10 دقیقه
فیزیکدانان دانشگاه Julius-Maximilians-Universität Würzburg موفق به ساخت کوچکترین پیکسل نورگسیل جهان شدهاند؛ دستاوردی که مسیر ساخت نمایشگرهایی بسیار فشرده را میگشاید، نمایشگرهایی که بهراحتی میتوانند در دستهٔ عینک، لنزهای تماسی یا پروژکتورهای پوشیدنی تقریباً نامرئی تعبیه شوند.
پیکسلی به اندازهٔ یک دانه شن — و با روشنایی حیرتآور
با ترکیب فناوری دیود آلی نورگسیل (OLED) و آنتنهای نوری مهندسیشده، تیم وورتسبورگ یک پیکسل عملیاتی پرتوافکن نارنجی را اندازهگیری کردهاند که تنها 300 در 300 نانومتر است. با وجود این ردپای بسیار کوچک، این نانوپیکسل از نظر روشنایی با یک پیکسل OLED مرسوم به اندازهٔ 5 × 5 میکرومتر رقابت میکند. برای درک بهتر مقیاس: میلیونها از این نانوپیکسلها میتوانند در ناحیهای کوچکتر از یک میلیمتر مربع جای بگیرند — و بهصورت تئوری میتوان تصویری با رزولوشن کامل 1920 × 1080 را روی چنین بخش کوچکی فشرده ساخت.
استادان مسئول این پروژه، ینس پلاومن (Jens Pflaum) و برت هخت (Bert Hecht)، توضیح میدهند که این پیشرفت بر ترکیب تزریق جریان الکتریکی و تقویت اپتیکی محلی مبتنی است. یک تماس فلزی نقش دوگانهای ایفا میکند: هم جریان الکتریکی را به لایه فعال آلی میرساند و هم بهعنوان آنتن نوری عمل کرده و استخراج نور از گسیلکنندهٔ نانومقیاس را تقویت میکند. این طراحی مزایای OLEDهای خودنورگسیل را — مانند سیاهیهای عمیق و رنگهای زنده بدون نیاز به نور پشتانداز — حفظ کرده و در عین حال به مقیاسی میرسد که پیشتر ناممکن تلقی میشد.
افزون بر این، عملکرد روشنایی در چنین اندازهٔ کوچکی نشاندهندهٔ کنترل دقیق بر چگونگی آزاد شدن فوتونها و تعامل آنها با ساختار فلزی اطراف است. بهرهگیری از اثرات نانوفوتونیک مانند افزایش چگالی حالتهای نوری محلی (local density of optical states) و بهینهسازی خروج نور از لایههای آلی، نقش مهمی در رسیدن به چنین روشنایی داشته است. این نکات فنی، بهویژه برای توسعه نمایشگرهای کوچک و با تراکم پیکسلی بالا، اهمیت استراتژیک دارند.

چرا نمیتوان یک OLED مرسوم را صرفاً کوچکتر کرد
ریزسازی فقط به کوچک کردن ابعاد طراحیهای موجود محدود نمیشود. وقتی الکترودها و نواحی فعال به ابعادی نزدیک طولموج نور نزدیک میشوند، رفتار الکتریکی و اپتیکی بهطور قابلتوجهی تغییر میکند. همانطور که پلاومن توضیح میدهد، آنتن فلزی نقش میلهٔ صاعقه را ایفا میکند: جریانها در گوشهها متمرکز میشوند و میدانهای الکتریکی محلی بسیار شدیدی تولید میکنند.
این میدانهای قوی میتوانند اتمهای طلا یا سایر فلزات موجود در الکترود را متحرک کنند و اجازهٔ مهاجرت آنها به لایههای نازک آلی را بدهند. نتیجه تشکیل فیلامنتهای هادی است که رشد کرده و در نهایت منجر به اتصال کوتاه دستگاه میشوند. به زبان ساده: هرچه یک OLED استاندارد را کوچکتر بسازید، احتمال اینکه در ولتاژ کاری دچار خرابی (self-destruct) شود بیشتر میشود.
علاوه بر مکانیزم مهاجرت فلز، اثرات نوری در مقیاس نانو از جمله تداخلهای کوانتمی، پراکندگی پلاسمونیک و افزایش غیرخطی در محدودهٔ میدانها میتواند رفتار گسیل را تغییر دهد. این پدیدهها روی راندمان داخلی (internal quantum efficiency) و نحوهٔ جفتشدن انتشار مولکولی با فضای آزاد تأثیر میگذارند؛ بنابراین طراحی نانوپیکسل باید هم جنبههای الکتریکی و هم جنبههای نوری را همزمان بهینه کند تا از خرابیهای زودهنگام و کاهش عمر عملکردی جلوگیری شود.
ترفند وورتسبورگ: عایقکاری هدفمند و دهانهٔ بسیار کوچک
تیم با اضافه کردن یک لایهٔ عایقِ اختصاصی که بیشتر آنتن نوری را پوشش میدهد و تنها یک دهانهٔ دایرهای مرکزی به قطر 200 نانومتر باقی میگذارد، این مشکل را حل کرده است. این روزنه مسیرهای تزریق در لبه و گوشه را مسدود میکند، جریان را از طریق ناحیهٔ مرکزی کنترلشده عبور میدهد و از رشد فیلامنتهای طرفی جلوگیری میکند. نتیجه یک نانوپیکسل پایدار است؛ اولین دستگاهها دستکم برای دو هفته در شرایط محیطی عادی بهطور قابلاطمینانی کار کردهاند.
در حال حاضر دستگاهها به حدود 1% بازدهٔ خروجی خارجی (external efficiency) میرسند و در ناحیهٔ طیفی نارنجی تابش میکنند. پژوهشگران برنامهریزی کردهاند بازده را افزایش دهند و گسیلکنندههای قرمز، سبز و آبی (RGB) را مهندسی کنند تا نمایشگرهای رنگی کامل تولید شود. با چنین پیشرفتهایی، نمایشگرهای بسیار مینیاتوری و با رزولوشن بالا برای هدستهای واقعیت افزوده (AR)، عینکهای واقعیت ترکیبی و دیگر اپتیکهای پوشیدنی در دسترس خواهند بود.
برای ارتقاء راندمان خارجی، چند راهحل فنی در دست بررسی است: بهینهسازی ساختار لایهای آلی برای کاهش تلفات غیررادیاتی، استفاده از پوششهای منعکسکننده یا بازتابدهندهٔ زیرین برای تقویت جهتدهی نور، و بهکارگیری سازوکارهای تقویت کنندهٔ پرفیلد (Purcell enhancement) با استفاده از رزوناتورهای نانو یا ساختارهای پلاسمونیک. همچنین مهندسی طیف گسیل و خطوط طیفی میتواند با انتخاب مواد مولکولی یا نانوذرات فلورسنت مناسب بهبود یابد.
زمینهٔ علمی: اصول OLED و آنتنهای نوری
OLEDهای مرسوم متکی به پشتهای از نیمرساناهای آلی هستند که بین الکترودها قرار گرفتهاند. وقتی الکترونها و حفرهها تزریق و در لایهٔ فعال آلی ترکیب میشوند، مولکولهای تحریکشده با انتشار فوتونها به حالت پایه بازمیگردند. از آنجا که هر پیکسل خودگسیل است، OLEDها نیازی به منبع نوری جداگانه (backlight) ندارند و میتوانند کنتراست بالاتر و بازدهٔ انرژی بهتری برای نمایشگرهای قابلحمل فراهم کنند.
آنتنهای نوری ساختارهای فلزی نانومقیاسی هستند که برای تمرکز و هدایت میدانهای الکترومغناطیسی طراحی شدهاند. در نانوپیکسل وورتسبورگ، تماس فلزی نقش آنتن را نیز ایفا میکند: این تماس چگالی حالتهای نوری محلی را شکل میدهد و به جفتشدن انتشار مولکولی با نور فضای آزاد کمک میکند. این جفتشدن برای دستیابی به گسیلی روشن از ناحیهای کوچکتر از طولموج نور حیاتی است.
در سطح فنیتر، آنتنهای نوری میتوانند با تغییر توزیع میدان و ارائهٔ مدهای با کیفیت (mode engineering) باعث تقویت نرخ انتشار تابشی و بهبود جهتدهی فوتونها شوند. این مفهوم شامل کنترل پارامترهایی مانند اندازه، شکل، جنس فلز (مثلاً طلا یا نقره) و فاصلهٔ آنتن تا لایهٔ مولکولی است. همچنین، همگرایی بین مهندسی الکترود برای تزریق جریان و مهندسی آنتن برای خروجی نور، کلید موفقیت در طراحی نانوپیکسلهای پایدار با راندمان بالا است.
این دستاورد چه معنایی برای نمایشگرهای پوشیدنی و واقعیت افزوده دارد
- پروژکشن مینیاتوری: آرایهای با تراکم بالای نانوپیکسل میتواند در بازوی عینک (temple) جاسازی شود و تصاویر را روی موجبرها (waveguides) در عدسی پروجکت کند، بهطوریکه نمایشگر عملاً نامرئی شود — یک مزیت بزرگ برای طراحی محصول و زیباییشناسی در دستگاههای پوشیدنی.
 - افزایش کارایی و کنتراست: نانوپیکسلهای خودگسیل مزایای OLED را حفظ میکنند — امکان دستیابی به سیاهی عمیق و صرفهجویی انرژی نسبت به سیستمهایی که نیاز به پشتانداز یا اپتیکهای بزرگتر دارند.
 - چالشهای تولید: گذار از نمونهٔ آزمایشگاهی به آرایههای رنگی و کارآمد نیازمند روشهای ساخت جدید و الکترونیک رانش (driving electronics) قابلاطمینان برای نانوپیکسلها است. این شامل توسعهٔ مدارهای درایور با توان کم، کنترل جریان دقیق برای هر نانوپیکسل و راهکارهای مونتاژ در مقیاس بالاست.
 
علاوه بر الکترونیک مصرفی، این نانوپیکسلها میتوانند در پروژکتورهای میکرو برای تصویربرداری پزشکی، حسگرهای پوشیدنی با بازخورد بصری یکپارچه، یا نمایشگرهای سر-بالای (HUD) جمعوجور برای کارهای از راه دور و عملیات میدانی کاربرد داشته باشند. در زمینهٔ پزشکی، امکان نمایش تصویربرداریهای میکروسکوپی یا راهنماییهای تصویری مستقیم روی سطح ابزار پزشکی یا لباس جراح، قابلیتهای جدیدی را فراهم میکند.
برای پیادهسازی تجاری، چندین فناوری مکمل نیز باید توسعه یابد: انتگرهسازی با الکترونیک پشتوانه CMOS برای آدرسدهی پیکسلها، فرآیندهای انکپسولاسیون برای محافظت از لایههای آلی در برابر رطوبت و اکسیژن، و روشهای با بازده بالا مانند لیتوگرافی پرسرعت، چاپ نانو یا نانوایمپینت برای تولید انبوه. علاوه بر این، مدیریت حرارتی در لایههای بسیار کوچک بهمنظور جلوگیری از تخریب حرارتی مواد آلی اهمیت دارد.
دیدگاه تخصصی
«این نتیجه ترکیبی ظریف از نانوفوتونیک و مهندسی مواد است»، دکتر مایا سینگ (Dr. Maya Singh)، مهندس سامانههای نوری با تجربه در طراحی نمایشگرهای AR، میگوید. «با کنترل همزمان محل جریان و نحوهٔ جفتشدن نور از دستگاه، تیم وورتسبورگ از مودهای خرابی که تا کنون مانع کاربردی شدن نانوپیکسلها شده بودند، اجتناب کرده است. موانع بعدی شامل انتگرهسازی RGB و روشهای درایوینگ است که مصرف توان را پایین نگه دارد.»
دکتر سینگ اضافه میکند که هرچند استقرار تجاری نیازمند بهینهسازی بیشتر است، خودِ ایده، فضای طراحی را دگرگون میکند: نمایشگرها دیگر نیازی نیست صفحات بزرگ یا پنلهای ضخیم باشند؛ آنها میتوانند در کوچکترین عناصر سازهای یک دستگاه پوشیدنی جاسازی شوند.
در حال حاضر چالشهایی باقی است: افزایش کارایی کوانتومی خارجی از حدود ~1% کنونی به سطوح رقابتی با میکرو-OLEDها، ساخت پشتههای RGB پایدار در مقیاس نانو و توسعهٔ تولید با بازده بالا. با این حال، اصل کار ثابت شده است — و این گامِ محوری بهسوی نمایشگرهای نامرئی و با رزولوشن بالا است که بهاندازهای کوچک شوند که روی یا نزدیک بدن انسان قرار گیرند.
در جمعبندی فنیتر، اثبات این مفهوم نشان میدهد که با ترکیب طراحی الکترونیکی دقیق برای جلوگیری از تشکیل فیلامنتهای هادی، و مهندسی نوری پیشرفته برای تقویت و جهتدهی انتشار، میتوان محدودیتهای سنتی اندازهپذیری پیکسلهای OLED را برداشت. پژوهشهای بعدی احتمالاً بر بهبود عمر عملیاتی، مقاومت در برابر عوامل محیطی، و توسعهٔ مواد گسیلکنندهٔ با طیف قابل تنظیم متمرکز خواهد شد که امکان تولید نمایشگرهای RGB و حتی طیفهای ترکیبی پیشرفتهتر را فراهم میسازند.
منبع: scitechdaily
نظرات
دانیکس
جالبه، اگه RGB و راندمان رو بالا ببرن، اینا میرن تو عینکای روزمره، ولی فعلاً هنوز سوالای بزرگن...
پمپزون
پیشنهادات فنی خوبه ولی یه کم هایپ شده به نظرم، 1% efficiency یعنی هنوز راه طولانیه، اما ایده جذابه.
حسین
من تو آزمایشگاه دیدم فلز میره تو لایه، دستگاه میپره، این عایق خوبه ولی تولید انبوه رو میشه تضمین کرد؟
لابکور
چرا بازده فعلی فقط ۱٪؟ این اندازه رو چطور قراره با گرما و دوام کنار بیارن؟ سوالای زیاد دارم.
توربو
منطقیش قبول دارم اما زیادی تئوریکه، عملی شدنش براش سخته imo
اتومکس
وای! پیکسل به اندازهی دانه شن؟ واقعاً آینده عینکها رو متحول میکنه، امید دارم عمرش بهتر شه.
            
                
ارسال نظر