاً به منابع خبری سنتی مراجعه نمیکنند عمل میکند؛ این مخاطبان ممکن است پس از دیدن یک مونولوگ یا کلیپ شبانه تشویق شوند که دربارهٔ موضوع بیشتر بخوانند یا منابع رسمی را پیگیری کنند. در این معنا، برنامههای شبانه میتوانند در افزایش آگاهی عمومی نقش ایفا کنند، هرچند که این آگاهی اغلب در فرم فشردهٔ روایت و تصویر عرضه میشود.
در نهایت هر دو کمدین کاری را که در آن مهارت دارند انجام دادند: تبدیل یک رویداد بینالمللی پیچیده به یک روایت فشرده با طنز، اشاره به سینما و موضعگیری تحریری آشکار. آتشبس خبر بود؛ اما پوشش شبانه آن را به یک «لحظهٔ فرهنگی» تبدیل کرد — لحظهای که احتمالاً تا مدتها پس از پخش مونولوگها در قالب کلیپ، میم و بحثهای اجتماعی بازخوانی و بازپخش خواهد شد.
منبع: hollywoodreporter
ارسال نظر