دوقلوهای یکسان جداشده و نقش مدارس در تفاوت نمره هوش

تحلیل جدید نشان می‌دهد دوقلوهای یکسان جداشده ممکن است به‌خاطر تفاوت در مدارس، تا حدود ۱۵ نمره اختلاف IQ پیدا کنند؛ یافته‌ای که نقش تحصیل و سیاست آموزشی را در نتایج شناختی برجسته می‌کند.

نظرات
دوقلوهای یکسان جداشده و نقش مدارس در تفاوت نمره هوش

6 دقیقه

تحلیل تازه‌ای نشان می‌دهد که دوقلوهای یکسانی که در خانواده‌های جدا تربیت شده‌اند ممکن است در نمره آی‌کیو (IQ) اختلاف‌هایی به بزرگی اختلاف میان افراد غیروجود داشته باشند — و متغیر کلیدی ممکن است نوع مدارسی باشد که هر یک از آنها در آن تحصیل کرده‌اند. این بازبینی جدید به چالش کشیدن باور طولانی‌مدتی کمک می‌کند که هوش عملاً به‌طور کامل از پیش تعیین‌شده و ژنتیکی است؛ در مقابل، تأثیرات محیطی به‌خصوص تحصیلات ممکن است نقش قابل‌توجهی داشته باشد.

بازاندیشی درباره داستان طبیعت در برابر پرورش

برای دهه‌ها، مطالعات روی دوقلوهای یکسان ـ به‌ویژه نمونه‌های نادر که جدا از هم بزرگ شده‌اند ـ هسته مباحث دربارۀ وراثت و هوش بوده است. پژوهش‌های قبلی بسیاری از ویژگی‌ها را هم‌تراز یافتند، از جمله نمره‌های مشابه آی‌کیو که این تصور را تقویت می‌کرد که هوش عمدتاً جنبه‌ای ژنتیکی دارد. بااین‌حال، جِرِد هورواث (Jared Horvath)، عصب‌شناس شناختی، و کیتی فابریکنت (Katie Fabricant)، پژوهشگر رشد، داده‌ها را بار دیگر بررسی کردند و یک مؤلفه مهم را به تحلیل افزودند: سوابق تحصیلی و مدارس محل آموزش.

آنها 87 جفت دوقلو را از پروژه‌های منتشرشده بازبینی کردند و این جفت‌ها را بر اساس شباهت یا تفاوت تجربه‌های آموزشی‌شان طبقه‌بندی نمودند. هنگامی که دوقلوها سابقه‌های تحصیلی بسیار متمایزی داشتند، پژوهشگران شکاف‌های آی‌کیویی بسیار بزرگ‌تری از حد انتظار مشاهده کردند — در برخی موارد تقریباً اختلاف 15 نمره، تفاوتی که معمول‌تر بین افراد غیرمرتبط دیده می‌شود. این یافته نشان می‌دهد که سیستم آموزشی، کیفیت مدارس، برنامه‌های درسی و طول دوران تحصیل می‌توانند تأثیر قابل‌توجهی بر نتایج آزمون‌های شناختی داشته باشند.

تحصیلات چگونه می‌تواند شکاف‌های آی‌کیو را گسترده یا باریک کند

اختلاف حدود 15 نمره زمانی آشکار شد که خواهر یا برادرهای دوقلو تجربه‌های آموزشی، مدارس یا سال‌های تحصیل رسمی بسیار متفاوتی را پشت سر گذاشته بودند. این الگو اشاره می‌کند که مدارس و محتوای آموزشی می‌توانند واگرایی شناختی را حتی بین افرادی با ژنوم یکسان تشدید یا کاهش دهند — سرنخی چشمگیر که نشان می‌دهد ورودی‌های محیطی در سطح هوش اندازه‌گیری‌شده اهمیت دارند.

در تبیین سازوکارهای احتمالی، می‌توان چند عنصر آموزشی را مشخص کرد: تفاوت در کیفیت معلمان و روش‌های تدریس، تفاوت در برنامه‌های درسی (مثلاً تمرکز بر حل مسئله و تفکر انتقادی در مقابل حفظیات)، میزان دسترسی به منابع یادگیری (کتابخانه، آزمایشگاه، فناوری)، همچنین سال‌های تحصیل رسمی و میزان ثبات در محیط یادگیری. هر یک از این عوامل می‌تواند تأثیرات پیوسته و تراکمی بر رشد شناختی و نمرات آزمون‌های هوش داشته باشد؛ به‌عبارت دیگر، اثر مدارس ممکن است نه به‌صورت آنی بلکه به‌صورت فرآیندی طولانی‌مدت نمود یابد.

با وجود این، مطالعه محدودیت‌هایی هم دارد. تنها 10 جفت دوقلو معیارهای سختگیرانه‌ای برای تجربه‌های مدرسه‌ای کاملاً متمایز را داشتند؛ نمونهٔ کوچک باعث می‌شود تعمیم‌دادن زودهنگام نتیجه‌ها به جمعیت عمومی دشوار باشد. هورواث و فابریکنت خودشان این محدودیت را تصدیق می‌کنند و تأکید می‌ورزند که پژوهش‌های بیشتر برای نقشه‌برداری جامع از تأثیرات محیطی بر عملکرد آزمون‌های شناختی لازم است. همچنین باید بررسی شود که آیا تفاوت‌های مشاهده‌شده پایداری بلندمدت دارد یا صرفاً بازتابی از تفاوت‌های موقتی شرایط آموزشی است.

مقایسهٔ افزایش جهانی نمرهٔ آی‌کیو (خط قرمز) و متوسط جهانی سال‌های تحصیل (خط سبز) از 1910 تا 2010 در بازه‌های پنج‌ساله. (هورواث و فابریکنت، Acta Psych، 2025)

چرا این یافته‌ها برای پژوهش آی‌کیو و سیاست‌گذاری آموزشی اهمیت دارد

این مطالعه در یک زمینهٔ بزرگ‌تر قرار می‌گیرد: آزمون‌های آی‌کیو در اصل در سال 1905 برای کمک به مدارسی طراحی شدند که می‌خواستند کودکانی را شناسایی کنند که نیاز به پشتیبانی آموزشی اضافی دارند. در سدهٔ گذشته، میانگین نمرات آزمون‌ها در بسیاری از کشورها افزایش یافته است — پدیده‌ای که پژوهشگران اغلب آن را با تغییرات در تغذیه، بهداشت عمومی، و به‌ویژه کیفیت و دسترسی به آموزش مرتبط می‌دانند (پدیده‌ای که به نام اثر فلین یا Flynn effect هم شناخته می‌شود).

اگر تحصیلات تأثیر معناداری بر نمرات آی‌کیو داشته باشد، آنگاه سیاست‌هایی که فرصت‌های آموزشی را تغییر می‌دهند می‌توانند خروجی‌های شناختی اندازه‌گیری‌شدهٔ جمعیت‌ها را بازطراحی کنند. این بدان معنا نیست که نقش ژنتیک نادیده گرفته می‌شود؛ بلکه نشان می‌دهد که ادعاهای ساده‌ای که آی‌کیو را کاملاً ثابت و عمدتاً ارثی می‌دانند، دچار پیچیدگی می‌شوند. در واقع، تعامل بین ژنتیک و محیط (gene–environment interaction) مدل بهتری برای درک تفاوت‌های فردی در هوش ارائه می‌دهد: ژن‌ها ممکن است ظرفیت‌های پایه‌ای را فراهم آورند، اما محیط آموزشی می‌تواند ظهور آن ظرفیت‌ها را تقویت، تعدیل یا محدود کند.

برای تصمیم‌گیرندگان سیاست‌گذاری آموزشی، این معنا را دارد که سرمایه‌گذاری در کیفیت مدارس، آموزش معلمان، منابع یادگیری و دسترسی برابر به فرصت‌های آموزشی می‌تواند اثرات ملموسی بر نتایج شناختی و درازمدت افراد و جامعه داشته باشد. همچنین، توجه به تعیین‌کننده‌های اجتماعی-اقتصادی که معمولاً با کیفیت مدرسه همبسته‌اند (مانند درآمد خانواده، سرمایهٔ فرهنگی، و سرمایهٔ اجتماعی) برای کاهش نابرابری‌های آموزشی ضروری است.

چه مواردی را باید در پیگیری‌های بعدی دنبال کرد

مطالعات آینده به نمونه‌های بزرگ‌تری از دوقلوها با سوابق مدرسه‌ای مستندسازی‌شده و متفاوت نیاز خواهند داشت. این مطالعات باید کنترل‌های دقیق‌تری برای عواملی مانند وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده، شرایط جداشدگی خانوادگی، و کیفیت تدریس فراهم آورند تا بتوانند تأثیر خاص تحصیلات را از سایر متغیرهای محیطی جدا کنند. استفاده از طراحی‌های طولی (Longitudinal studies) که کودکان را در طول زمان و در نظام‌های آموزشی مختلف دنبال می‌کنند، به تفکیک دقیق‌تر مولفه‌های مدرسه‌ای که بیشترین تأثیر را بر رشد شناختی دارند کمک خواهد کرد.

علاوه بر آن، ضروری است که پژوهشگران از روش‌های آماری پیشرفته مانند مدل‌های مختلط (mixed-effects models)، تحلیل مسیر (path analysis)، و تکنیک‌های مقابله با تعمیم‌پذیری (propensity score matching) بهره بگیرند تا سوگیری‌های احتمالی ناشی از انتخاب مدرسه یا شرایط خانوادگی را کاهش دهند. پژوهش‌های تجربی و مداخله‌ای (intervention studies) نیز می‌توانند شواهد قوی‌تری از رابطهٔ علی بین انواع برنامه‌های آموزشی و تغییرات نمرات آی‌کیو فراهم سازند.

برای حال، تحلیل هورواث و فابریکنت یادآور این نکته است: ژنوم یکسان تضمینی برای نتایج یکسان نیست. تحصیل — اینکه فرد کجا، چه زمانی و چگونه یاد می‌گیرد — می‌تواند مسیر رشد شناختی را به طرق معناداری هدایت کند. در نتیجه، هنگام تفسیر نمرات IQ باید به همپوشانی پیچیدهٔ عوامل ژنتیکی و محیطی، به‌ویژه نقش تحصیلات و کیفیت مدرسه، توجه شود.

منبع: sciencealert

ارسال نظر

نظرات

مطالب مرتبط