9 دقیقه
گوش دادن به موسیقی یا نواختن یک ساز ممکن است بیش از بهبود روحیه عمل کند — یک مطالعه بزرگ جدید نشان میدهد که فعالیت موسیقایی منظم با نرخهای کمتر دمانس و کاهش ملایمتر زوال شناختی در بزرگسالان سالمند ارتباط دارد. پژوهشگران ارتباط بین درگیر بودن با موسیقی و عملکرد شناختی کلی و حافظه روزمره را برجسته میکنند و این راهکار کمهزینه و در دسترس را بهعنوان یکی از گزینههای تقویت سلامت مغز در سالهای بالاتر معرفی مینمایند. این یافتهها اهمیت موسیقی، موسیقیدرمانی و فعالیتهای شناختی-اجتماعی را برای پیشگیری یا کند کردن روند زوال عقل نشان میدهد.
نحوه انجام مطالعه و گروه مورد بررسی
پژوهشگران دانشگاه موناش دادههای 10,893 فرد بزرگسال 70 سال و بالاتر را که در آغاز مطالعه نشانهای از دمانس نداشتند، مورد تحلیل قرار دادند. شرکتکنندگان از دو مطالعه مهم، ASPREE و زیرمطالعه ALSOP، انتخاب شده بودند و درباره فعالیتهای فراغتی منظم خود گزارش دادند، از جمله اینکه آیا بهطور مکرر به موسیقی گوش میدهند و/یا ساز مینوازند. تحلیلها نتایج شناختی در طول زمان را دنبال کرد تا نرخهای ابتلا به دمانس و اختلال شناختی بالینیاهمیت را بین گروههایی که با موسیقی درگیر بودند و کسانی که درگیر نبودند مقایسه کند.
در این تحلیل جمعیتی، محققان از روشهای آماری متناسب با مطالعات طولی استفاده کردند تا اثرات بالقوه سن، جنس، سطح تحصیلات، وضعیت سلامت عمومی و دیگر عوامل زمینهای را کنترل کنند. با توجه به گستردگی نمونه و مدت پیگیری، این مطالعه میتواند الگوهای بلندمدت ارتباط بین رفتارهای موسیقایی و تغییرات شناختی را روشنتر نشان دهد، هرچند که محدودیتهای روششناختی خاصی نیز وجود دارد که در بخشهای بعدی توضیح داده خواهد شد.
یافتههای کلیدی: کاهش خطر و بهبود حافظه
نتایج که توسط New Atlas و تیم موناش گزارش شد، قابل توجه بودند. گوش دادن مکرر به موسیقی با 39% کاهش نرخ ابتلا به دمانس و 17% کاهش ریسک اختلال شناختی بالینی مرتبط بود. نواختن ساز نیز با 35% کاهش نرخ دمانس همبسته بود. شرکتکنندگانی که هم گوش میدادند و هم ساز مینواختند، حدود 33% کاهش خطر دمانس نشان دادند. فراتر از نرخهای تشخیص، درگیری با موسیقی با بهبودهایی در عملکرد شناختی کلی و حافظه اپیزودیک — توانایی یادآوری رویدادهای روزمره — همراه بود.
این اعداد نشان میدهد که فعالیت موسیقایی میتواند بخشی از مجموعه اقدامات پیشگیرانه در حوزه سلامت مغز باشد. البته اندازه اثرها بسته به مدلهای آماری و نحوه کنترل متغیرهای مختلکننده (confounders) متفاوت ممکن است تغییر کند، اما جهت کلی یافتهها حاکی از ارتباط مفید بین موسیقی و نگهداری تواناییهای شناختی در سالمندی است.

چرا نتایج امیدوارکنندهاند — و چرا قطعی نیستند
ضروری است تأکید کنیم این مطالعه مشاهدهای است. بدین معنا که ارتباطات قوی را نشان میدهد اما نمیتواند ثابت کند موسیقی بهطور مستقیم از دمانس پیشگیری میکند. عوامل مخدوشکنندهای مانند تعامل اجتماعی، سطح تحصیلات، وضعیت سلامت عمومی، فعالیت بدنی، تغذیه یا دیگر انتخابهای سبک زندگی میتوانند نتایج را تحتتأثیر قرار دهند. بههرحال، این یافتهها بر مجموعه رو به رشدی از تحقیقات تکیه دارند که نشان میدهند موسیقی میتواند نواحی مغزی مرتبط با حافظه، هیجان و توجه را فعال کند و از این طریق به پایداری شناختی کمک نماید.
از منظر اپیدمیولوژی، مطالعات مشاهدهای بزرگ برای تعیین الگوها و تولید فرضیات مفید هستند؛ اما برای اثبات رابطه علت و معلولی به آزمایشهای تصادفیشده کنترلشده (RCT) نیاز داریم تا تاثیرات مستقیم موزیکدرمانی یا برنامههای آموزشی موسیقی بر زوال شناختی را بررسی کنند. محققان موناش خود نیز خواستار آزمایشهای تصادفی بیشتر شدهاند تا مداخلات موثرتر و فرکانس یا نوع موسیقی بهینه را مشخص کنند.
آنچه علوم عصبی به ما میگویند
تجارب قبلی، از جمله پژوهشهایی از دانشگاه نورثایسترن در سال 2022، نشان دادهاند که موسیقی — بهویژه قطعات آشنا یا خاطرهبرانگیز — میتواند اتصال بین قشر شنوایی، سیستم پاداش مغز و نواحی پیشپیشانی مرتبط با کنترل اجرایی و حافظه را تقویت کند. این تعاملات عصبی کمک میکنند تا توضیح دهیم چرا موسیقی اغلب خاطرات زنده و احساسات قوی را برمیانگیزد و چرا میتواند بهطور منطقی مقاومت شناختی را پشتیبانی کند.
از منظر نورولوژی، مفاهیمی مانند ذخیره شناختی (cognitive reserve) و انعطافپذیری عصبی (neuroplasticity) مهماند: فعالیتهای پیچیده شناختی و حسی، مانند یادگیری ساز یا گوش دادن فعال به موسیقی، ممکن است شبکههای عصبی را تقویت کرده و مسیرهای جایگزین را فراهم سازند تا اثرات پاتولوژیک بیماریهایی مانند آلزایمر کاهش یابد یا دیرتر آشکار شود. همچنین موسیقی میتواند با کاهش استرس، بهبود خواب و افزایش انگیزش برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و بدنی، بهطور غیرمستقیم از سلامت مغز حمایت کند.
زمینه تاریخی و کاربردی
موسیقیدرمانی سابقهای طولانی دارد که به قرنها پیش بازمیگردد و بهعنوان روشی برای فعالسازی سیستمهای مختلف مغزی به کار رفته است. با وجود این پیشینه، رویکردهای ساختارمند موسیقایی همیشه بهطور گسترده در مراقبت از سالمندان ادغام نشدهاند. پژوهشگران موناش پیشنهاد میکنند که چون موسیقی ارزان، در دسترس و از نظر فرهنگی قابل تطبیق است، میتواند ابزاری امیدوارکننده برای کاهش مشکلات شناختی یا به تأخیر انداختن شروع دمانس باشد؛ بهویژه زمانی که بهعنوان بخشی از یک استراتژی جامع سبک زندگی شامل فعالیت بدنی، تغذیه سالم و تعامل اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد.
در عمل، این ممکن است به معنی طراحی برنامههای گروهی موسیقایی در مراکز روزانه سالمندان، آموزش مراقبین خانگی برای استفاده از موسیقیهای خاطرهانگیز اعضای خانواده، یا ادغام جلسات ملایم سازآموزی و تمرین گوش دادن هدفمند در برنامههای بازتوانی شناختی باشد. سیاستگذاران سلامت عمومی نیز ممکن است در نظر بگیرند که حمایت از برنامههای موسیقیدرمانی و دسترسی به سازها و منابع صوتی میتواند سرمایهگذاری مقرونبهصرفهای برای جامعه باشد.
نظر متخصصان و پژوهشگران
محققان موناش اشاره میکنند که پیری مغز تنها به سن تقویمی یا ژنتیک بستگی ندارد — انتخابهای سبک زندگی و عوامل محیطی نقش مهمی ایفا میکنند. نویسندگان مینویسند: «دادههای ما نشان میدهد فعالیتهای نسبتاً سادهای مانند گوش دادن به موسیقی یا نواختن ساز ممکن است به نتایج شناختی بهتر در سالهای بالاتر کمک کنند.» آنها خواستار انجام آزمایشهای تصادفیشده بیشتر برای اثبات رابطه علی و تعیین اینکه کدام مداخلات موسیقایی بیشترین اثربخشی را دارند، هستند.
علاوه بر این، برخی متخصصان تاکید میکنند که اجرای مداخلات موسیقایی باید متناسب با ترجیحات فرهنگی و سوابق موسیقایی فرد باشد؛ زیرا انتخاب نوع موسیقی، ریتم و حتی نحوه ارائه (گروهی در مقابل فردی، زنده در مقابل ضبطشده) میتواند اثربخشی را تغییر دهد. پژوهشهای آینده میتوانند این متغیرها را بررسی کنند تا راهنماییهای کاربردی و مبتنی بر شواهد برای درمانگران، مراکز سالمندی و خانوادهها فراهم شود.
نکات عملی برای سالمندان و مراقبین
- پیوستگی مهم است: درگیری منظم (روزانه یا چندبار در هفته) در موسیقی به نظر مفیدتر از مواجهه گهگاهی است. برنامهریزی گوش دادن هدفمند یا تمرین ساز بهصورت منظم میتواند مزایای بیشتری فراهم کند.
- مرتبط بودن شخصی نقش دارد: مطالعات قبلی نشان میدهند آهنگهایی که با خاطرات شخصی پیوند خوردهاند ممکن است اثرات قویتری بر شبکههای مغزی داشته باشند؛ بنابراین انتخاب موسیقی بر پایه تجربیات و سلیقه فرد اهمیت دارد.
- موسیقی را با فعالیتهای اجتماعی و بدنی ترکیب کنید: رویکردهای ترکیبی زندگی، مانند کارگروهی هنری همراه با پیادهروی یا تمرینات تعادلی، معمولاً بهترین نتایج شناختی را نشان میدهند. تعامل اجتماعی میتواند اثرات حمایتی موسیقی را تقویت کند.
برای مراقبین و خانوادهها، توصیه میشود فهرستی از آهنگهای مورد علاقه فرد تهیه شود، دستگاه پخش سادهای در دسترس قرار گیرد، و فرصتهایی برای مشارکت فعال (مانند زدن تمپو یا خواندن همراه) ایجاد شود. برنامهریزی جلسات موسیقایی کوتاه اما منظم میتواند هم لذتبخش باشد و هم به بهبود یا حفظ عملکرد شناختی کمک نماید.
اگرچه برای اثبات رابطه علت و معلولی تحقیقات بیشتری لازم است، این مطالعه بزرگ مشاهدهای مدارک بیشتری در حمایت از موسیقی بهعنوان یک مؤلفه کمخطر و لذتبخش در استراتژیهای سلامت شناختی برای سالمندان ارائه میدهد. در سطح سیاستگذاری، تشویق برنامههای اجتماعی-موسیقایی، تامین منابع برای آموزش موسیقیدرمانی و پشتیبانی از مطالعات تصادفی درباره مداخلات موسیقایی میتواند گامهایی منطقی باشد.
در نهایت، موسیقی بهعنوان یک ابزار چندبعدی میتواند از چند مسیر مختلف بر سلامت مغز اثر بگذارد: تحریک شبکههای عصبی مرتبط با حافظه و هیجان، بهبود وضعیت روحی و کاهش استرس، افزایش انگیزه برای فعالیت بدنی و اجتماعی، و فراهم آوردن فرصتهایی برای یادگیری و تمرین مهارتهای جدید. همافزایی این مسیرها ممکن است توضیح دهد چرا درگیری موسیقایی با کاهش نسبی خطر دمانس و زوال شناختی همراه بوده است.
منبع: smarti
نظرات
مهدی
نکته مهم: پیوستگی، و آهنگهای مربوط به خاطره. یه جلسه کوتاه روزانه میتونه تفاوت ایجاد کنه
سیتیلاین
خیلی خوشبینانه نوشتن، انگار موسیقی معجزه است؛ ولی ایده خوبیه، مخصوصا اگه همراه فعالیت اجتماعی باشه.
بیونیکس
تو خونه پدرم وقتی آهنگ قدیمی میخوند، یه دفعه خاطراتش زنده میشد، تقریبا همین رو دیدم، حس خوبی داشت
توربو
معقول تره؛ یادگیری ساز هم سرگرمیه هم تمرین مغز، خیلی ساده و کاربردی
کوینپیل
واقعا ۳۹٪؟ اینا خیلی به نظر بزرگه، ولی مطالعه مشاهدهایه، confounder زیاد میتونه باشه
رادپالس
واو، انتظار نداشتم موسیقی انقدر تاثیر داشته باشه! جدی؟ باید بیشتر گوش کنم..
ارسال نظر