9 دقیقه
انویدیا — که زمانی بیرقیب و با سهمی نزدیک به ۹۵٪ در بازار چیپهای سطح بالا هوش مصنوعی چین شناخته میشد — اکنون کاملاً از بازار چین کنار گذاشته شده است. ترکیبی از محدودیتهای صادراتی ایالات متحده، بررسیهای نظارتی درون چین و سرمایهگذاری تهاجمی در زنجیره تولید نیمههادی داخلی، ظرف مدت کوتاهی ساختار بازار را تغییر داده و نقش بازیگران سنتی خارجی را تضعیف کرده است.
خروج ناگهانی: محدودیتهای صادرات و فشارهای نظارتی
ایالات متحده از سال ۲۰۲۲ صادرات شتابدهندههای پیشرفته انویدیا، از جمله مدلهای A100، H100 و H200 را به شرکتهای چینی ممنوع کرده است. هرچند مدل تضعیفشدهای با نام H20 در ابتدا مجاز تلقی شد، اما مقامات چینی بررسیهای امنیتی را آغاز کردند که خریداران را دچار تردید و عقبنشینی کرد. جنسن هوانگ، مدیرعامل انویدیا، در مصاحبهای در اوایل اکتبر صراحتاً گفت: "در این لحظه، ما صددرصد از چین خارج شدهایم."
نتیجه این سیاستها و تصمیمات نظارتی، فروپاشی سریع حضور تجاری انویدیا در چین بود. آنچه در نگاه اول شبیه یک تغییر تدریجی در سیاستهای صادراتی به نظر میرسید، به سرعت به یک قطع ارتباط تجاری مؤثر تبدیل شد؛ وضعیتی که شرکتهای محلی را ناگزیر کرد تا منابع محاسباتی پیشرفته را از مسیرهای دیگر تأمین کنند یا راهحلهای داخلی تدارک ببینند.
از منظر فنی و بازار، خروج انویدیا از بازار چین بیش از آنکه صرفاً از دست دادن یک فروشنده بزرگ باشد، به مثابه ایجاد یک خلأ در اکوسیستم سختافزار هوش مصنوعی است؛ خلأیی که میتواند محرکی برای افزایش سرمایهگذاریهای تحقیق و توسعه، ارتقای ظرفیت تولید داخلی و توسعه نرمافزارهای سازگار با سختافزارهای بومی شود. همچنین برای شرکتهای آمریکایی بهمعنای از دسترفتن یک بازار قابل توجه از نظر درآمد و مقیاس است؛ بازاری که در آن مشتریان بزرگ صنعتی و مراکز ابرمحاسباتی حضور فعال داشتهاند.
پاسخ سریعتر چین از انتظارات
بهجای انتظار کشیدن برای بازگشت تجهیزات خارجی یا تکیه صرف بر واردات، غولهای فناوری و تولیدکنندگان چیپ در چین برنامههای خود را برای ساخت سیلیکون و راهحلهای بستهبندی بومی تسریع کردند. هواوی، که سالها روی نیمههادیها متمرکز بوده، نقشهراه پیشرفتهای معرفی کرده و تکنیکهای خوشهبندی (clustering) و شبکهبندی سختافزاری را برای جایگزینی شتابدهندههای کلاس انویدیا توسعه میدهد. سایر بازیگران بزرگ مانند علیبابا، تنسنت، بایدو و بایتدنس نیز بودجههای سنگینی را به تحقیق و توسعه چیپ و توسعه اکوسیستم نرمافزاری اختصاص دادهاند.

- هواوی: پیشروی در نقشهراه چیپهای هوش مصنوعی و رویکردهای خوشهبندی نوین
- غولهای ابری و اینترنت: یکپارچهسازی شتابدهندههای سفارشی و بستههای نرمافزاری اختصاصی
- کارخانجات داخلی و استارتآپها: افزایش مقیاس طراحی و بستهبندی برای کاهش فاصله فنی
چین هماکنون میزبان نزدیک به نیمی از پژوهشگران فعال در حوزه هوش مصنوعی در سطح جهان است. این ذخیره عظیم نیروی انسانی متخصص، همراه با رقابت بین استانها و سرمایهگذاری هنگفت شرکتها و دولتهای محلی، جدول زمانی توسعه سختافزار و نرمافزار را فشردهتر کرده است؛ فرایندی که پیش از این معمولا به نفع فروشندگان غربی بود.
از منظر مهندسی، تمرکز شرکتهای چینی روی دو حوزه کلیدی مشهود است: نخست، طراحی معماریهای سفارشی که بتوانند عملکرد بالا در آموزش مدلهای بزرگ را ارائه دهند (پردازش ماتریسی، هستههای تانسور، مدیریت حافظه مقدار زیاد) و دوم، فناوریهای بستهبندی پیشرفته مانند چیپلتها، 2.5D/3D-IC و اتصالات مبتنی بر interposer برای افزایش تراکم و کاهش تأخیر ارتباط بین ماتریسهای محاسباتی. هدف نهایی ایجاد پشتهای از سختافزار، نرمافزار (درایورها، کتابخانههای شتاب) و ابزارهای توسعه است که بتواند با استانداردهای بینالمللی رقابت کند یا حتی سازگاری متقابل را فراهم آورد.
علاوه بر این، شرکتهای ابرمحاسباتی داخلی در حال آزمایش مدلهای ترکیبی هستند که از شتابدهندههای بومی در کنار FPGAها و واحدهای پردازش مبتنی بر NPU استفاده میکنند تا تعادل میان هزینه، توان و عملکرد را بهبود دهند. توسعه الگوریتمهایی که بتوانند روی سختافزار با کارایی انرژی بهتر اجرا شوند، بهویژه برای کاربردهای inference در محیطهای تولیدی اهمیت یافته است.
این تغییرات چه معنایی برای چشمانداز جهانی چیپها دارد
تأثیر فوری این تحول هم جنبه ژئوپلیتیکی دارد و هم اقتصادی. تحلیلگران هشدار میدهند که کنار گذاشتن انویدیا از بازار چین ممکن است خودکفایی چینیها را تسریع کند — تقویت زنجیرههای تأمین داخلی و در نتیجه کاهش اتکا جهانی به فناوریهای آمریکایی. در بلندمدت چنین روندی میتواند بازار هدف شرکتهای آمریکایی را کوچکتر کند و استاندارد واحد جهانی برای سختافزار هوش مصنوعی را دشوارتر بسازد.
جنسن هوانگ این تصمیم سیاستگذارانه را یک اشتباه استراتژیک خوانده و استدلال کرده است که محروم کردن شرکتهای چینی از دسترسی به فناوریهای آمریکایی ممکن است در نهایت به کندشدن پیشرفت جهانی هوش مصنوعی منجر شود و حتی به منافع آمریکا نیز آسیب برساند. با این حال، اینکه سیاستگذاران آیا در آینده موضع خود را تعدیل میکنند یا نه، هنوز نامشخص است؛ صنعت بینالمللی با دقت نظارهگر است، زیرا هر دو طرف برای تثبیت برتری فناورانه شتاب گرفتهاند.
از زاویه زنجیره تأمین، فشارهای جدید میتوانند سرمایهگذاریهای بیشتر در گسترش ظرفیت تولید تراشه، توسعه فناوری لیتوگرافی مرحلهپایین و میانی و ارتقای تواناییهای بستهبندی پیشرفته را تحریک کنند. این تغییر ساختاری ممکن است موجب شکلگیری هابهای منطقهای تولید نیمههادی شود که هرکدام روی خانوادهای از معماریها و استانداردها تمرکز دارند؛ وضعیتی که به تقابل استانداردها و سازگاری بینالمللی منجر میشود.
از منظر اقتصادی، شرکتهای آمریکایی تولیدکننده ابزار، IP و نرمافزار شتابدهنده ممکن است با کاهش درآمد مواجه شوند، خصوصاً اگر بازار چین بهسرعت به راهحلهای بومی و سازگار با اکوسیستم محلی مهاجرت کند. در مقابل، شرکتها و تولیدکنندگان چینی با سرمایهگذاری دولتی و خصوصی قادر خواهند بود حلقههای مختلف زنجیره ارزش—from طراحی منطقی تا بستهبندی و تست را تقویت کنند که در بلندمدت میتواند هزینههای تولید را کاهش و امکان نوآوری محلی را افزایش دهد.
جایی که اکنون ایستادهایم — و چه نکاتی را باید دنبال کرد
در حال حاضر، غیبت انویدیا در بازار چین فضای کافی برای رشد گزینههای داخلی فراهم کرده، نرخ استقرار شتابدهندههای سفارشی را افزایش داده و فشار برای استقلال تولید را شدت بخشیده است. شاخصهای کلیدی که برای سنجش روند توسعه و جهتگیری بازار باید زیر نظر قرار گیرند شامل موارد زیر هستند:
- عملکرد و پذیرش چیپهای ساخت چین در مقایسه با سختافزار انویدیا — معیارهایی مانند TFLOPS یا TOPS، بازده انرژی (performance per watt)، تأخیر ارتباطی و هزینه کلی مالکیت (TCO)
- جریانهای سرمایهگذاری به سمت استارتآپهای نیمههادی چینی و میزان گسترش ظرفیت کارخانجات تولید (fab capacity) در گرههای مختلف تولید
- نشانههای تغییر سیاست از سوی ایالات متحده یا سیگنالهای نظارتی از پکن که ممکن است کانالهای بازاریابی را دوباره باز کنند یا مقررات تسهیلکنندهای اعمال شود
علاوه بر این موارد، چند شاخص فنی و اکوسیستمی دیگر نیز باید مورد توجه قرار گیرند: میزان یکپارچگی نرمافزاری (آیا فریمورکهای یادگیری ماشینی محبوب مانند TensorFlow و PyTorch بهسادگی روی سختافزارهای جدید اجرا میشوند یا نیاز به لایههای ترجمه و بهینهسازی دارند؟)، پشتیبانی از ابزارهای توسعهدهنده و مدلهای آماده (pretrained models) و میزان توسعه استانداردهای بینپلتفرمی برای مهاجرت کارآمد مدلها بین سختافزارهای مختلف.
رقابت فعلی صرفاً جنگ روی عددهای عملکردی نیست؛ این رقابت شامل سیاستگذاری، سرمایهگذاری در زیرساختها، ایجاد زنجیرههای تأمین بومی و توسعه نیروی انسانی است. دولتها میتوانند از طریق یارانهها، اصلاحات مالیاتی، سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه و ایجاد پارکهای فناوری، مسیر توسعه را جهتدهی کنند. از سوی دیگر، شرکتهای خصوصی میتوانند با نوآوری در معماری چیپ، تکنیکهای بستهبندی و بهینهسازی نرمافزاری، مزیت رقابتی پایدار بسازند.
در عمل، نتیجهای که در چند سال آینده پدیدار خواهد شد میتواند شامل سناریوهای مختلفی باشد: از حفظ وضعیت فعلی با بازارهای منطقهای جدا از هم، تا ظهور استانداردهای مشترک یا در نهایت بازگشت نسبی فروشندگان غربی در صورتی که تغییرات سیاستی رخ دهد. هر سناریو پیامدهای متفاوتی برای توسعه هوش مصنوعی، اقتصاد جهانی و امنیت فناوری خواهد داشت.
مسابقه چیپ همواره درباره فناوری و مقیاس بوده است، اما بهطور فزایندهای سیاست و زنجیرههای تأمین نیز به بخشهای جداییناپذیر این رقابت تبدیل شدهاند. هرچند پیشبینی دقیق آینده دشوار است، اما روشن است که توازن قدرت در زیرساختهای هوش مصنوعی طی چند سال آینده میتواند بهطرز محسوسی تغییر کند؛ تحولاتی که هم فرصتها و هم چالشهایی برای بازیگران بینالمللی، منطقهای و محلی فراهم میآورد.
منبع: gizmochina
ارسال نظر