گرگی در بریتیش کلمبیا تلهٔ خرچنگ را به ساحل کشاند

مشاهدهٔ یک گرگ ساحلی که تلهٔ خرچنگ زیرآب را به ساحل کشیده و با جویدن تور به طعمه دست یافته؛ یافته‌ای که امکان استفادهٔ ابزار توسط گرگ‌های وحشی را مطرح می‌کند و پیامدهایی برای شناخت حیوانات و برنامه‌های حفاظتی دارد.

نظرات
گرگی در بریتیش کلمبیا تلهٔ خرچنگ را به ساحل کشاند

9 دقیقه

در بخشی دورافتاده از سواحل بریتیش کلمبیا، پژوهشگران رفتاری را ثبت کردند که بسیاری از تصورات دربارهٔ زیرکی گرگ‌ها را به چالش می‌کشد: یک گرگ ماده هنگام ضبط فیلم دیده شد که تلهٔ خرچنگی را که زیر آب بود به خشکی کشید و با جویدن تار و پود تله به طعمهٔ داخل آن دسترسی پیدا کرد. این فیلم که در چارچوب پروژه‌ای برای حذف خرچنگ سبز اروپایی (invasive European green crab) گرفته شد، ممکن است نخستین مورد مستند احتمالاً استفاده از ابزار توسط یک گرگ وحشی را نشان دهد.

یک توالی عمدی، نه رخدادِ تصادفی

طی سال‌ها، تیم‌های حفاظتی که با مردم بومی Heiltsuk First Nation همکاری داشتند، تله‌هایی را در آب‌های عمیق قرار می‌دادند تا خرچنگ‌های سبز اروپایی را صید و حذف کنند—خرچنگ‌هایی که به عنوان یک گونهٔ مهاجم به اکوسیستم‌های ساحلی آسیب می‌زنند. برخی از این تله‌ها بارها و بارها بر روی ساحل پیدا می‌شدند در حالی که طعمه‌ها ناپدید شده بودند، با وجود اینکه تله‌ها در عمق‌هایی تعبیه شده بودند که در زمان جزر به‌صورت کامل زیر آب باقی می‌ماندند. با فرض اینکه یک شکارگر دریایی مسئول این پدیده باشد، پژوهشگران در ماه می 2024 دوربین‌های دورافتاده‌ای را نصب کردند تا معما را حل کنند.

ضبط‌های دوربینی یک رشته اقدامات دقیق و به‌هم‌پیوسته را نشان دادند: یک گرگ ماده شنا کرد، فلوتر یا بویهٔ متصل به تله را گرفت، نخ و خود تله را به ساحل کشید و سپس با جویدن پارچهٔ توری تله به فنجان طعمهٔ داخل آن دسترسی یافت. این رفتار به‌صورتی سیستماتیک و مدوّن رخ داد، نه صرفاً یک حملهٔ سریع و شانسی.

تصاویر ثابت استخراج‌شده از ویدئوی دوربین از گرگی در قلمرو Haíɫzaqv که یک تلهٔ خرچنگ سبز را که ابتدا زیر آب بود به ساحل می‌آورد تا به فنجان طعمهٔ داخل آن دسترسی پیدا کند. (Artelle & Paquet., Ecology and Evolution, 2025)

پژوهشگران این توالی رفتاری را «عمدی» و «چند مرحله‌ای» توصیف می‌کنند، نه همان حرکت تهاجمی و سریع که معمولاً با شکارگری مرتبط است. کایل آرتل (Kyle Artelle)، زیست‌شناس محیط‌زیست از دانشگاه ایالتی نیویورک، هنگام بازبینی تصاویر شگفت‌زده شد و گفت به نظر می‌رسد گرگ رابطهٔ میان بویه، نخ و پاداش (طعمه) را شناخت و بر اساس آن عمل کرد. این مشاهده نکاتی دربارهٔ توانایی حل مسئله و انعطاف‌پذیری رفتاری گرگ‌ها مطرح می‌کند، خصوصاً در موقعیت‌های ساحلی که ابزار مصنوعی انسانی در محیط طبیعی وارد می‌شود.

برای درک بهتر زمینهٔ این یافته باید چند نکته فنی را در نظر گرفت: تله‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده بودند که در زمان جزر آب کاملاً زیر سطح باقی بمانند، بنابراین هر گونه دستیابی به طعمه بدون کشیدن تله به ساحل نیازمند رفتار پیچیده‌ای است. تیم حفاظتی از روش‌های استاندارد نظارت با دوربین‌های حرکتی و زمان‌بندی ضبط استفاده کرد، و تحلیل ویدئو بر اساس فریم‌به‌فریم برای تعیین توالی و مدت زمان هر عمل انجام پذیرفت. این داده‌ها امکان بررسی دقیق‌تر زمان‌بندی، توقف‌ها، و چگونگی تعامل گرگ با اجزای تله را فراهم می‌آورند.

چرا این رفتار می‌تواند به‌عنوان استفاده از ابزار در نظر گرفته شود

در مطالعات رفتار حیوانات، «استفاده از ابزار» معمولاً به‌عنوان دستکاری یک شیء خارجی برای رسیدن به هدفی خاص—از جمله به‌دست آوردن غذا—تعریف می‌شود. نمونه‌های کلاسیک شامل استفادهٔ میله توسط پریمات‌ها برای استخراج حشرات، استفادهٔ سنگ توسط سمورهای دریایی برای شکستن صدف‌ها، یا ساخت قلاب توسط برخی گونه‌های کلاغان (corvids) است. اگر اعمال گرگ تحت این چارچوب تعبیر شود، کشیدن تله تا ساحل و بهره‌برداری از محتوای آن نشان می‌دهد که حیوان فراتر از فرصت‌طلبی ساده توانایی حل مسأله دارد.

پاول پاکه (Paul Paquet)، استاد جغرافیا در دانشگاه ویکتوریا، و همکارانش این کشف را در مجلهٔ Ecology and Evolution (2025) منتشر کردند. آنها با احتیاط این مورد را به‌عنوان «نخستین احتمال شناخته‌شدهٔ استفاده از ابزار در گرگ‌های وحشی» مطرح می‌کنند و تأکید می‌ورزند که داده‌های بیشتری لازم است تا مشخص شود آیا این رفتار آموخته شده، گسترده است، یا خاص به چند فرد یا مکان معین است. معیارهایی که معمولاً برای اثبات استفاده از ابزار در حیطهٔ پژوهش رفتار حیوانات به‌کار می‌روند شامل تکرار رفتار، هدفمندی، انعطاف در مواجهه با مشکلات جدید، و امکان انتقال رفتاری میان اعضای گروه است.

از منظر روش‌شناسی، اثبات استفادهٔ ابزار نیازمند شواهدی است که نشان دهد حیوان به‌طور هدفمند از یک شیء خارجی برای رسیدن به پاداش استفاده کرده است و این عمل بیش از یک رفتار تصادفی بوده است. در مورد گرگ ساحلی، نکات حمایتی عبارتند از: انتخاب هدفمند بویه به‌عنوان نقطهٔ قوّت، کشیدن خط و تله به خشکی، و سپس دسترسی ساختاریافته به فنجان طعمه. با این حال، برای تقویت استدلال استفاده از ابزار، پژوهشگران به نمونه‌های بیشتری از مشاهده (تکرارهای مستقل)، بررسی الگوهای یادگیری اجتماعی و آزمایش‌های تکمیلی نیاز خواهند داشت.

علاوه بر این، تعریف دقیق «ابزار» در ادبیات علمی گاهی محل بحث است؛ برخی محققان مجموعهٔ معیارهای سخت‌گیرانه‌تری را پیشنهاد می‌کنند که شامل تغییر یا شکل‌دهی به شیء توسط حیوان نیز می‌شود. در مورد این گرگ، عمل اصلی کشیدن و تعامل با تله است—نه لزوماً ساختن یا تغییر ساختاری تله—بنابراین اینکه آیا این رفتار دقیقاً مطابق با برخی تعاریف کلاسیک استفاده از ابزار است یا در مرز آن قرار می‌گیرد، موضوعی است که نیازمند بررسی مفهومی و داده‌ای بیشتر است.

پیامدهای گسترده‌تر برای شناخت حیوانات و حفاظت

این مشاهده بحث‌ها دربارهٔ شناخت در گوشت‌خواران و انعطاف‌پذیری رفتاری شکارچیان اجتماعی را گسترش می‌دهد. پرسش‌های کلیدی مطرح می‌شوند: آیا دیگر گرگ‌های ساحلی نیز رفتارهای مشابهی از خود نشان می‌دهند؟ آیا این روش توسط آن مادهٔ گرگ اختراع شده یا از هم‌گروهی‌ها یا نسل‌های قبلی آموخته شده است؟ و چگونه چنین رفتارهایی ممکن است بر برنامه‌های حفاظتی انسانی، مانند حذف گونه‌های مهاجم، تأثیر بگذارد؟

یکی از پیامدهای عملی این است که حضور ابزارها یا سازه‌های مصنوعی در محیط طبیعی می‌تواند رفتارهای غیرمنتظره‌ای را در حیات‌وحش برانگیزد. در پروژه‌های مدیریت گونه‌های مهاجم، طعمه‌ها یا تله‌ها ممکن است به‌طور ناخواسته انگیزه‌هایی برای یادگیری و نوآوری در شکارچیان ایجاد کنند. برای مدیریت این ریسک‌ها، پیشنهاد می‌شود که طراحان برنامه‌های حفاظتی به اثرات جانبی رفتاری توجه کنند: آیا طعمه‌ها باید به گونه‌ای ایمن‌تر بسته‌بندی شوند؟ آیا طراحی تله‌ها قابلیت سوءاستفادهٔ دیگر گونه‌ها را کاهش می‌دهد؟

پژوهشگران تأکید می‌کنند که ادامهٔ نظارت با دوربین، همکاری نزدیک با جوامع بومی (که دانش محلی دربارهٔ رفتار حیوانات و الگوهای منطقه‌ای دارند)، و مستندسازی دقیق برای درک پراکندگی و چگونگی انتقال این رفتار ضروری است. ترکیب مراقبت محلی با پایش علمی می‌تواند هم برای حفاظت از اکوسیستم ساحلی و هم برای افزایش دانش علمی دربارهٔ رفتارهای نوظهور مفید باشد.

از جنبهٔ نظری، این یافته می‌تواند به بازنگری‌هایی در فهم ما از هوش حیوانی، یادگیری اجتماعی و نوآوری رفتاری در پستانداران اجتماعی منجر شود. گرگ‌ها گونه‌هایی اجتماعی‌اند که ساختارهای پیچیده‌ای از همکاری و یادگیری دارند؛ قابل توجه است که در محیط‌های کمتر تحت تأثیر انسان—نظیر قلمرو Haíɫzaqv—فراهم آمدن زمان و فضای کافی برای آزمایش و خطا ممکن است نوآوری‌های رفتاری را تشویق کند.

در حوزهٔ حفاظت، این نوع مشاهدات نشان می‌دهد که برنامه‌های مدیریت گونه‌های مهاجم باید فراتر از هدفِ حذف صرف عمل کنند و اثرات اکولوژیک و رفتاری گسترده‌تر را نیز در نظر بگیرند. برای نمونه، می‌توان اقداماتی طراحی کرد که شامل ارزیابی ریسک رفتاری، بازطراحی تله‌ها برای جلوگیری از دسترسی غیرمترقبه، و آموزش تیم‌های میدانی دربارهٔ احتمال تعامل شکارچیان بومی با ابزارهای انسانی باشد.

به‌طور مشخص، پیشنهادهای عملی از دل این مطالعه می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • افزایش شبکهٔ نظارت و استفاده از دوربین‌های با زمان‌بندی و زاویه‌های متعدد برای ثبت بهتر توالی‌های رفتاری.
  • بررسی و بازطراحی روش‌های طعمه‌گذاری و ساختار تله‌ها تا دسترسی غیرهدفمند به حداقل برسد.
  • همکاری مستمر با جوامع بومی برای ترکیب دانش سنتی و داده‌های علمی، و تخصیص نقش فعال به ساکنان محلی در برنامه‌ریزی حفاظتی.
  • مطالعات پیگیری برای بررسی تکرار رفتار، انتقال اجتماعی آن بین اعضای گروه، و پراکنش مکانی این شیوه در بین جمعیت‌های گرگ ساحلی.

این یافته همچنین یادآور می‌شود که زندگی‌وحش می‌تواند در مواجهه با اشیاء مصنوعی واکنش‌های سازگارانه‌ای نشان دهد که پیش‌تر پیش‌بینی نشده بودند. در نتیجه، پژوهش‌های آینده باید هم به جنبه‌های شناختی رفتار، هم به پیامدهای مدیریتی و هم به مسئولیت اخلاقی پژوهشگران و مدیران حفاظت بپردازند تا تداخلات انسانی با حیات‌وحش به‌صورت مسئولانه و با درنظر گرفتن پیامدهای بلندمدت مدیریت شود.

در پایان، این کشف نمونهٔ بارزی است از اینکه چگونه پیوند بین مراقبت محلی از محیط زیست و پایش علمی می‌تواند نکاتی تازه و غیرمنتظره دربارهٔ رفتار حیوانات فاش کند. برنامهٔ حفاظتی که با هدف حفظ زیستگاه‌های ساحلی و حذف گونه‌های مهاجم اجرا شده بود، ناخواسته پنجره‌ای به روی جنبه‌ای نو از رفتار گرگ‌ها گشود که ممکن است در مطالعات آینده اهمیت بیشتری پیدا کند.

منبع: sciencealert

ارسال نظر

نظرات

مطالب مرتبط