6 دقیقه
تحقیقات تازه نشان میدهد که بوسیدن ریشهای بسیار قدیمیتر از Homo sapiens دارد — رفتاری که ممکن است حدود ۱۷ تا ۲۱ میلیون سال قدمت داشته باشد و به احتمال زیاد توسط جدهای مشترک ما در گروه میمونسانان بزرگ و حتی نئاندرتالها نیز انجام میشده است. این یافتهها چشمانداز جدیدی نسبت به منشأ رفتارهای اجتماعی انسانی و تکامل ارتباط بینفردی ارائه میدهد و پرسشهایی درباره نقش بوسیدن در پیوند اجتماعی، ارزیابی سلامت جنسی، انتقال میکروبها و سازگاری با شرایط محیطی مطرح میکند.
رفتار دهانبهدهان پیش از ظهور انسان
دانشمندان دانشگاه آکسفورد در مقالهای که در مجله Evolution and Human Behaviour منتشر شد، بوسیدن را نه صرفاً بهعنوان یک عادت فرهنگی بلکه بهعنوان یک ویژگی قابلِ بررسیِ تکاملی بررسی کردند. برای این مطالعه، پژوهشگران تعریف مشخص و محدودتری از «بوسیدن» ارائه دادند: تماس دهانبهدهان غیرتهاجمی که شامل تبادل غذا نیست. این تعریف دقیق به آنها امکان داد تا بوسیدن را بهعنوان یک صفت قابل مشاهده در میان پریماتها در نظر بگیرند و سابقه آن را بر روی درخت فیلوژنتیک نخستیها ردیابی کنند. چنین رویکردی، که ترکیب رفتارشناسی میدانی با مدلهای تکاملی و شجرهنامهای است، به تمایز بهتر بین انواع تعاملات دهانی مانند تغذیهدهی، لولهکشی آغوز، تمیز کردن دیگران (grooming) و تماسهای دهانبهدهان صرف برای استحکام پیوند اجتماعی کمک میکند.
مشاهدات از پریماتهای بزرگ زنده — از جمله شامپانزهها، بونوبوها و اورانگوتانها — پایهٔ تجربی این مطالعه را تشکیل داد. تیم تحقیقاتی نمونههای ثبتشده از تماسهای دهانبهدهان را روی یک فیلوژنی معتبر از نخستیها نگاشت و با اجرای شبیهسازیهایی احتمال اینکه گرههای اجدادی (ancestral nodes) نیز این صفت را داشتهاند برآورد کرد. مدلهای آماری و شبیهسازی آنها نشان میدهد که احتمال بالایی وجود دارد که رفتار شبیه به بوسیدن در جد مشترک میمونسانان بزرگ حدود ۱۷ تا ۲۱ میلیون سال پیش تکامل یافته باشد و این رفتار در طول زمان تکاملی حفظ شده باشد. این نتایج با مشاهده توزیع نامتقارن رفتار دهانبهدهان در گونههای مختلف و حضور آن در چندین شاخهٔ فیلوژنتیک بزرگ پریماتها سازگار است و فرضیهٔ منشأِ قدیمی و چندشاخهای این رفتار را تقویت میکند.
چرا این عادت میتوانست برای نیاکان ما مفید باشد
چرا بوسیدن با وجود هزینههای آشکاری مانند احتمال انتقال بیماریها پا بر جا مانده است؟ نویسندگان مقاله و کارشناسان دیگر چندین فایدهٔ سازگاریای را پیشنهاد میکنند که میتواند نگهداری این رفتار را توضیح دهد. بوسیدن ممکن است به تقویت پیوندهای اجتماعی کمک کند، نشانههایی دربارهٔ سلامت و باروری شریک از طریق ترکیبهای شیمیایی بزاق فراهم آورد، یا حتی به تنظیم دمای بدن گروههای نزدیک کمک کند — قابلیتی مفید در شرایط سرد. این مزایا میتوانند در ترکیب با ساختارهای اجتماعی پیچیده، فشار انتخابی لازم برای حفظ تماس دهانبهدهان را فراهم کنند. بهعلاوه، تیم آکسفورد اشاره میکند که نئاندرتالها، که دورههایی از تلاقی زمانی با انسانهای مدرن اولیه داشتهاند، بهطور محتمل از تماس دهانبهدهان برای گرمکردن یا تقویت پیوندهای اجتماعی در طول دوران یخبندان استفاده میکردهاند؛ زیرا گرمماندن در گروههای کوچک و پیوند نزدیک اعضا میتواند بازدهی بقا را در محیطهای سرد افزایش دهد.
همچنین باید توجه داشت که مزایای رفتاری بوسیدن میتواند چندبعدی باشد: از یک سو پیوندهای اجتماعی را محکم میکند و همدلی و تعامل را تسهیل میسازد، از سوی دیگر میتواند بهعنوان سیگنالی در انتخاب جفت عمل کند؛ شواهد تجربی در پریماتها و انسانها نشان داده که اطلاعات زیستی مفیدی از طریق بزاق قابل برداشت است — مولکولها و نشانگرهای ایمنی که میتوانند کیفیت سلامت فرد را پنهان یا آشکار سازند. در نتیجه، ترکیب مزایای اجتماعی، اطلاعاتی و فیزیولوژیک میتواند توجیهکنندهٔ بقای چنین رفتاری حتی در مواجهه با خطرات انتقال بیماریها باشد.

این پژوهش مکمل کارهای پیشینی است که همپوشانی میکروبیوم دهانی میان انسانها و نئاندرتالها را نشان میداد، شواهدی که با انتقال مستقیم بزاق میان گونهها سازگار است. دادههای میکروبیوم، به تنهایی، اثباتکنندهٔ بوسیدن نیستند اما زمانی که با بازسازی تکاملی جدید ترکیب شوند، این فرض را تقویت میکنند که تماسهای صمیمانهٔ دهانبهدهان در میان هومینینها و میمونسانان گستردهتر از آنچه پیشتر تصور میشد وجود داشته است. از منظر میکروبیولوژیک، اشتراک میکروبهای دهانی میتواند نمایانگر انواع مختلف تعامل نزدیک از جمله بوسیدن، تماسهای مادر–نوزاد، یا حتی استفادهٔ مشترک از ابزارهای دهانی باشد؛ بنابراین ترکیب چندین خط شواهد میتواند تصویر مستحکمی از رفتارهای بینگونهای و درونگونهای ایجاد کند.
ماتیلدا بریندل، زیستشناس تکاملی و یکی از همنویسندگان مقاله در آکسفورد، میگوید این مطالعه چشماندازی تکاملی و فراتاریخی به رفتاری میآورد که اغلب صرفاً بهعنوان پدیدهای فرهنگی تلقی میشود، و تنوع وسیع رفتارهای جنسی و اجتماعی پریماتها را برجسته میسازد. یافتهها دعوت به پژوهشهای تکمیلی میکنند که باید ارتباط میان رفتار، میکروبیومها و فشارهای محیطی را بررسی کنند تا زمان دقیقتر و دلایل ظهور و حفظ بوسیدن مشخصتر شود. بهویژه، ترکیب دادههای فیلوژنتیک با تحلیلهای شیمیایی بزاق و ثبتهای میدان میتواند مکانیسمهای proximate (قریبالوقوع) و ultimate (نهایی) این رفتار را بهتر روشن کند.
تحقیقات آینده میتواند مجموعهدادههای مشاهداتی را برای پریماتهایی که کمتر مورد مطالعه قرار گرفتهاند گسترش دهد، ترکیب شیمیایی بزاق را میان گونهها تحلیل کند، و مدلهایی از موازنهٔ بین منافع پیوندی و خطرات عفونتی ایجاد نماید. چنین مطالعاتی میتوانند شامل سنجش توسعهٔ سیستم ایمنی دهانی، نقش آلودگیهای محیطی در تغییر میکروبیوم و آزمون فرضیههای مرتبط با سازگاریهایی مانند ترمورگولاسیون گروهی باشند. در نهایت، ترکیب رویکردهای رفتاری، میکروبیولوژیک و مدلسازی تکاملی، تصویر ما را از یک ژست اجتماعی ناگهان باستانی — بوسه — پالایش خواهد کرد و نشان خواهد داد چگونه ویژگیهای ظاهراً فرهنگی ممکن است ریشههایی عمیق در تاریخ تکامل داشته باشند.
منبع: sciencealert
ارسال نظر