8 دقیقه
لحظهای که طرفداران را هیجانزده کرد
زک اسنایدر بار دیگر با انتشار یک تصویر تازه از هنری کاویل در نقش سوپرمن توجهها را جلب کرد. او این عکس را در اینستاگرام خود منتشر کرد و زیر آن نوشت «هنری در زیستگاه طبیعیاش»، تصویری که بهصورت یک نوار فیلم ارائه شده و خیلی سریع در شبکههای اجتماعی پخش شد و موجب بازتولید علاقه به دوره مشخص و بصریِ دنیای سینمایی دیسی به کارگردانی اسنایدر شد.
این قابِ تصویری ظاهراً بخشی از آرشیو فیلم مرتبط با Batman v Superman: Dawn of Justice است و در کنار موج اخیرِ مطالب پشتصحنهای قرار میگیرد که اسنایدر از آرشیو دیسی خود منتشر کرده است. برای طرفداران، این عکس بیش از حس نوستالژی است؛ یک یادآور تصویری از لحن زمخت و سینماییای که اسنایدر در Man of Steel و Batman v Superman به تصویر کشید و همچنین اشارهای است به گرایش او به تکنیکهای تصویربرداری آنالوگ و ثبت تصویر بهوسیله فیلم بهجای ضبط صرفاً دیجیتال.
آنچه نوار فیلم درباره سبک اسنایدر میگوید
استفاده اسنایدر از یک نوار فیلم واقعی بهعنوان قالبِ ارائه، نشانهای از احترام طولانیمدت او به سینماتوگرافی سنتی و فیزیکی است. هر دو فیلم Man of Steel (2013) و Batman v Superman (2016) بر تصاویر جسور و بافتدار تکیه داشتند که بسیاری از بینندگان آنها را نقاشیوار و لمسیتر از آثار معمول استودیویی توصیف کردند. این زیباییِ لمسی کمک کرد تا تصویر سوپرمن هنری کاویل بهعنوان شخصیتی سنگیندل، قهرمانمآب و بصری نمادین شکل بگیرد و در ذهن مخاطب حک شود.
طرفداران و منتقدان مدتهاست که سوپرمنِ سینمایی اسنایدر را با دیگر برداشتها مقایسه میکنند. جایی که سهگانهٔ بتمنِ کریستوفر نولان بر واقعگرایی زمینی و ملموس تأکید داشت، سوپرمنِ اسنایدر بیشتر به جلوههای اپرایی، تصاویر حماسی و بحرانهای اخلاقی در ابعاد حماسی پرداخت. این گرایش در سطح زیباییشناختی و روایتپردازی جنجالبرانگیز بود: از یکسو به خاطر وسعت دید و جاهطلبی بصری تحسین شد و از سوی دیگر بهدلیل لحنِ سنگین و جدی مورد انتقاد قرار گرفت.
از منظر فنی، انتخاب برداشت از فیلم آنالوگ روی نوار، شاخصههایی مانند گِرِینِ طبیعی، دامنه دینامیک متفاوت، پاسخ رنگی مخصوص و واکنش به نورِ مستقیم را به همراه دارد که اغلب در تصاویر دیجیتالِ خالص بازتولید نمیشوند. فیلمبرداری در فرمتهای مختلف — از 35mm گرفته تا 65mm یا IMAX — تاثیر مستقیم بر میدان دید، وضوحِ نقاطِ دور و اعماق میدان دارد؛ عواملی که اسنایدر و فیلمبردارانش برای خلق حسِ مادی و سنگینیِ تصویر استفاده میکردند. همین جنبههای فنی است که بزنگاههایی از فیلم را بیش از پیش به عکسهای آرشیوی تبدیل میکند که تماشاگر را به تامل در مورد فرآیند ساخت دعوت میکند.

دوران کاویل، جداییها و مسیر پیشرو
هنری کاویل نقش سوپرمن را در مجموعه فیلمهای هدایتشده توسط اسنایدر در چند عنوان کلیدی بر عهده داشت: Man of Steel (2013)، Batman v Superman (2016)، نسخهٔ اصلی Justice League (2017) و برش کارگردان Zack Snyder’s Justice League (2021). پس از یک حضور کوتاه و ظاهری در Black Adam (2022)، تغییرات ساختاری در استودیو و برنامهریزی مجدد زیرِ مدیریت جدید موجب شد کاویل از نقش کناره بگیرد و پروسهٔ بازسازی شخصیت در برنامههای آیندهٔ دیسی آغاز شود.
جیمز گان که بعدتر برنامهٔ بزرگی برای بازسازی و راهاندازی مجدد دیسی را بر عهده گرفت، پذیرفت که این تغییرات برای کاویل دشوار بوده و آنها را «غیرمنصفانه» توصیف کرد و از شخصیت حرفهای بازیگر تمجید نمود. همزمان، دیسی مسیر سینمایی تازهای را تعیین کرده است: فیلم جدید سوپرمن با عنوان Superman: Man of Tomorrow برای انتشار در تاریخ 9 ژوئیهٔ 2027 برنامهریزی شده و هدف آن ورود شخصیت به یک صفحهنمایش بازطراحیشده برای مجموعهٔ جدید فیلمهای دیسی است. این حرکت نشاندهندهٔ جهتگیری ساختاری و تجاری استودیو برای تعریف مجدد IP، سیاست بازیگری و همچنین پُر کردن جای خالیِ رویکردهای بصری است که پیشتر از سوی کارگردانهای صاحب سبک ارائه شده بود.
در سطح بازیگری، کاویل سابقهای از علاقهمندی شدید به نقش و ارتباط با طرفداران دارد؛ از تمرینهای فیزیکی گسترده تا شرکت در برنامههای تبلیغاتی و تعاملات رسانهای. خروج او از نقش سوالاتی در مورد آیندهٔ شخصیت مطرح کرد: آیا دیسی به دنبال بازگشت کاویل خواهد بود یا نسخهٔ جدیدی از سوپرمن معرفی میشود؟ بازیگران جایگزین، طراحی لباس تازه، و انتخابِ تمِ روایی همه از عواملی هستند که میتوانند در بازسازی موفق یا شکست پروژهٔ آینده موثر باشند.
پشتصحنه و واکنش طرفداران
پس از انتشار پست اسنایدر، شبکههای اجتماعی بهسرعت پر از کامنتهای نوستالژیک و تحلیلی شدند. طرفداران به بررسی نورپردازی، جزئیات لباس و حتی تراکم گِرِین روی نوار فیلم پرداختند تا سرنخهایی دربارهٔ صحنههای استفادهنشده یا نسخههای طولانیتر پیدا کنند. این نوع تحلیل تکنیکی نشاندهندهٔ عمق علاقهٔ بینندگان حرفهای و طرفداران دقیق فیلم است که به جزئیات فنی مانند کادربندی، نسبت تصویر، نورافکنی و جهتدهیِ دوربین توجه میکنند.
برخی از بینندگانِ علاقهمند به تِرِیویا به الگوی اسنایدر در انتشار عکسهای آرشیوی اشاره کردند: او معمولاً در ماههایی که تولید جدید کمرنگ است یا در دورههای سکوت رسانهای، اسناد بایگانی را منتشر میکند تا حضورِ دورهٔ خود در دیسی را حفظ کند و همزمان دیالوگی با طرفداران برقرار نماید. این اقدام میتواند هم بهعنوان استراتژیِ حفظ نامِ کارگردان در میان مخاطبان و هم بهعنوان تلاشی برای نشان دادن تأثیرگذاری هنری او در شکلگیری شخصیتها تعبیر شود.
به لحاظ انتقادی، تصویر این سؤال مهمتر و کلانتری را مطرح میکند: آیا استودیوها باید سرمایهگذاری روی مواد آرشیوی و میراثِ بصریِ گذشته را ادامه دهند یا همهچیز را به سمت نوآوری و روایتهای کاملاً جدید سوق دهند؟ پاسخ سادهای وجود ندارد؛ اما تقاضای مداوم برای محتوای دورهٔ اسنایدر نشان میدهد که مخاطبان هنوز به تفسیرهای آرتیستیک (auteur-driven) و دیدگاههای کارگردانمحور در سینمای پرهزینهٔ ابرقهرمانی اهمیت میدهند.
النا مورالس، تاریخنگار سینما، در اینباره میگوید: «تصاویر آرشیوی اسنایدر مانند نشانههای فرهنگی عمل میکنند؛ آنها به مخاطب یادآوری میکنند که فیلمسازان بلاکباستری قادرند با زبان بصری مشخص، شخصیتهای اسطورهای را شکل دهند. حتی وقتی مجموعهها ریبوت میشوند، آن زیباییشناسیهای قبلی همچنان تأثیرگذار باقی میمانند.» این دیدگاه نشان میدهد که لایههای بصری یک دورهٔ سینمایی میتوانند چندین چرخهٔ روایی را تحت تأثیر قرار دهند، از طراحی صحنه و لباس تا تدوین، رنگآمیزی و موسیقی متن.
اینکه آیا این عکس صرفاً یادبودی دلانگیز از گذشته است یا آغازِ علاقهمندی مجدد به سوپرمنِ کاویل، مهم نیست؛ آنچه روشن است این است که حافظهٔ بصری و تعاملِ هواداران نقطهای است که تاریخِ تصویری و فرهنگ طرفداری با هم تلاقی میکنند. در حال حاضر، نوار فیلمِ منتشرشده از سوی اسنایدر همان کاری را انجام داد که تمام تصاویر خوبِ سینمایی انجام میدهند: ما را به درون داستان بازمیخواند و دعوت میکند تا با دقتِ بیشتری نگاه کنیم و سوال بپرسیم.
در ادامه، نگاهی نزدیکتر به جنبههای فنی و تاریخی این انتشار خواهیم داشت، از جمله استانداردهای فیلمبرداری آن زمان، روشهای رنگبندی (color grading) که برای رسیدن به پالت تیره و در عین حال دراماتیک استفاده شده بود، و نحوهٔ استفاده از نورهای موازی و معکوس برای برجستهسازی احساسات شخصیتها. اسنایدر و فیلمبردارانش از ترکیب لنزهای خاص، فیلترهای نوری و برنامههای اصلاح رنگی بهره بردند تا حس مادی و وزنِ بصری را تقویت کنند؛ این تکنیکها هم در مرحلهٔ فیلمبرداری و هم در پستپروداکشن نمود یافتند.
در مقیاس رسانهای، انتشار چنین تصاویر آرشیوی اغلب باعث شکلگیری گفتوگوهای انتقادی در مورد میراث یک دوره میشود: آیا باید آن را حفظ کنیم، دوباره تفسیر کنیم یا بهعنوان یک مرحلهٔ گذار در تکامل روایتهای جلویی پذیرا باشیم؟ پاسخِ بخش عمدهای از مخاطبان ترکیبی از این دیدگاههاست: هم قدردانی از ارادهٔ هنریِ گذشته و هم میل به نوآوری و توسعهٔ شخصیتها در قالبی که با مخاطب معاصر ارتباط برقرار کند.
در نهایت، نوار فیلمِ منتشرشده بهنوعی یک یادآوری است: سینما علاوه بر روایت، حولِ ایدهٔ تصویرسازی و زبان بصری شکل میگیرد. هرگاه یک تصویر آرشیوی دوباره بیرون میآید، فرصتی است برای بازخوانیِ تصمیماتِ خلاقانه، بررسیِ تاثیراتِ فنی و مرورِ فرهنگیِ آن دوران. برای طرفداران سوپرمن و علاقهمندان به تاریخچهٔ دیسی، این عکس نمونهای ملموس از چنین گفتگوهایی است و چه بسا آغازگر تحلیلهای بیشتر در ماهها و سالهای آینده باشد.
منبع: smarti
نظرات
آرمین
تا حدودی منطقیه؛ حافظه بصری مهمه، ولی دیسی باید جلو بله نوآوری هم باشه، کاویل یادمون نرفته
شهرلاین
زیاد هایپ شده ولی خب، نمیگم بد؛ لحنش سنگینه و بعضیا رو زده از کوره در. عکس قشنگه اما
بیوانیکس
یه زمانی با فیلم 35mm کار کرده م، گِرِین طبیعی و دامنه دینامیک واقعا حسِ مادی میده. این عکس اسنایدر دقیقا همینه، مثل برگشتن به استودیو
توربومک
اسنایدر همیشه بافت و وزن تصویر رو میخواست، این نوار فیلم یادآور همونه. بعضی فریمها حس اپراگونه دارن 😅
کوینپال
این واقعا از آرشیو اصلیه یا یه بازسازی ؟ گِرِینش عجیبه، شاید ادیت شده باشه؟
دیتاپالس
وای واقعا این قاب رو آچم کرد. کاویل با اون ژست و بافت فیلم حس قهرمان سنگین و جدی رو میفرسته نوستالژی محض
            
                
ارسال نظر