6 دقیقه
واکسیناسیون یکی از مهمترین دستاوردهای بهداشت عمومی مدرن به شمار میآید که به طرز قابل توجهی شیوع بیماریهای عفونی مانند سرخک، اوریون و سرخجه را کاهش داده است. با این حال، همچنان در برخی جوامع با وجود دسترسی به واکسنهای موثر، شیوع و همهگیری این بیماریها مشاهده میشود که موجب نگرانی متخصصان بهداشت و عموم مردم شده است. پرسشی که مطرح میشود این است که آیا تردید نسبت به واکسنها بیشتر ریشه در اطلاعات نادرست دارد یا افراد علمی و منطقی نیز میتوانند دلایل معقولی برای عدم واکسیناسیون داشته باشند؟ تحقیقات جدید نشان دادهاند که مسئله پیچیدهتر است و در چهارچوب نظریه بازیها قابل بررسی است؛ چارچوبی که مشخص میسازد تصمیمات فردی منطقی میتواند پیامدهای پرخطری برای جامعه داشته باشد.
علم انتخاب فردی و خطر جمعی در هسته مشکل تردید واکسیناسیون، نظریه بازیها قرار دارد؛ شاخهای از ریاضیات که رفتار افراد را بر اساس تعامل تصمیمات آنها با سایر اعضای جامعه تحلیل میکند. طبق نظریه جان نش، برنده جایزه نوبل، الزاما تصمیم شخصی هر فرد به نفع جمع نیست و ممکن است نتیجهای زیانبار برای اجتماع به دنبال داشته باشد.
در زمینه واکسیناسیون، این موضوع به وضوح دیده میشود. والدین هنگام تصمیمگیری درباره واکسیناسیون کودکان خود در مقابل بیماریهایی مانند سرخک، باید میان خطرات بسیار نادر واکسن و پیامدهای بالقوه شدید بیماری، سبکسنگین کنند. اما این تصمیم، قویاً تحت تاثیر میزان واکسیناسیون سایرین در جامعه قرار دارد. زمانی که نرخ واکسیناسیون بالا باشد، «ایمنی جمعی» ایجاد میشود و شیوع بیماری به طور محسوسی محدود میگردد؛ بنابراین برخی تصور میکنند دیگر ضرورت واکسن کمرنگ است و میتوانند بدون واکسیناسیون، از این حفاظ جمعی بهرهمند شوند.
بر خلاف بسیاری از تصمیمات پزشکی شخصی مانند درمان فشار خون بالا که صرفا به فرد محدود است، واکسیناسیون ماهیتی اجتماعی دارد و هر تصمیم فردی میتواند بر سلامت عمومی تاثیرگذار باشد.
مطالعه موردی: پویاییهای اجتماعی در شیوع دوباره سرخک نمونهای روشن از سازوکارهای فوق در ایالت تگزاس آمریکا رخ داد، جایی که کاهش نرخ واکسیناسیون، بزرگترین همهگیری سرخک دهه اخیر را رقم زد. در یک شهرستان، پوشش واکسیناسیون طی پنج سال از ۹۶ درصد به ۸۱ درصد کاهش یافت؛ این میزان بسیار پایینتر از آستانه بحرانی ۹۵ درصد برای ایجاد ایمنی جمعی علیه سرخک است. با کاهش پوشش ایمنی، شرایط برای بازگشت بیماری مهیا شد، حتی اگر پیشتر، بیماری ریشهکن شده بود.
این تجربه میدانی با پیشبینیهای نظریه بازیها همخوان است: تصمیماتی که در سطح فردی منطقی و کمخطر به نظر میرسند (عدم واکسیناسیون با تکیه بر ایمنی دیگران) در نهایت میتوانند بنیان محافظت جمعی را متزلزل و موجب بروز بحران بهداشتی شوند.
پدیده مسافر مجانی و آسیبپذیریهای ساختاری اقتصاددانان این پدیده را «مسافر مجانی» مینامند؛ کسانی که از خیر عمومی مانند ایمنی جمعی سود میبرند، بدون آنکه خود سهمی در تحقق آن با واکسیناسیون داشته باشند. بر اساس مدلهای نظریه بازیها، حتی اگر واکسنها کاملاً ایمن و بیخطر باشند، باز هم انتظار پوشش صددرصدی داوطلبانه واقعبینانه نیست؛ چرا که وقتی اکثریت واکسینه میشوند، برخی افراد تمایل مییابند بدون پذیرش هزینه یا ریسک، از این سود جمعی بهرهمند شوند.
مدلهای ریاضی همچنین پیشبینی میکنند با بروز نگرانی درباره ایمنی واکسن، نرخ پوشش واکسیناسیون میتواند به سرعت افت کند؛ روندی که در سالهای اخیر نیز دیده شده است. اما بازگشت به وضعیت پیشین دشوار است چون بازیابی اعتماد، زمان میبرد و افراد منتظر شواهد و رفتار مثبت سایرین هستند.
علاوه بر این، هنجارهای اجتماعی و شبکههای اطلاعاتی نیز بر تصمیم واکسن اثرگذارند. با گسترش بیاعتمادی در جمعی از والدین، دیگران نیز ممکن است پیرو آنان شوند و «خوشههای آسیبپذیر» شکل بگیرند؛ این نقاط ضعف حتی در صورت مناسب بودن میانگین کشوری یا استانی، بستر ادامه بیماریهای قابل پیشگیری را فراهم میسازد.
رویکردی فراتر از سرزنش: درک ریشههای واقعی تردید نسبت به واکسن تحلیل تردید در واکسیناسیون در چارچوب نظریه بازیها، انگاره شکست اخلاقی یا خودخواهی را به چالش میکشد و به جای آن بر ناهماهنگی منافع فردی و جمعی تاکید دارد. سرزنش والدین یا برچسبزنی رفتاری نه تنها کمکی به حل مسئله نمیکند، بلکه آنها را نسبت به تغییر مقاومتر میکند.
یافتههای پژوهشی از رویکردی سازندهتر حمایت میکنند. برای مثال، یک مطالعه در سال ۲۰۲۱ نشان داد زمانی که پیامهای بهداشتی بر محافظت از جامعه و همدلی با دغدغههای والدین تمرکز داشت، تمایل آنها به واکسیناسیون تا ۲۴ درصد افزایش یافت؛ این پیامد به مراتب بهتر از رویکردهایی است که بر مسئولیت شخصی یا متهم کردن به خودمحوری تاکید دارند. چنین نتایجی نشان میدهد معرفی واکسیناسیون به عنوان یک مسئولیت اجتماعی و راهحل جمعی، از تاکید صرف بر وظیفه فردی موثرتر است.
استراتژیهای موثر در اطلاعرسانی علمی یکی از کلیدیترین گامها در بهبود پذیرش واکسن، ارتقای کیفیت ارتباطات علمی است. ارائه واضح و صریح ریسکهای نسبی—for example، نرخ مرگ و میر سرخک که یک در پانصد است و بسیار بیشتر از عوارض شدید نادر واکسنها—اهمیت بسزایی دارد؛ هرچند اغلب چنین دادههایی در بحثهای عمومی نادیده گرفته میشود.
همچنین باید رویکردها بر اساس شرایط هر جامعه تنظیم شود؛ در مناطقی با پوشش بالای واکسن، حفظ روند جاری مهم است، اما در مناطق کمپوشش، بازسازی اعتماد و شفافسازی اطلاعات اولویت دارد.
یکنواختی و ثبات در پیامرسانی مقامهای بهداشتی برای جلب اعتماد عمومی ضروری است. مطالعات نشان میدهد راهبردهای متناقض یا تغییرات پیدرپی در توصیهها میتواند به تردید یا امتناع منجر شود؛ همچنین استفاده افراطی از تاکتیکهای ترساندن ممکن است موجب لجبازی یا افزایش بیاعتمادی شود.
مشارکت دادن جوامع محلی و ترویج گفتوگو یا شفافسازی آمار واکسیناسیون در مدارس و محلات، به عقلانی شدن تصمیمها در جمع کمک میکند. تاکید بر نقش حفاظتی واکسن در برابر گروهای آسیبپذیر مانند نوزادان، سالمندان یا بیماران ایمنی ضعیف، پیوند بین سلامت فردی و منفعت جمعی را تقویت مینماید.
نکته مهم اینکه ارائهدهندگان مراقبت سلامت همچنان معتبرترین منابع اطلاعاتی برای عموم محسوب میشوند. زمانی که کادر درمان به رویکرد سیستماتیک و عقلانی دغدغههای والدین واقف باشند، میتوانند با همدلی و دقت به پرسشها پاسخ دهند و خاطرنشان سازند که تردید غالباً بر پایه ارزیابی ریسک استوار است، نه الزاماً مخالفت با علم.
نتیجهگیری تردید واکسیناسیون در عصر بیماریهای واگیر و اجماع علمی، بازتاب صرف ناآگاهی یا انکار نیست، بلکه بیشتر پیامد قابل پیشبینی شیوه سنجش منافع فردی و جمعی است. نظریه بازیها چارچوب پرقدرتی برای فهم این رفتارها فراهم میآورد و هم آسیبپذیریهای سیستم سلامت عمومی و هم فرصتهای بهبود همکاری اجتماعی را برجسته میکند. با انتقال تمرکز به اقدامات سازنده و بازنگری دقیق سیاستهای اطلاعرسانی و سیاستگذاری سلامت، میتوان جوامع را از آسیب بیماریهای قابل پیشگیری ایمنتر ساخت و تابآوری آنها را در برابر تهدیدات بهداشتی آینده افزایش داد.
.avif)
نظرات