8 دقیقه
نجوم آرشیوی و گزارشهای شاهدان عینی ردپای عجیبی از عصر اتمی را روشن میکنند: نورهای گذرایی که در بررسیهای آسمان نیمهٔ قرن بیستم ثبت شدهاند، بهنظر میرسد حول تاریخهای آزمایشهای هستهای سطحزمین خوشهای از وقوع نشان میدهند. یک مطالعهٔ تازه، ناهنجاریهای فوتوگرافیک در سرشماری آسمان Mount Palomar (POSS-I) را همزمان با انفجارها و گزارشهای پدیدههای ناشناس نامعمول (UAP) مرتبط میسازد و پرسشهای تازهای دربارهٔ چگونگی تغییر فعالیت انسانی در آسمان شب پیش از عصر فضا مطرح میکند.
کشف محو شدنها در یک سرشماری تاریخی آسمان
در فاصلهٔ سالهای 1949 تا 1958 رصدخانهٔ Mount Palomar بخشهای وسیعی از آسمان شمالی را عکاسی کرد که در نهایت به اولین سرشماری آسمان رصدخانهٔ پالومار (POSS-I) تبدیل شد. این صفحات فتوگرافیک—نگاتیوهای شیشهای که پیش از حسگرهای الکترونیکی مدرن استفاده میشدند—هزاران ستاره و کهکشان را ثبت کردند و بهطرزی معمابرانگیز نقاط نورانی گذرایی را نشان دادند که در یک در معرض قرار گرفتن ظاهر و در بررسیهای بعدی غایب بودند. اخترشناسان این رخدادهای کوتاهمدت را «پدیدارهای گذرا» یا transient مینامند و بهطور تاریخی بسیاری از آنها به عنوان عیوب امولسیون یا خطاهای پردازشی رد شدهاند.
گروهی از پژوهشگران که با سوابق بلندمدت آسمان از طریق پروژهٔ VASCO (Vanishing and Appearing Sources during a Century of Observations) کار میکنند، این پدیدارهای گذرا را بازبینی کردهاند. بنیانگذار VASCO، بیاتریز ویلاروئل، و همکارانش در سال 2021 نشان دادند که همهٔ گذراهای POSS-I با الگوهای مورد انتظار عیوب امولسیون سازگار نیستند—برخی از آنها رفتارهایی شبیه به جرقههای موضعی و واقعی در آسمان از خود نشان دادند که با خطای صفحه یا پردازش توضیحپذیر نبود.

یک پدیدار گذرای سهگانه (بالا سمت چپ) که در دادههای POSS-I دیده شده اما در سرشماریهای بعدی غایب بود. (Bruehl & Villerroel, Sci. Rep., 2025)
مقایسهٔ گذراها با آزمایشهای دوران جنگ سرد و گزارشهای UAP
در تحلیل جدید، استیفن بروهل، متخصص بیهوشی از دانشگاه وندربیلت، و بیاتریز ویلاروئل، فیزیکدان نظری از دانشگاه استکهلم، مجموعهدادهای شامل 2,718 روز مشاهدات POSS-I را فراهم کردند. آنها روزهایی را که گذراها ثبت شده بودند با تاریخهای تاریخی آزمایشهای هستهای سطحزمین انجامشده توسط ایالات متحده، اتحاد شوروی و بریتانیا تطبیق دادند. همزمان، این روزها را با گزارشهای مشاهدات UAP از پایگاه دادهٔ UFOCAT نیز مقایسه کردند تا همبستگیهای زمانی میان ثبتهای استروی و گزارشهای شاهدان سنجیده شود.
الگوی آماری بهطور قابل توجهی چشمگیر است. احتمال مشاهدهٔ گذراها در یک بازهٔ تنگ مرتبط با آزمایشهای هستهای—که بهصورت یک روز قبل تا یک روز بعد از یک آزمایش سطحزمین تعریف شده—در مقایسه با بیرون از این پنجره 45 درصد بیشتر بود. قویترین نشانه در روز پس از یک آزمایش دیده شد که در آن احتمال دیدن یک گذرا حدود 68 درصد افزایش یافت. وقتی تیم پژوهشی روزهای گذرا را با گزارشهای UAP مقایسه کرد، همبستگی ضعیفتر اما قابل ملاحظه بود: هر گزارش اضافی UAP در یک روز مشخص، شانس وقوع یک گذرا همزمان را تقریباً 8.5 درصد افزایش میداد.
نکتهٔ مهم این است که خود گزارشهای UAP نیز در طول بازههای آزمایش هستهای کمی افزایش نشان میدهند؛ ارتباطی که پیش از این در ادبیات همتراژوی مورد بازبینی همگانی بهصورت مستند نیامده بود. نویسندگان با احتیاط یادآور میشوند که این همبستگیها دال بر علیت نیستند، اما این شواهد قویتر میکنند که بسیاری از گذراها و برخی گزارشهای UAP ممکن است بازتاب پدیدههای واقعی و همزمان باشند و نه صرفاً نقصهای تصادفی صفحه یا جعل گزارششده.
چرا عیوب صفحات و بارش رادیواکتیو احتمالاً توضیح قانعکنندهای نیستند
بخشی از قوت این مطالعه در چیزهایی است که رد میکند. اگر عمدهٔ گذراها صرفاً عیوب امولسیون صفحه بودند، انتظار نمیرفت که آنها حول رویدادهای خارجی مشخصی مانند آزمایشها خوشهای از وقوع نشان دهند. همینطور، از آنجایی که قویترین اثر در روز بعد از انفجار مشاهده میشود، سخت است که این سیگنال را به بارش رادیواکتیو باقیمانده ربط داد—زیرا الگوهای بارش و زمانبندی مشاهدات احتمالاً متفاوت خواهند بود.
نویسندگان همچنین استدلال میکنند که سوگیری ناظران (observer bias) احتمالاً توجیه مناسبی نیست: دانشمندانی که صفحات POSS-I را دههها بعد تحلیل کردند، در زمان تهیهٔ این صفحات از گذراها اطلاعی نداشتند و شاهدانی که گزارشهای UAP را ثبت کردند بهطور کلی از جدول زمانی آزمایشهای هستهای آگاهی نداشتند. در مجموع، این خطوط شواهد نشان میدهد که گذراها ممکن است یک ناهنجاری واقعی و مستند در رصدهای تاریخی نجومی باشند، نه صرفاً نتایج تصادفی یا خطای ابزار.
معنای احتمالی این همبستگیها چیست
چند توضیح غیرمنفصل و فیزیکی در میز بحث باقی میماند. یونش در ارتفاعات بالا، اثرات پلاسمایی موقت تولیدشده توسط انفجارها، لایههای آئروسل باردار الکتریکی، یا تعاملات میان انفجارهای هستهای و جو بالایی میتواند بهنظری پدیدههای نوری یا ناپایدار اپتیکی تولید کند که از فواصل دور قابل مشاهده باشند. پرتابهای موشکی انسانی، هواگردهای آزمایشی و فعالیتهای اولیهٔ ماهوارهای نیز ممکن است به نورهای پراکنده در آسمان در آن دوره کمک کرده باشند.
از منظر فیزیکی، چند مکانیسم محتمل میتوانند نورهای گذرا را تولید کنند و نیازمند مدلسازی و آزمایشهای هدفمنداند:
- یونش جو در بلندیها: پالسهای انرژی حاصل از انفجار میتواند باعث یونش موقت لایههای بالای جو شود که بازتاب یا انتشار نور در باندهای خاص ایجاد کند.
 - پلاسماهای گذرا: انفجارها میتوانند پلاسمای داغ تولید کنند که تا زمان کوتاهی تابناکی اپتیکی یا رادیویی از خود نشان دهد.
 - لایههای آئروسل باردار: تشکیل لایههای الکترواستاتیک یا الکترومغناطیسی در جو میتواند موجب پخش نور از منابع زمینی یا فضایی شود.
 - تعامل با یونوسفر: امواج ناشی از انفجار ممکن است با یونوسفر تداخل کند و الگوهای نوری یا رادیویی موقتی بهوجود آورد.
 
پژوهشگران در مقاله خود تاکید میکنند که باید با احتیاط به نتایج نگریست: «یافتههای ما حمایت تجربی بیشتری برای اعتبار پدیدهٔ UAP و ارتباط احتمالی آن با فعالیتهای تسلیحات هستهای فراهم میکند و دادههایی فراتر از گزارشهای شاهدان ارائه میدهد»، اما افزودهاند که شناسایی مکانیسمهای فیزیکی و رد علل ابزاری باقیمانده نیازمند پژوهشهای بیشتر است.
دیدگاه کارشناسان
«این مقاله ارزش بازنگری دادههای تاریخی با فنون مدرن را نشان میدهد»، دکتر لارا مندس، اخترفیزیکدانی که پدیدارهای گذرا را مطالعه میکند، میگوید. «ارتباط آماری با آزمایشهای هستهای قانعکننده است، اما درک فیزیک پشت این رویدادها نیازمند مدلسازی هدفمند و در ایدهآل، آزمایشهای آزمایشگاهی یا جوی برای بازتولید فرایندهای تولید نور است.»
تحقیقات آینده میتواند از مزایای سرشماریهای پیوسته با حسگر CCD، حسگرهای ماهوارهای و ابزارهای طیفسنجی بهره ببرد که اطلاعات طیفی و زمانی را ارائه میدهند—دادههایی که صفحات شیشهای قدیمی قادر به ثبت آن نبودند. ابزارهای مدرن به دانشمندان امکان میدهند تا با دقت بالاتری میان جرقههای اپتیکی واقعی، نشانههای یونشی و مصنوعات تصویربرداری تمایز قائل شوند و به این وسیله اعتبار سنجی فیزیکی انجام شود.
از جنبهٔ روششناختی، این مطالعه نمونهای است از چگونگی ترکیب علم تاریخچهٔ دادهها (astro-forensics) با آمار و دانش فیزیکی برای استخراج اطلاعاتی که در دادههای اولیه پنهان ماندهاند. بررسیهای بیشتر میتوانند شامل تحلیل طیفی هر جا که دادههای بایگانیشده قابلیت استخراج نورِ با طولموج خاص را داشته باشد، یا تطبیق دقیقتر موقعیتهای جغرافیایی آزمایشها با محلهای مشاهدهٔ گذراها باشند تا امکان رد یا تایید مسیر دید (line-of-sight) و پوشش جوی فراهم شود.
در سطح بالاتر این مطالعه یک فصل جدید در جنبههای تاریخی-فنی رابطهٔ فعالیتهای انسانی و نشانهای ثبتشده در آسمان باز میکند: از آلودگی نوری و آسمانخراشهای نورپردازی تا آزمایشهای نظامی بزرگ و تعاملات آنها با اقلیم و جو فوقانی. آیا این نشانهها سرانجام یک مکانیزم فیزیکی روشن را فاش خواهند کرد یا مجموعهای موزاییکی از عوامل انسانی، جوی و ابزاری را نشان میدهند؟ پاسخ این پرسش همچنان باز و جذاب است و پژوهش بیشتر میطلبد.
در پایان، این تحقیق نشان میدهد که آرشیوهای نجومی کلاسیک مانند صفحات POSS-I نه فقط برای مطالعهٔ کهکشانها و ستارگان ارزشمندند، بلکه بهعنوان یک منبع تاریخی برای بررسی تاثیرات پیچیدهٔ فناوری انسانی بر محیط زیست فضایی و جو بالا میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. استفاده از ترکیبی از دادههای تاریخی، گزارشهای شاهدان، تحلیل آماری قوی و مدلسازی فیزیکی احتمالا بهترین راه برای نزدیک شدن به پاسخهای دقیق خواهد بود.
منبع: sciencealert
نظرات
نورریز
تا وقتی آزمایشهای کنترلی نباشه، یه خورده بزرگنماییست، ولی ایدهش ارزش پیگیری داره، نه دم دستی.
حامد
دیدگاه متوازن و علمی؛ لازم دارن طیفسنجی و دادههای مدرن بذارن تا بتونن علل رو واقعاً اثبات کنن.
کوینپایل
تو پروژهای روی دیتابیسهای قدیمی کار کردم، همچین همبستگیهایی دیدم، بعضی وقتا دیتا خائن میشه ولی این مورد جالبه
توربو
واقعاً اینا با پدیدههای فیزیکی قابل توضیحه؟ یا باز هم خطای آرشیو و سوگیری؟
آستروست
منطقش قابل قبولِ، مخصوصا افزایش در روز بعد از انفجار. اما هنوز به مدل فیزیکی نیاز داره.
دادهنبض
وای، این ارتباط با آزمایشهای هستهای جدی به نظر میاد... یعنی اگر راست باشه چی میشه؟ عجیب و نگرانکننده!
            
                
ارسال نظر