9 دقیقه
منطقهٔ قطب شمال بهتازگی گرمترین بازهٔ دوازدهماههٔ ثبتشده از آغاز مشاهدات را تجربه کرده است؛ نشانهای روشن از تسریع تغییرات اقلیمی در سردترین نقطهٔ زمین. سنتز جدید علمی این گرمای بیسابقه را به کاهش گستردهٔ یخ دریا، شتاب در ذوب تودهٔ یخی گرینلند، تغییر در گردش اقیانوسی و مجموعهای از پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی مرتبط دانسته است.
چگونه گرمای بیسابقه اندازهگیری شد و چرا اهمیت دارد
از اکتبر 2024 تا سپتامبر 2025، میانگین دمای قطب شمال حدود 1.6 درجه سانتیگراد بالاتر از میانگین پایهٔ 1991–2020 ثبت شد، طبق ارزیابی سالانهای که توسط یک سازمان علمی ایالات متحده و شرکای بینالمللی گردآوری شده است. این انحراف از میانگین برای یک دورهٔ یکساله بهطور غیرمعمولی بزرگ است و تداوم روندی شتابگیر را نشان میدهد که به «تقویت قطبی» معروف است — فرایندی که در آن نواحی با عرضهای جغرافیایی بالا سریعتر از میانگین جهانی گرم میشوند.
تقویت قطبی حاصل مجموعهای از بازخوردهای تقویتی است که یکدیگر را تشدید میکنند. هوای گرمتر ظرفیت نگهداری رطوبت بیشتری دارد و یک پوشش جوّی که گرما را به دام میاندازد تقویت میشود. همزمان، ذوب شدن یخ دریا سطح براقش را کاهش میدهد و آب تیرهٔ اقیانوس را نمایان میکند که انرژی خورشیدی بیشتری جذب میکند. این تغییرات باعث تشدید گرمایش منطقهای میشوند و الگوهای آبوهوایی را تا فواصل دورتر از قطب دگرگون میکنند؛ از جمله تغییر در فرکانس و قدرت امواج گرمایی، سامانههای بارشی و حرکت سامانههای پرفشار و کمفشار.
عقبنشینی یخ دریا: خطرات فوری و تغییرات بلندمدت
بهار 2025 کمترین وسعت حداکثر فصلی یخ دریا را در رکورد 47 سالهٔ ماهوارهای نشان داد. کاهش ناگهانی یخ زمستانی و بهاری چالشهای فوری برای حیاتوحش وابسته به یخپوش را بههمراه دارد؛ گونههایی مانند خرسهای قطبی، فوکها و والروسها از یخ برای شکار، استراحت و پرورش نسل استفاده میکنند. پژوهشگران هشدار میدهند که ادامهٔ روند از دست رفتن یخ میتواند در عرض چند دهه باعث شود تابستانها عملاً بدون یخ دریا شوند که پیامدهای عمیقی برای اکوسیستمها خواهد داشت.
از دست رفتن یخ دریا همچنین پیامدهای اقیانوسنگاری دارد. ذوب یخ و افزایش بارش در نواحی قطبی آب تازه را وارد شمال اقیانوس اطلس میکند و شوری سطح و چگالی آب را کاهش میدهد. این تغییرات میتواند مکانیزمی را که تشکیل آبهای عمیق را تغذیه میکند تضعیف کند و جریان چرخشی meridional اقیانوس اطلس (AMOC)، شامل گلفاستریم، را تحت تأثیر قرار دهد؛ جریانی که نقش حیاتی در تعدیل اقلیم اروپا و بخشهایی از نیمهٔ شمالی زمین دارد.
«تغییرات سریع در پوشش یخی قطب شمال در حال بازتعریف اکوسیستمها و گردش اقیانوسیای هستند که بر آبوهوای نیمکرهٔ شمالی تأثیر میگذارند،» یکی از همنویسندگان گزارش در خلاصهای از چگونگی تأثیرات محلی بر نظامهای جهانی گفت. کاهش یخ دریا میتواند الگوهای تبادل گرما و نمک بین اقیانوسها را تغییر دهد، که تبعات بلندمدتی برای جریانهای اقیانوسی، توزیع حرارت و سیستمهای آبوهوایی خواهد داشت.

از دست رفتن یخ منعکسکننده سطحی که آب زیرین را که نور را جذب میکند آشکار میسازد
یخ گرینلند، سطح دریا و زنجیرهٔ غذایی
تودهٔ یخ زمینی گرینلند همچنان جرم خود را از دست میدهد و این روند هم به افزایش سطح جهانی دریاها کمک میکند و هم به تغییرات در تولید زیستدریایی منجر میشود. آب تازهٔ حاصل از یخچال میتواند مواد مغذی را وارد لایههای سطحی کند و در برخی مناطق رشد پلانکتون را تقویت کند، اما همزمان زمانبندی و مکان در دسترس بودن غذا را دگرگون میسازد. این جابهجاییها ممکن است موجب ناهماهنگی میان شکوفههای پلانکتونی و چرخههای زیستی ماهیان و پستانداران دریایی شود که به آنها وابستهاند، و در نتیجه بر بازدهی صید و سلامت زیستتودهٔ دریایی تأثیر بگذارد.
برای جوامع ساحلی، تسریع در ذوب یخ به معنی سطح پایهٔ بالاتر دریا و افزایش آسیبپذیری در برابر فرسایش ساحلی و سیلهای ناشی از طوفانها است. سهم تجمعی گرینلند و دیگر یخهای ذوبشونده در افزایش سطح دریا یکی از واضحترین مسیرهایی است که از طریق آن گرمایش قطبی میتواند بهطور مستقیم بر زندگی مردم در سراسر جهان تأثیر بگذارد؛ از تخریب زیربناها و زیرساختهای ساحلی تا جابجایی جمعیتها و هزینههای اقتصادی بلندمدت.
علاوه بر این، تغییر در الگوهای گردش آب و ورود آب سرد و تازه به اقیانوسها میتواند الگوهای صید، مسیرهای مهاجرت گونهها و وضعیت ذخایر ماهی را تحتالشعاع قرار دهد. این موضوع برای اقتصادهای ساحلی و امنیت غذایی جوامع وابسته به منابع دریایی اهمیت حیاتی دارد و ضرورت پایش دقیق، مدیریت انطباقی و برنامهریزی بلندمدت را نشان میدهد.
تر و سبز و «زنگزده»: تغییرات هیدرولوژی و یخزدگی دائمی
چرخهٔ هیدرولوژیک قطب شمال در دورهٔ دوازدهماههٔ اخیر تشدید شده است: بارشهای بهاری به رکوردهای تاریخی رسید و بسیاری از فصلها در میان مرطوبترین دورهها از زمان ثبت دادهها در میانهٔ قرن بیستم قرار گرفتند. شرایط گرمتر و مرطوبتر پدیدهای را تشدید میکند که با عنوان «بوریالیزاسیون» یا شمالگرایی پوشش گیاهی شناخته میشود؛ در این فرایند بوتهها و درختچهها به سمت شمال پیشروی میکنند و پوشش گیاهی سنتی توندرا را تغییر میدهند. این سبز شدن شمالی پیامدهایی برای ذخیرهٔ کربن، چرخهٔ انرژی سطحی و زیستگاههای بومی دارد.
یخزدگی دائمی (پرمافراست) که در طول هزاران سال کربن و مواد آلی را در خود حفظ کرده بود، با ذوب و یخزدایی تدریجی دچار تغییر میشود. ذوب شدن خاکهای منجمد، مواد آلی و مواد معدنی زیرزمینی را آزاد میکند و آنها را وارد جریانها، رودخانهها و تالابها مینماید و تغییرات شیمیایی قابلتوجهی را موجب میشود که دانشمندان اکنون از طریق سنجش از دور و مطالعات میدانی در حال ثبت آنها هستند. تصاویر ماهوارهای مربوط به سال اخیر بیش از 200 رودخانه و جریان آبی را با تغییر رنگ آشکار شناسایی کردهاند — پدیدهای که به «زنگزدگی رودخانهها» معروف شده و معمولاً ناشی از آهن و مواد دیگر آزادشده از خاکهای ذوبشونده است. این تغییرات میتوانند اسیدیته و غلظت فلزات سنگین آبهای شیرین را افزایش دهند و در نتیجه فشار زایدی بر زندگی آبزیان وارد کنند.
پیامدهای هیدرولوژیک و تغییرات پرمافراست فراتر از اکولوژی محلی است؛ آنها میتوانند انتشار گازهای گلخانهای از جمله دیاکسید کربن و متان را افزایش دهند و بازخوردی قوی در گرم شدن جهانی ایجاد کنند. همین طور زیرساختهای انسانی در شمال، از راهها و خطوط لوله تا ساختمانها و تأسیسات، در معرض آسیب بیشتری قرار میگیرند زیرا زمین پایهٔ آنها که زمانی ثابت بود، اکنون تغییر شکل و نشست را تجربه میکند.

تابستان در نوک، گرینلند
افزایش رخدادهای جوی شدید و دینامیک جوّی
از آنجا که قطب شمال سریعتر از نواحی میانهٔ عرضها گرم میشود، شیب دمایی که معمولاً هوای سرد را در نواحی قطبی محصور میسازد ضعیف میشود. برخی مطالعات این تضعیف را با نفوذهای مکرر هوای قطبی به مناطق با عرض جغرافیایی پایینتر مرتبط میدانند که میتواند موجهای سرمایی ناگهانی و آبوهوای نامعمول در فواصل دور از قطب ایجاد کند. در عین حال، شرایط گرمتر قطبی با افزایش نوسان در الگوهای جتاستریم همراه است، که میتواند طول موجهای گرما، دورههای سرما و رویدادهای بارشی سنگین را در مناطق مسکونی طولانیتر کند و پایداری سامانههای هواشناسی را تغییر دهد.
این تغییرات نشان میدهد که تحول در قطب شمال پدیدهای منزوی نیست. یخ، اقیانوس، جوّ و اکوسیستمها بهطور محکم به هم پیوستهاند، بنابراین تحولات محلی میتواند به پیامدهای جهانی در حوزهٔ اقلیم، تنوع زیستی و زیرساختهای انسانی بینجامد. برای نمونه، تغییر در الگوهای بارش و دما میتواند روی کشاورزی، منابع آب و مدیریت بلایای طبیعی تأثیر بگذارد و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی گستردهای بهدنبال داشته باشد.
دیدگاه کارشناسان
«آنچه در قطب شمال مشاهده میکنیم صرفاً یک کنجکاوی دور نیست — این یک نشانگر سریع از عدم تعادل سیارهای است،» دکتر لنا موریس، دانشمند اقلیم در یک دانشگاه پژوهشی معتبر، میگوید. «گرمایش سریع این منطقه بازخوردهایی را شتاب میدهد که تغییرات جهانی را تقویت میکنند: تغییر گردش اقیانوس، ذوب پرمافراست که گازهای گلخانهای آزاد میکند، و تغییرات اکولوژیک که در زنجیرههای غذایی انعکاس مییابد. پایش و کاهش اثرات هر دو ضروری و فوریتی است.»
دانشمندان تأکید دارند که انتشارهای ناشی از فعالیتهای انسانی همچنان نیروی اصلی پشت افزایش دمای قطب شمال است. کاهش انتشار گازهای گلخانهای، تقویت شبکههای مشاهدهای، و پیشبرد مدلها برای پیشبینی بهتر پاسخهای همبستهٔ یخ–اقیانوس–جو از اولویتهای کلیدی برای سیاستگذاران و پژوهشگران بهشمار میآید. بهعلاوه، ترکیب دادههای ماهوارهای با مشاهدات میدانی و مدلسازی پیشرفته میتواند چشمانداز دقیقتری از مسیرهای آتی تغییرات اقلیمی قطبی فراهم کند و راهکارهای مدیریتی و سازگاری را پشتیبانی نماید.
در نهایت، تأثیرات گرم شدن قطب شمال بر جوامع انسانی، زیستبومها و اقتصادها بسیار پیچیده و گسترده است؛ از امنیت غذایی و هویت فرهنگی جوامع بومی گرفته تا ثبات سیستمهای آبوهوایی جهانی. پاسخهای کارآمد نیازمند ترکیبی از کاهش سریع انتشارها، سرمایهگذاری در مشاهده و پژوهش، و سیاستهای انطباقی مبتنی بر شواهد علمی است تا اثرات آینده کاهش یخ و تغییرات اقلیمی را به حداقل برساند.
منبع: sciencealert
ارسال نظر